بسم اللّه الرحمن الرحیم
الحمد للّه ربّ العالمین. . . اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم:
كَذَّبَتْ عادٌ فَكَیْفَ كانَ عَذابِی وَ نُذُرِ. `إِنّا أَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحاً صَرْصَراً فِی یَوْمِ
نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ. `تَنْزِعُ اَلنّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ. `فَكَیْفَ كانَ عَذابِی وَ نُذُرِ. `وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا اَلْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ. `كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ. `فَقالُوا أَ بَشَراً مِنّا
واحِداً نَتَّبِعُهُ إِنّا إِذاً لَفِی ضَلالٍ وَ سُعُرٍ. `أَ أُلْقِیَ اَلذِّكْرُ عَلَیْهِ مِنْ بَیْنِنا بَلْ هُوَ كَذّابٌ
أَشِرٌ. `سَیَعْلَمُونَ غَداً مَنِ اَلْكَذّابُ اَلْأَشِرُ [1].
در جلسه ی گذشته عرض كردیم كه این سوره ی كریمه كه با جمله ی «
اِقْتَرَبَتِ اَلسّاعَةُ وَ
اِنْشَقَّ اَلْقَمَرُ» و بعد: «
وَ إِنْ یَرَوْا آیَةً یُعْرِضُوا وَ یَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ» شروع می شود، از اول
تا آخر این سوره یك روح خاص دارد كه همه ی مطالب برای توضیح آن روح است.
آن روح را این جمله ای كه مكرر در این سوره ی مباركه آمده است بیان می كند: «
فَكَیْفَ
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 730
كانَ عَذابی وَ نُذُرِ» رابطه ای [است ] میان انذار یعنی اتمام حجت و ابلاغ دعوت از یك
طرف و سرپیچی و تمرّد و انكار و نزول عذاب الهی از طرف دیگر؛ و برای اینكه
معلوم باشد كه این صرفاً امری مربوط به گذشته نیست، شامل آینده هم می شود، با
لحنی ملایم و آرام- بر خلاف آن لحن شدید و تند در سایر آیات- می فرماید: «
وَلَقَدْ
یَسَّرْنَا الْقُرْانَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ» ما قرآن را هم سهل و آسان قرار دادیم برای تذكّر و
تنبّه، آیا متنبّهی پیدا می شود؟ بعد از آن جمله ی «
فَكَیْفَ كانَ عَذابی وَ نُذُر» در آن داستان
حضرت نوح، بلافاصله فرمود: «
وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْانَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ» . بعد بار دیگر
پس از جمله ی «
فَكَیْفَ كانَ عَذابی وَ نُذُر» در قصه ی عاد، فرمود: «
وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْانَ لِلذِّكْرِ
فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ» .
اینها كه ذكر می شود درواقع می خواهد به امت اسلام بفرماید كه قرآن هم به
دلیل اینكه ذكر الهی و انذار الهی و ابلاغ الهی است تمرد مردم و بی اعتنایی به او
عواقب وخیمی دارد، یعنی ضمناً اعلام خطر به امت اسلام هم هست؛ و از خود همین
آیه و آیه ای كه بعد داریم: «
سَیُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ یُوَلّونَ الدُّبُرَ» - كه پیغمبر اكرم این آیه را
درباره ی بدریها قرائت می فرمود- [فهمیده می شود كه ] اینكه یك عذاب نازل بشود
ضرورت ندارد كه به آن صورتهای شدید باشد كه بادی بیاید و شهری را زیر و رو
كند؛ انواعی از بدبختیها را می توان «عذاب» نامید یعنی واقعاً عذاب است؛ و بعد
عرض كردیم كه این «
فَكَیْفَ كانَ عَذابی وَ نُذُر» فرعی یا جزئی از یك اصلِ كلّی تر و
عمومی تر است كه قرآن كریم راجع به نعمتها می فرماید كه اگر ما نعمتی برای بشر
می فرستیم بشر تا هر اندازه شاكر و حق شناس و قدردان آن نعمت باشد خدا آن
نعمت را افزایش می دهد و به هر اندازه كه كفران نعمت كند نه تنها آن نعمت زایل
می شود بلكه به جای آن، نقمت می نشیند و این قاعده ای است كلّی، شامل همه ی
نعمتها می شود و در رأس آنها و از همه مهمتر نعمتِ ارشاد و هدایت و ابلاغ دعوت.
اگر این نعمت، قدردانی و حق شناسی شود خداوند موجبات بهره مند شدن از آن را
بهتر برای مردم فراهم می كند و اگر نسبت به این نعمت حق ناشناسی شود، عذاب
الهی در این مورد شدیدتر است چون خود نعمت، نعمت بزرگتری است.