در
کتابخانه
بازدید : 2836564تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی زخرف</span>تفسیر سوره ی زخرف
Expand تفسیر سوره ی زخرف (1) تفسیر سوره ی زخرف (1)
Collapse تفسیر سوره ی زخرف (2) تفسیر سوره ی زخرف (2)
Expand تفسیر سوره ی زخرف (3) تفسیر سوره ی زخرف (3)
Expand تفسیر سوره ی زخرف (4) تفسیر سوره ی زخرف (4)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی دخان</span>تفسیر سوره ی دخان
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی جاثیه</span>تفسیر سوره ی جاثیه
Expand تفسیر سوره ی فتح تفسیر سوره ی فتح
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی قمر</span>تفسیر سوره ی قمر
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در بحث آخر كتاب عدل الهی كه راجع به مسئله ی «عمل غیر مسلمان» بحث كرده ایم، عرض كرده ایم كه غیر مسلمانانی كه قاصرند نه مقصر (یعنی اگر مسلمان نیستند به دلیل این است كه دستشان نرسیده، نه اینكه به آنها عرضه شده و تعصب و عناد و لجاج ورزیده اند) ولی آن سلامت روح خودشان را در آن حد حفظ كرده اند كه اگر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 585
حقیقت بر آنها عرضه می شد با آن نمی جنگیدند هرگز خداوند اینها را عذاب نمی كند چون تقصیری نكرده اند. اینها را به اصطلاح فقهی می گویند «قاصر» . ولی اگر انسان رسید به آنجا كه حق و حقیقت بر او عرضه بشود و وی عنادی، تعصبی، لجاجی، استكباری بورزد [معذب خواهد بود. ] این است كه قرآن همواره كلمه ی «كفر» می آورد كه به معنی عناد ورزیدن است، كلمه ی «استكبار» می آورد، كلمه ی «جحود» می آورد. آیا هر كسی كه به پیغمبر ما ایمان نداشته باشد لزوماً اهل جهنم است؟ جوابش این است: [آیا] ایمان ندارد به دلیل اینكه بر او عرضه نشده است و بدون تقصیر ایمان ندارد، یا ایمان ندارد از راه اینكه در تحصیل حقیقت كوتاهی كرده، یا حقیقت عرضه هم شده مع ذلك تعصب و لجاج ورزیده؟ اگر قسم دوم باشد قطعاً اهل جهنم است، ولی قسم اول این جور نیست، «قطعاً» نمی شود گفت، چون اصلاً روح و حقیقت [ایمان تسلیم و عدم عناد] است. انسان قاصر را كه حجت بر او تمام نشده است خداوند متعال عذاب نمی كند: «وَ ما كُنّا مُعَذِّبینَ حَتّی نَبْعَثَ رَسولاً» [1] ما هرگز قومی را عذاب نمی كنیم پیش از آنكه حجت را بر آن مردم تمام كرده باشیم.

وای به حال كسی كه حجت بر او تمام بشود! همچنین كسانی كه ولایت ائمه را قبول ندارند، دو جورند: [آیا] عرضه شده است و مخالفت كرده اند یا عرضه نشده است؟
بوصیری یك شاعر مصری قرن هفتم است؛ قصیده ای دارد به نام «بُرده» در مدح حضرت رسول. قصیده ای است كه میان شیعه و سنی شایع است، در كتابهای شیعه ها هم زیاد است. قصیده ای است كه از شاهكارهای ادبیات عرب بلكه شاهكار ادبیات جهان است. مرحوم آقا شیخ عباس قمی در هر كتابش راجع به حضرت رسول كه چیزی نقل می كند از اشعار بوصیری می آورد. شما هم خیلی شنیده اید:
فاقَ النَّبیّینَ فی خَلْقٍ وَ فی خُلُقٍ
وَ لَمْ یُدانوهُ فی عِلْمٍ وَ لا كَرَمٍ
مُحَمَّدٌ سَیِّدُ الْكَوْنَیْنِ وَ الثَّقَلَیْنِ
وَالْفَریقَیْنِ مِنْ عُرْبٍ وَ مِنْ عَجَمٍ
أَ مَنْ تَذَكَّرَ جیرانٍ بِذی سَلَمٍ
مَزَجْتُ دَمْعاً جَری مِنْ مُقْلَةٍ بِدَمٍ
أَمْ هَبَّتِ الرّیحُ مِنْ تِلْقاءِ كاظِمَةٍ
وَ اَوْمَضَ الْبَرْقُ فِی الظَّلْماءِ مِنْ اِضَمٍ
«كاظمه» و غیر آن كه می گوید، نام كوههای اطراف مدینه است. اصلاً با پیغمبر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 586
عشق ورزی كرده، و عجیب قصیده ای است! من خودم كه هر وقت این قصیده را می خوانم تكان می خورم.
مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی بسیاری از شعرهای این قصیده را حفظ داشت كه من می دیدم گاهی می خواند و خیلی افراد خیلی شعرهایش را حفظ دارند.

ایشان می گفت كه من معتقدم ائمه از این آدم شفاعت می كنند؛ با اینكه یك عالم و سنی بوده است. می گفت اینها قاصرند؛ تشیع به اینها عرضه نشده است. مثل بوصیری درباره اش یك چنین حرفی می زنند. یك آدمی كه تا آن حد اخلاص نشان می دهد نمی شود گفت این اهل جهنم است. بله، اگر حقیقت بر او عرضه شد و مخالفت كرد [اهل جهنم است. ] این است كه ما كه حقیقت بر ما بیشتر از هر قوم و ملتی عرضه شده است، همین ما كه از هر قومی بیشتر بر ما حقیقت عرضه شده است و از هر قومی كمتر در مقابل حقیقت تسلیم هستیم، خطر برای ما بیشتر است، بر عكس آنچه كه ما خیال می كنیم. ما خیال می كنیم به دلیل اینكه حقیقت بر ما بیشتر از سایر اقوام عرضه شده پس ما اهل نجات هستیم. نه، این، كار را مشكل كرده. به دلیل اینكه حقیقت بر ما از همه بیشتر عرضه شده خطر برای ما بیشتر است؛ چرا؟ چون ما كمتر عمل می كنیم. بله، اگر ما كه بر ما حقیقت عرضه شده عمل بكنیم بشویم حاج میرزا علی آقا شیرازی- و یا افراد دیگری مادون او- از همه پیش می افتیم، اما اگر [عمل ] نبود نه.
اینجا ببینید به آنها چه می گویند؟ چرا می گویند كه این شما خودتان هستید كه به خودتان ظلم كرده اید (ظلم در اینجا ظلم به نفس است) ، آن ظلم شما چیست؟ مگر چكار كردید؟ چه حركت 180 درجه ای انجام دادید؟ درباره ی اهل بهشت می گوید: «اَلَّذینَ امَنوا بِایاتِنا وَكانوا مُسْلِمینَ» اما درباره ی اینها می فرماید: «لَقَدْ جِئْناكُمْ بِالْحَقِّ» (اینجا اختلاف است كه از زبان مالك است یا از زبان خداوند؟ فرق نمی كند، مالك هم باشد یعنی ملكوتیان) . گفته اند اینجا مخاطب مطلق بشر است نه خصوص اهل جهنم، چون بعد می گوید «وَ لكِنَّ اَكْثَرَكُمْ» : ای انسانها! ما حقیقت را بر شما عرضه كردیم «وَ لكِنَّ اَكْثَرَكُمْ لِلْحَقِّ كارِهونَ» لكن بیشتر شما از حق و حقیقت كراهت و نفرت پیدا كردید؛ یعنی نه تنها مسلم نشدید، بلكه اصلاً حالت نفرت و كینه و دشمنی نسبت به حق و حقیقت پیدا كردید. این طبعاً دنبالش جز خلود [عذاب ] چیز دیگری نمی تواند باشد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 587
این دنیا دار عمل است و آن دنیا دار محصول. اینجا را به اصطلاح می گویند «خانه ی قوه» ، آنجا را می گویند «خانه ی فعلیت» . همین طور كه دانه ای كه به زمین پاشیده می شود در ابتدا استعداد دارد كه خیلی عالی و خوب رشد كند، اگر كج و كوله رشد كرد دیگر نمی شود آن را برگرداند هسته ی اولش كرد، بلكه همین طور می ماند و همین است، انسان هم اگر با این فعلیت یعنی با حالت دشمنی با حق و حقیقت از دنیا