در
کتابخانه
بازدید : 2836664تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی زخرف</span>تفسیر سوره ی زخرف
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی دخان</span>تفسیر سوره ی دخان
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی جاثیه</span>تفسیر سوره ی جاثیه
Expand تفسیر سوره ی فتح تفسیر سوره ی فتح
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی قمر</span>تفسیر سوره ی قمر
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
«فَفَتَحْنا أَبْوابَ اَلسَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ» درهای بالا را باز كردیم به آبی ریزان. مقصود طوفان نوح است. گفتیم كلمه ی «سماء» در قرآن همیشه آن جهت عِلْو است. گاهی به خود باران گفته می شود، گاهی به ابر، گاهی به بالاتر از ابر و گاهی به امور معنوی. یعنی ما فرمان دادیم بارانهای پی درپی نازل شد. زمانی داستان طوفان نوح را در كتابها حتی كتابهای درسی به عنوان افسانه ذكر می كردند: افسانه ی طوفان نوح. ولی كم كم این مطلب مسلّم شده كه [در تاریخ زمین ] دوره های طوفانی زیادی بوده است. در یكی از كتابهای درسی كه رفیق خودمان آقای احمد آرام در فیزیك نوشته بود این مطلب را تحقیق كرده بود.
«فَفَتَحْنا اَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ» درهای بالا را گشودیم. مقصود این است كه فرمان دادیم به ابر كه ببار؛ ولی نه یك باریدن عادی بود؛ آبی كه همین جور سرازیر شده بود؛ به تعبیر ما: شُرشُر آب از آسمان می ریخت. «وَفَجَّرْنَا الْاَرْضَ عُیوناً» و زمین را منفجر كردیم یعنی شكافتیم (فجر یعنی شكافتن) نه منفجر به معنایی كه امروز می گویند كه شی ء متلاشی می شود. انفجار یعنی باز شدن و شكافتن. یعنی دهانها از زمین شكافتیم در حالی كه اینها چشمه ها بودند، و چشمه ها از زمین باز كردیم.

زمین را شكافتیم در حالی كه تبدیل به چشمه ها شده بود. می گویند چشمه را از آن جهت «چشمه» می گویند كه وجه شبهی با چشم دارد. آنجا كه آب از زمین بیرون می آید كه دور خودش می چرخد (اغلب چشمه ها این طور است) و كأنّه گردابی درست می كند، شباهت پیدا می كند به مردمك چشم حیوان كه می چرخد؛ از این جهت به آن می گویند «عین» .
«فَالْتَقیَ الْماءُ» آب با آب ملاقات كرد، آب بالا و آبی كه از زمین می آمد، آب آسمان و آب زمین، «عَلی اَمْرٍ قَدْ قُدِرَ» بر كاری كه قبلاً تقدیر و اندازه اش معین شده بود. گویی این مطلب جواب امثال سر سید احمد خان هندی است كه معجزات را اغلب به جریانهای عادی طبیعی كه به یك سلسله علل طبیعی وابستگی دارد بدون اینكه از بالا برای منظوری حساب شده باشد توجیه می كنند. قرآن می گوید خیال نكنید كه [طوفان نوح ] طوفانی بود به یك علل مادی و طبیعی بدون آنكه غایت و غرضی در كار باشد؛ امری بود كه مسلّم روی آن حساب شده بود.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 723
«وَحَمَلْناهُ عَلی ذاتِ اَلْواحٍ وَ دُسُرٍ» خود نوح را بر كشتی ای سوار كردیم [1]، بر آن موجودی كه دارای لوحها (یعنی تخته های به یكدیگر تركیب شده) و میخها بود، یعنی بر كشتی. (در جاهای دیگر دارد كه به نوح دستور دادیم كشتی را بساز «وَ كُلَّما مَرَّ عَلَیْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ» [2]. اینها دیگر در اینجا به اجمال برگزار شده است. ) «تَجْری بِاَعْیُنِنا» و این كشتی زیر نظر خود ما در جریان بود، ما حافظ و مراقبش بودیم. چرا ما او را نجات دادیم و قوم را هلاك كردیم؟ «جَزاءً لِمَنْ كانَ كُفِرَ» این خودش نوعی پاداش بود برای آن بنده ی ما كه مكفور شده بود یعنی [درباره ی او] حق ناشناسی و كفران نعمت شده بود. (این «جَزاءً لِمَنْ كانَ كُفِرَ» همین طور كه بیان كرده اند بیشتر به خود آن عذاب برمی گردد. در یك آیه ی دیگر قرآن هم هست: اِنّا كَذلِكَ نَجْزِی الُْمحْسِنینَ [3]. ) ما اینها را عذاب كردیم و كیفر دادیم، برای چه؟ به خاطر كفرانی كه نسبت به بنده ی ما كه دست هدایت به سوی آنها دراز كرده بود انجام دادند. «وَلَقَدْ تَرَكْناها ایَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ» بعد ما همان كشتی را رها كردیم یعنی باقی گذاشتیم به عنوان یك آیت در عالم، آیا هست كسی كه پند بگیرد؟ چیز عجیبی است! در مورد دو چیز است [كه ] در قرآن این تعبیر آمده است؛ یعنی از این همه حوادثی كه در امم گذشته بوده در مورد دو چیز قرآن مطلبی را گفته است كه با عصر نزول قرآن تقریباً می شود گفت سازگار نبوده به این معنا كه امر مجهولی بوده است. یكی راجع به كشتی نوح است. قرآن می گوید ما این را باقی گذاشته ایم: «وَلَقَدْ تَرَكْناها ایَةً» یعنی از بین نرفته و معدوم نشده؛ و عجیب این است كه در سالهای اخیر این قضیه چند بار مورد تأیید واقع شده كه در همان كوهی كه قرآن آن را «جودی» می نامد (وَ اسْتَوَتْ عَلَی الْجودِیِّ) [4] - كه می گویند كوههای آرارات است- آثار و علائم یك كشتی [5] بالای كوه [دیده
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 724
شده است. ] كشتی بالای كوه كه تناسب ندارد، كشتی را در قعر دریا باید پیدا كنند نه بالای كوه؛ در آنجا پیدا شده كه این جز با همین مطلبی كه در كتب مذهبی آمده است یعنی داستان نوح و كشتی كه آب آنقدر باشد كه روی آن كوه كوتاه را بگیرد به طوری كه كشتی روی كوه فرود بیاید [سازگار نیست؛ ] و حتی در روزنامه ها نوشتند كه شاید این همان كشتی نوحی است كه می گویند. آقای طباطبایی در یكی از جلدهای تفسیر المیزان این مطلب را [نقل كرده اند. ] اتفاقاً ایشان می گفت كه من وقتی داشتم تفسیر آیات مربوط به حضرت نوح در سوره ی هود را می نوشتم، به همین جا بر خورد كرده بودم كه روزنامه ها این جریان را نوشتند، همان جا آن را درج كردم.
و دیگر در موضوعِ فرعون است كه دارد: «فَالْیَوْمَ نُنَجّیكَ بِبَدَنِكَ لِتَكونَ لِمَنْ خَلْفَكَ ایَةً» [6] ما بدنت را نجات می دهیم برای اینكه آیتی باشد برای آیندگان، كه بعد همان را پیدا كردند، غیر از آن مومیایی هایی كه خودشان قبلاً مومیایی كرده بودند.

