در
کتابخانه
بازدید : 2837107تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی زخرف</span>تفسیر سوره ی زخرف
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی دخان</span>تفسیر سوره ی دخان
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی جاثیه</span>تفسیر سوره ی جاثیه
Expand تفسیر سوره ی فتح تفسیر سوره ی فتح
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی قمر</span>تفسیر سوره ی قمر
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
كلمه ی «نحس» به معنی «شوم» است. در اینجا مفسرین روی كلمه ی «نحس» بحث كرده اند كه معنای شوم بودن یك روز چیست؟ واضح است كه در اینجا قرآن نمی خواهد بگوید كه مثلاً آن روز چون روز یكشنبه یا دوشنبه بود نحس بود و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 734
عذاب آمد. یكشنبه و دوشنبه هرهفته تكرار می شود. یا مقصود این نیست كه چون مثلاً سیزدهِ ماه صفر بود اینها معذّب شدند. سیزدهِ ماه صفر هر سال تكرار می شود؛ و بعلاوه اینجا دارد تصریح می كند: «فَكَیْفَ كانَ عَذابی وَ نُذُر» یعنی عذاب به علت تكذیب و به علت حق ناشناسی و كفران یك نعمت بزرگ بود. پس روز، شوم بود ولی شومی اش نه از خودِ روز بود از آن جهت كه [روزی از روزهای ] هفته یا ماه است بلكه به علت حادثه ای كه در آن روز پیش آمد این روز شوم شد.
حال، بعضی روزها را مبارك می دانیم و بعضی روزها را شوم. این موضوع را مخصوصاً تفسیر المیزان مفصل بحث كرده است كه من در جلسه ی پیش تفسیر را با خودم آوردم حالا پیدایش نكردم. در آنجا راجع به این موضوع بحث كرده بودند و مخصوصاً روایات زیادی را كه در این باب هست آورده بودند و من علامت گذاشته بودم كه در این جلسه آن روایات را برای شما بخوانم.
در موضوع نحوست ایام دو مسئله است. یك مسئله این است كه ما برخی روزهای سال را مبارك می شماریم و برخی را نحس و شوم، به اعتبار حادثه ای كه در آن روز واقع شده؛ و مقصود ما این نیست كه این روز از آن جهت كه این روز است مبارك است یا این روز از آن جهت كه این روز است شوم است، بلكه مقصود ما این است كه این روز برای ما یادآور حادثه ی پربركتی است یا این روز برای ما یادآور حادثه ی شومی است. مثلاً ما روز عید غدیر را روز مبارك می دانیم ولی نه به اعتبار اینكه هجدهم ذی الحجه [است، كه ] چون ماه، ماه ذی الحجه است و این روز هجدهمین روز ماه ذی الحجه است مبارك است اعمّ از اینكه در این روز حادثه ای واقع شده باشد یا نشده باشد، اعم از اینكه در این روز پیغمبر صلی الله علیه و آله علی علیه السلام را به خلافت نصب كرده باشد یا نكرده باشد؛ این روز، روز مبارك است و چون این روز مبارك بود پیغمبر صلی الله علیه و آله علی علیه السلام را در این روز به خلافت نصب كرد؛ یعنی بخت حادثه ی یوم الغدیر بلند بوده كه در این روز واقع شده است؛ این روز از قدیم الایام [و] قبل از این هم روز مباركی بوده، از اوّلی كه این آسمان و زمین درست شده روز هجدهم ذی الحجه روز مباركی بوده و حادثه ی غدیر در روزی كه خودش مبارك بود واقع شد. یا [چنین نیست كه ] دهم محرم روزی بوده كه از اوّلی كه عالم ساخته شده اصلاً این روز، بد ساخته شده، شوم ساخته شده و حادثه ی كربلا در روزی واقع شد كه بالذات شوم بود و قهراً قبل از اینكه امام حسین هم شهید شود هر سال كه روز دهم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 735
محرم می آمد روز شومی می آمد، از زمان حضرت آدم و قبل از حضرت آدم این روز شوم بوده و الآن هم روز دهم محرم شوم است، تا قیامت هم این روز از آن جهت كه این روز است شوم است. حادثه ی كربلا هم در یك روز شوم واقع شد. یك وقت انسان این طور فكر می كند.
