در
کتابخانه
بازدید : 2836946تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی زخرف</span>تفسیر سوره ی زخرف
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی دخان</span>تفسیر سوره ی دخان
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی جاثیه</span>تفسیر سوره ی جاثیه
Collapse تفسیر سوره ی فتح تفسیر سوره ی فتح
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی قمر</span>تفسیر سوره ی قمر
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
سَیَقُولُ لَكَ اَلْمُخَلَّفُونَ مِنَ اَلْأَعْرابِ » یعنی عن قریبٍ كه به مدینه برگردید آنهایی كه با خود نبردید خواهند آمد، مشغول عذرتراشی می شوند و می گویند: «شَغَلَتْنا اَمْوالُنا وَ
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 710
اَهْلونا» گرفتاریهای ما و گرفتاریهای زن و بچه نگذاشت ما بیاییم و الّا ما مایل بودیم بیاییم. خودشان می دانند كه مایل بودن كافی نیست، اگر مایل بودید می خواستید بیایید. می خواهند گناهشان را تضعیف كنند. «فَاسْتَغْفِرْ لَنا» درست است، كار بدی كردیم ولی چه باید كرد، زن و بچه مانع می شود، تو برای ما استغفار كن، یعنی در مقام عذرخواهی بر می آیند كه ما توبه كردیم. قرآن می گوید هر دو مورد را دروغ می گویند، هم اینكه زن و بچه مانعمان شد (علت این نبود؛ حقیقت این بود كه اینها اعتقاد داشتند كه شما سالم بر نمی گردید، به این دلیل نیامدند، اگر می دانستند شما سالم برمی گردید همراه شما می آمدند) و هم اینكه می گویند استغفار كن. واقعاً از كار خودشان پشیمان نشده اند، اینها منافق اند، «یَقولونَ بِاَلْسِنَتِهِمْ ما لَیْسَ فی قُلوبِهِمْ» به زبان چیزی می آورند كه در دلشان وجود ندارد، یعنی این طلب مغفرتشان هم دروغ است. پس برویم روی حقیقت. حقیقت مطلب این است كه اینها فكرشان این بود كه شما سالم بر نمی گردید. بگو خدا را چه فكر كرده ای؟ پس خدا چیست؟ بگو اگر خدا پشتیبان كسی باشد در هر شرایطی سالم برمی گردد، اگر نباشد نه، خدا اگر می خواست شما را در خانه هم از بین ببرد در خانه از بین برده بود. «قُلْ فَمَنْ یَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللّهِ شَیْئاً اِنْ اَرادَ بِكُمْ ضَرّاً أَوْ اَرادَ بِكُمْ نَفْعاً» یعنی ما به این اسباب و وسائل تكیه نداریم، ما تكیه مان به خداست. اگر خدا بخواهد به شما نفعی برساند یا بخواهد به شما ضرری بزند مگر چیزی می تواند مانع بشود؟ ! یعنی تكیه ی ما به خدا بود. «بَلْ كانَ اللّهُ بِما تَعْمَلونَ خَبیراً» خدا خودش آگاه است كه واقعیت چه بود، یعنی خدا خودش می داند كه اینهایی كه شما می گویید دروغ است، «شَغَلَتْنا اَمْوالُنا وَ اَهْلونا» دروغ است، «فَاسْتَغْفِرْ لَنا» دروغ است. «بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ یَنْقَلِبَ الرَّسولُ وَ الْمُؤْمِنونَ اِلی اَهْلیهِمْ اَبَداً» حقیقت این است كه شما گمان می بردید كه پیغمبر و مؤمنین هرگز روی زن و بچه شان را نخواهند دید «وَ زُیِّنَ ذلِكَ فی قُلوبِكُمْ» و این فكر در دل شما خیلی هم جلوه داده شده بود، یعنی از این قضیه متأثر هم نبودید، خوشحال هم بودید كه دیگر رفتند و كارشان تمام شد. «وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ» و گمان بد بردید «وَ كُنْتُمْ قَوْماً بوراً» و شما مردمی بودید بور.
كلمه ی «بور» در فارسی هم به كار می رود و ظاهراً آنچه ما در فارسی به كار می بریم ریشه ی عربی دارد. ما وقتی می گوییم فلان كس بور شد، مقصودمان این است كه مشتش باز شد و خجل و شرمنده گردید؛ مثل اینكه كسی حرفی می زند، بعد
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 711
حرفی می گویند كه دیگر درمی ماند جواب بدهد و خجل و شرمنده می شود، می گوییم فلانی بور شد. دو ریشه برای این كلمه ذكر كرده اند كه هردو به یك ریشه برمی گردد. یك ریشه اش هلاكت است. «بوار» در لغت عربی یعنی هلاكت. ریشه ی دیگر آن این است كه عرب به زمینِ- به تعبیر خودش- میته ی جَرداء، یعنی زمین مرده ی لخت و عور كلمه ی «بور» اطلاق می كند (بایر هم كه می گویند همین است) ، زمین مرده، زمینی كه حیات ندارد، زمینی كه هیچ گیاهی ندارد، زمین شوره زار یا شنزاری كه هیچ اثری از آثار حیات در آن وجود ندارد. هردو را مفسرین گفته اند. به نظر من این دومی [مناسبتر است. ] «وَ كُنْتُمْ قَوْماً بوراً» حقیقت این است كه این دلهای شما سرزمینهای مرده ی بی حیات بی روحی بود. «وَ مَنْ لَمْ یُؤْمِنْ بِاللّهِ وَ رَسولِهِ فَاِنّا اَعْتَدْنا لِلْكافِرینَ سَعیراً» (اول گفت: لِتُؤْمِنوا بِاللّهِ وَ رَسولِهِ) وای به حال كسی كه به خدا و رسول خدا ایمان پیدا نكند و كافر بشود، باید بداند كه برای كافران سعیری (آتشها و لهیبهای افروخته و گداخته ای) است. و صلّی اللّه علی محمد و اله الطاهرین.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 712
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 713
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است