غرض این كه آن فرعونِ هلاك شده ی موسی هم بدنش باقی است.
بعد می گوید: «فَكَیْفَ كانَ عَذابی وَنُذُرِ» . عرض كردیم روح این سوره این است كه انذاری و عذابی؛ انذاری است، اگر نپذیرید پشت سرش عذاب است. دو جمله است كه در این سوره چند بار تكرار شده. یكی همین است: «فَكَیْفَ كانَ عَذابی وَنُذُرِ» چگونه بود عذاب من و انذارهای من؟ یعنی این عذاب و انذار با یكدیگر است. و یكی هم این آیه: «وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْانَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ» . در این سوره كه لحن آن خشونت بار است یكمرتبه این جمله به صورت موعظه گفته می شود، یعنی آهنگ نرم می شود، دومرتبه خشن می شود. یك آیه است كه چهار بار تكرار شده است.
«فَكَیْفَ كانَ عَذابی وَ نُذُرِ» رابطه ی عذاب و انذار را چگونه دیدی؟ آیا چنین اصلی نیست كه اگر انذار الهی، تبشیر الهی، دعوت الهی، اتمام حجت الهی بیاید و بعد نادیده گرفته و كفران بشود عذاب هست؟ چگونه دیدید؟ این امر هست. تا اینجا مربوط به گذشته بود.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 725

[1] . اینجا دیگر صحبت اصحاب و اهل سفینه نیست چون بناست قضیه به اجمال گفته شود.
[2] . هود / 38.
[3] . صافّات / 80.
[4] . هود / 44.
[5] . تخته هایی كه وضع ساختمانش نشان می دهد كه جز برای كشتی ساخته نشده اند، به تعبیر قرآن «الواح» ، یعنی این چوبها به گونه ای با یكدیگر تنظیم شده اند كه جز برای كشتی این طور تنظیم نمی كنند.
- جدیداً هم در روسیه قسمت دیگرش پیدا شده.
استاد: همین قدر اجمالاً می دانم، كه این را بعضی همین اواخر نوشتند.
[6] . یونس / 92.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است