در
کتابخانه
بازدید : 2836065تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی زخرف</span>تفسیر سوره ی زخرف
Expand تفسیر سوره ی زخرف (1) تفسیر سوره ی زخرف (1)
Expand تفسیر سوره ی زخرف (2) تفسیر سوره ی زخرف (2)
Expand تفسیر سوره ی زخرف (3) تفسیر سوره ی زخرف (3)
Collapse تفسیر سوره ی زخرف (4) تفسیر سوره ی زخرف (4)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی دخان</span>تفسیر سوره ی دخان
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی جاثیه</span>تفسیر سوره ی جاثیه
Expand تفسیر سوره ی فتح تفسیر سوره ی فتح
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی قمر</span>تفسیر سوره ی قمر
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اعتقاد مشركین به شفاعت، ناشی از تفویض بود، تفویض به همان معنا كه عرض كردیم، یعنی دیگر عجالتاً كار از دست خدا بیرون است، دست [بتها] است. در نظر آنها عالم نسبت به خدا مثل ساعت بود نسبت به ساعت ساز. به یك ارباب انواعی اعتقاد داشتند و به یك بتهایی و به یك ارواحی كه مثلاً با این بتها ارتباط دارند، و البته اینها در خیلی قدیم بوده، در این زمانها همان پوسته اش باقی مانده بوده و آن مقدارها نبوده. این بود كه اینها می گفتند ما دیگر كار زیادی به خدا نداریم، كار اساسی مان با اینهاست؛ مثل اینكه در ادارات گاهی این فكر وجود دارد (در آنجا درست هم هست) ، انسان می گوید كار دست این كارمندان جزء است. یك كسی می رود از آن بالابالاها شروع می كند، او هم یك دستور می دهد، دستور اكید هم می دهد ولی چون كار دست كارمند جزء است او هر طوری كه دل خودش می خواهد تمام می كند. دستور را او داده ولی چون شكل اجرا دست این است، این
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 617
آن طوری كه دل خودش می خواهد اجرا می كند. انسان می گوید آقا! آن مدیركل و معاون را رها كن، از آنها كاری ساخته نیست، آنها كارشان فقط دستور دادن است، برو سراغ همین كارمندان جزء. یك وقت شما می بینید یك كارمند جزء كه یك نامه را باید تنظیم كند از خود وزیر بیشتر كار از او ساخته است.
درباره ی دستگاه خدا این جور اعتقاد داشتند: اساس [موجودات رده ی پایین تر] هستند. خلاصه اگر شما دم اینها را ببینید اینها بلدند آنجا را درست كنند، كلاه هم سر بالاتریها بگذارند، ولی اگر اینجا را درست نكنی فایده ندارد. این بود كه اذهان به جای اینكه متوجه خدا بشود متوجه بتها می شد كه اینها باید كار را درست كنند؛ و مكرر گفته ایم كه ما هم اگر بخواهیم درباره ی شفاعت شفعا چنین اعتقادی داشته باشیم و بگوییم خدا یك دستور دارد، یك قانون دارد، یك رضایت دارد، امام حسین دستور و قانون و رضایت دیگری دارد؛ خدا یك دستگاه دارد، امام حسین دستگاه دیگری؛ دستگاه خدا یك حساب دارد، دستگاه امام حسین حساب دیگری، و آنجا مطلب به شكل دیگری است؛ بعد بگوییم ما كه دستمان به خدا نمی رسد، آنجا كار خیلی مشكل است، می آییم امام حسین را كه به یك چیزهای سهل و ساده ای راضی می شود [شفیع قرار می دهیم؛ ] خدا به انسان می گوید نماز، روزه، جهاد با نفس، اخلاق پاك، حج، جهاد، امربه معروف و نهی از منكر، كارهای خیلی سخت؛ امام حسین بر عكس، یك دستگاه خیلی ساده ای دارد، با یك روضه ای گرفتن و یك دانه اشكی ریختن و چند تا سینه زدن و خلاصه در چند روز دهه ی عاشورا سهل و ساده می شود همه ی قضایا را صاف كرد؛ ما به جای اینكه از درِ خدا وارد بشویم كه درِ خیلی سخت و مشكلی هست از درِ امام حسین وارد می شویم، بعد امام حسین خودش می رود آنجا كارها را درست می كند؛ [اگر چنین اعتقادی داشته باشیم به خطا رفته ایم. ]
این معنایش همان است كه از كارمند جزء كارهایی ساخته است كه از [رئیس ] كل ساخته نیست. این جور اعتقاد به شفاعت امام حسین قطعاً باطل است، یعنی از نوع اعتقاد به شفاعتی است كه بت پرستها درباره ی بتها داشتند. همان طوری كه در آنجا بتها تقصیری نداشتند و این تقصیر متوجه خود بت پرست بود، در این گونه اعتقاد هم بدیهی است كه امام حسین مسئول نیست، این تقصیر متوجه آن كسی است كه چنین اعتقادی دارد. ولی اگر كسی اعتقادش به شفاعت این باشد كه خیر،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 618
امام حسین اصلاً بدون اجازه و رضایت خدا محال است [شفاعت كند، ] بعلاوه او كارش حساب دارد، «وَ هُمْ یَعْلَمون» است، «اِلّا مَنْ اَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِیَ لَهُ قَوْلاً» [1] است، خود شفاعتش به اجازه ی خداست، در یك كلمه ای كه بخواهد شفاعت كند باید اول برایش محرز باشد كه خدا رضایت می دهد كه این حرف را بزند «اِلّا مَنْ اَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً» [2] یا «لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ اِلّا مَنْ اَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِیَ لَهُ قَوْلاً» ، [اعتقاد او درست است. ] امام حسین آنجا خودش را به این صورت می بیند. خدا او را برانگیخته است، همان طوری كه در دنیا خدا پیغمبران را برانگیخت برای اینكه مردم را هدایت كنند و نجات بدهند. مگر پیغمبران خودشان برانگیخته شدند؟ در دنیا چگونه است؟ آیا در دنیا این پیغمبران بودند كه رفتند خدا را برانگیختند و وادار كردند كه خدایا بیا ما را بفرست برای هدایت این مردم، یا این خدا بود كه پیغمبران را مبعوث كرد و فرستاد برای هدایت مردم و اینها وسیله ای بودند كه خدا برانگیخت برای هدایت مردم؟ در مغفرتِ آن عالم هم عیناً قضیه از این قرار است. این خداست كه شفعا را برمی انگیزاند و مأمورشان می كند كه شما از من مغفرت بخواهید برای چنین كسان تا من مغفرت خودم را شامل حال آنها كنم، كه این هم حسابی دارد كه مغفرت الهی جز از مجرای اشخاصی كه [آن كسان ] به وسیله ی آنها هدایت شده اند و جز از مجرای كمّلین كه باب خداوند هستند نیست، ولی به هر حال این خداست كه اینها را برای شفاعت برمی انگیزاند.

[1] . طه / 109.
[2] . نبأ / 38.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است