این [طرز فكر، ] اساسی نمی تواند داشته باشد. نه عقل می تواند آن را قبول كند و نه از نظر نقل ما می توانیم تأییدی برای آن بیاوریم. ولی یك وقت به آن معنای دوم است: هجدهم ذی الحجه، چون در این روز برای ما حادثه ی مباركی رخ داده است ما این روز را مبارك می شماریم. هجده ذی الحجه مباركی خودش را از حادثه ی غدیر دارد نه حادثه ی غدیر از هجدهم ذی الحجه. دهم محرم شومی خودش را (نه اینكه بالذات شوم است) از شهادت امام حسین دارد نه كشته شدن و قتل امام حسین شومی خودش را از دهم محرم دارد. نظیر لفظ و معنا می شود. الفاظ از نظر اینكه الفاظند یعنی حروف الفبا [هستند] تركیب می شوند از الف و ب و پ و ت و ث و ج تا آخر. هیچ لفظی با هیچ لفظ دیگری فرق نمی كند. ولی الفاظ برای معانی مختلفی وضع می شوند، بعضی الفاظ برای معانی بسیار عالی و لطیف وضع می شوند، مثل اینكه ما از الف و دو تا لام مشدّد و یك الف دیگر و یك «هـ» لفظ «اللّه» را ساخته ایم كه نام خداوند است. چون معنا مبارك است لفظ هم برای ما لفظی است مبارك، حتی احترام دارد و وقتی كه به صورت كتبی درمی آید دست بی وضو هم به آن نمی زنیم.

همین طور اسماء پیغمبران و ائمه؛ یا اسمهایی كه بر یك معانی خیلی عالی مثلاً از مقدسات بشر دلالت می كند مثل لفظ «علم» كه گویی خود این لفظ هم برای ما جلالتی دارد. [در مقابل، ] ما الفاظی را وضع می كنیم برای معانی ای كه مُسْتَقْبَحٌ ذِكْرُه است یعنی بشر قبیح می شمارد كه نام آنها را ببرد: «ما یُسْتَقْبَحُ ذِكْرُهُ» . بعد چون آن معنا چیزی است كه بشر نمی خواهد آن را بازگو كند گویی قبح معنا در لفظ اثر می گذارد و الّا بدیهی است كه لفظ، بالذات قبحی ندارد، قبح از معناست، لفظ به تبع معنا و چون نام این معناست قبیح شمرده می شود. حال اگر كسی در مجلسی شروع كند الفاظ زشت به زبان آوردن، مردم به او می گویند این كلمات چیست كه به زبان می آوری؟ ممكن است جواب بدهد مگر كلمه هم با كلمه فرق می كند؟ ! راست هم می گوید، مگر كلمه هم با كلمه فرق می كند؟ هیچ كلمه ای با هیچ كلمه ی دیگری فرق نمی كند، اما كلمه به اعتبار معنی اش با كلمه ی دیگر فرق می كند. وقتی می گویند این
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 736
كلمات را به زبان نیاور، چون این كلمه را كه شما می گویید، آن معنا به ذهن می آید و بنا نیست كه بشر در مجامع آن معانی را در ذهن خودش مجسم كند.
به این معنا البته درست است كه برخی روزها روزهای مباركی است. حتی می تواند یك سلسله دستورهای شرعی بر اساس همین روزها بر قرار شود برای اینكه این روز یادآور آن حادثه است. مثلاً امام حسین را در نیمه ی شعبان یا بیست و هفتم رجب زیارت می كنیم. بیست و هفتم رجب با بیست و چهارم رجب، خودش بالذات هیچ فرقی نداشته ولی بیست و هفتم رجب به اعتبار بعثت پیغمبر اكرم شرافتی پیدا كرده است. همین طور كه گفتیم گاهی لفظ به اعتبار معنایش شرافتی پیدا می كند كه بی وضو نباید دست روی آن گذاشت. بیست و هفتم رجب به اعتبار بعثت پیغمبر، هفده ربیع به اعتبار ولادت پیغمبر، سوم شعبان به اعتبار ولادت امام حسین و نیمه ی شعبان به اعتبار ولادت حضرت حجّت شرافتی پیدا می كند كه [می گویند] امام حسین را هم اگر می خواهید زیارت كنید در این روز زیارت كنید كه این روز یادآور چنین حادثه ی مباركی است؛ یعنی حتی یك سلسله احكام و دستورها بر این اساس برقرار می شود، و هیچ مانعی هم ندارد. می رسیم به مسئله ی نحوست ذاتی ایام.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است