برود، خیال نكنید آنجا دشمنی اش زایل می شود. همین دشمنی اش با حق و حقیقت تا ابد همراهش هست، تا ابد كه در قیامت می سوزد هیچ وقت پشیمانی واقعی به معنی تغییر در آنجا وجود ندارد؛ یعنی با همین حالت دشمنی حق و حقیقت تا ابد هست، و لهذا قرآن می گوید: «وَ لَوْ رُدّوا لَعادوا لِما نُهوا عَنْهُ» [2] عجیب است! می گوید این دیگر هیچ تغییرپذیر نیست. [شخص معاند] می گوید: «رَبِّ ارْجِعونِ لَعَلّی اَعْمَلُ صالِحاً» [3]، [قرآن می فرماید] ولی حالا كه به این شكل درآمده اگر برگردد به دنیا همان آدم اول است، دیگر تغییر نمی كند. تا ابد به این حال باقی است و تا ابد هم در جهنم باقی است. پس «وَ ما ظَلَمْناهُمْ وَلكِنْ كانوا هُمُ الظّالِمینَ» كسی كاری نكرده، همانی است كه خودت با خودت آورده ای و تا [ابد] هم با تو خواهد بود.
این البته راجع به همان افرادی است كه در جهنم خالد هستند، و البته ما می دانیم كه این در وقتی است كه منشأ جهنمی شدن انسان این باشد كه دشمنی با حق و حقیقت ملكه و صورت انسان شده باشد، فعلیت انسان آن باشد، ولی این را هم می دانیم كه بسیاری از عذابها به نصّ خود آیه ی قرآن پایان پذیرفتنی است؛ یعنی همه ی اهل جهنم این طور نیستند كه برای ابد [در آنجا] باقی بمانند. در سوره ی «عمّ» می خوانیم كه «لابِثینَ فیها اَحْقاباً» [4] اصطلاحی است كه قرآن آورده: احقابی درنگ می كنند. مختلف است: كمتر، زیادتر. آنهایی كه آن اصل جوهر انسانی شان فاسد نشده و آن اصل حقیقت و تسلیم در مقابل حق شان از بین نرفته و تبدیل به دشمنی با حق و حقیقت نشده، مثلاً گناهانی از قبیل گناهان كبیره برایشان پیدا نشده، عذاب را می كشند [ولی ] این عذابها برای آنها خاصیت تصفیه دارد، تدریجاً تصفیه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 588
می شوند، وقتی كه تصفیه شدند نجات پیدا می كنند. حال، افرادی كه به این صورت درمی آیند كه خالد هستند، چقدرند، آیا خیلی كم هستند یا زیادند و یا خیلی اقل قلیل هستند، آن مطلب دیگری است كه شاید هم همین طور باشد كه افرادی كه به این شكل درمی آیند كه خالد هستند و دیگر بیرون آمدن برای آنها نیست عده شان زیاد نباشد، ولی البته چنین افرادی وجود دارند.
البته اینجا یك احتمال دیگر هم هست و آن اینكه مخاطب فقط همین اهل جهنم باشند، . . . [5] در میان اهل جهنم هستند كسانی كه به دلیل دیگر جهنمی شده اند نه به این دلیل [6]، و لهذا در آنجا هم گفت: «اِنَّكُمْ ماكِثونَ» . این «ماكِثون» اعم است از اینكه خالد باشند یا غیر خالد. شاید هم این طور باشد.

[1] . اسراء / 15.
[2] . انعام / 28.
[3] . مؤمنون / 99 و 100.
[4] . نبأ / 23.
[5] . [افتادگی از نوار است. ]
[6] . [دشمنی با حق. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است