در
کتابخانه
بازدید : 2836533تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی زخرف</span>تفسیر سوره ی زخرف
Expand تفسیر سوره ی زخرف (1) تفسیر سوره ی زخرف (1)
Collapse تفسیر سوره ی زخرف (2) تفسیر سوره ی زخرف (2)
Expand تفسیر سوره ی زخرف (3) تفسیر سوره ی زخرف (3)
Expand تفسیر سوره ی زخرف (4) تفسیر سوره ی زخرف (4)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی دخان</span>تفسیر سوره ی دخان
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی جاثیه</span>تفسیر سوره ی جاثیه
Expand تفسیر سوره ی فتح تفسیر سوره ی فتح
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی قمر</span>تفسیر سوره ی قمر
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مطلبی را به طور تذكر و یادآوری عرض می كنم. می دانید كه این سخن همیشه مطرح بوده است كه آیا معاد، جسمانی است یا روحانی؟ یعنی انسانها كه محشور می شوند، آیا صرفاً روحشان محشور می شود بدون اینكه هیچ جسمی در كار باشد؟ اصلاً جسمی در كار نیست و فقط روح محض است، فقط همان چیزی است كه درك می كند و تعقل و تفكر می كند، دیگر از جسمْ چیزی در كار نیست؟ و یا اینكه جسم محشور می شود، یعنی انسان با بدن محشور می شود و دارای بدن است؟ البته شق سومش هم كه واضح و روشن است كه هم جسمانی و هم روحانی، هر دو؛ یعنی هم لذتها و بهجتهای روحانی، و هم لذتها و بهجتهای جسمانی. از نظر تعلیمات اسلامی نمی شود در این جهت تردید كرد كه معادی كه در اسلام هست هم جسمانی است و هم روحانی. مقصود چیست؟ اما اینكه عرض می كنیم كه جسمانی است، یعنی مطابق آنچه كه ما از قرآن استنباط می كنیم آنجا روح محض نیست كه هر چه لذت باشد منحصراً لذت روحی باشد و رنج و درد هم منحصراً رنج و درد روحی باشد. در این دنیا بدون شك ما دو لذت داریم، روان شناسی هم دو نوع لذت برای انسان می شناسد (و دو نوع رنج هم داریم) : لذتهای جسمانی [و لذتهای روحانی ] ، كه خود لذت جسمانی هم باز روحی است، یعنی اگر روح نباشد جسم لذت نمی برد. مقصود از «لذت جسمی» لذتی كه جسم می برد نیست، چون جسم قطع نظر از روح، یك مرده و یك جماد است. لذات جسمانی یعنی لذاتی كه انسان با روحش می برد از راه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 574
جسم، و به عبارت دیگر لذات عضوی. لذات عضوی خاصیتش این است كه اولاً اختصاص دارد به یك عضو معین، و ثانیاً با یك محرك بیرونی ارتباط دارد، یعنی در وقتی است كه یك تأثیر متقابلی است میان یك عامل بیرونی و عامل درونی.

مثلاً انسان اگر دستش را بگذارد روی حریر، خوشش می آید، احساس می كند كه دستش خوشش می آید، دیگر آن وقت پایش خوشش نمی آید، چشم یا گوشش هم خوشش نمی آید. علاوه بر این تابع یك عامل بیرونی هم عجالتاً هست؛ یعنی دستش در اثر تماس با یك شی ء دیگر خوشش می آید؛ این تماس كه برطرف بشود، لذت هم بر طرف شده. لذتی كه انسان از یك آواز می برد از راه گوش است نه از راه چشم. باز لذت چشم اختصاص به چشم دارد؛ چنان كه دردهای جسمی هم همین طور است. اگر سوزنی به كف دست انسان فرو برود انسان درد را در همین جا احساس می كند، یعنی آن وقت دیگر دندانش درد نمی كند، می گوید دستم درد می كند، واقعاً احساس می كند دستش درد می كند. وقتی كه انسان دندانش درد می كند باز درد را در آن احساس می كند و نمی گوید چشمم درد می كند. این است كه لذتها و دردهای جسمی را انسان در یك عضو معین و در یك محل معین احساس می كند.
ولی لذتهای روحی و همچنین دردهای روحی، عضو معین ندارد. مثلاً انسان اگر احساس موفقیت كند؛ فرض كنید قهرمانی رفته مسابقه قهرمانی داده و فاتح شده؛ او احساس لذت و بهجت می كند. لذت و بهجت او جا ندارد [كه ] بگوییم او الآن كجای بدنش خوشش می آید؟ [آیا] یك جای معین و یك نقطه ی معینی از بدنش هست كه آنجا الآن خوشش می آید؟ یا عكسش، وقتی كه شكست می خورد كه از شكست خودش رنج می برد، آیا یك عضو معینی از او درد می كند؟ هیچ عضوی درد نمی كند. آدمی كه شكست می خورد و رنج می برد یا آدمی كه خدای ناخواسته عزیزی از او از دست رفته و غصه ی عزیزش را می خورد، هیچ عضوی از او درد نمی كند اما رنج می برد. نه مثل این است كه در سلولی از سلولهای مغزش سوزنی فرو كنند؛ نه، در هیچ عضوی از اعضای بدنش یك جرحی كه جرح طبی شناخته بشود وارد نشده، ولی انسان به تمام وجودش دارد رنج می برد.
در این مسئله كه آیا عذاب و عقاب آخرت، روحی است یا جسمی، آنهایی كه معتقدند روحی محض است گفته اند فقط از نوع همان امور روحی است؛ لذتش مثلاً
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 575
از نوع لذتی است كه یك انسان از علم می برد، كه در این دنیا آن لذتها خیلی ضعیف است و در آنجا كه حاجت و مانع بدن نیست فوق العاده قوی و نیرومند است، كما اینكه در این دنیا هم افرادی كه تعقلشان قوی است و عقلشان قوی شده، لذتی كه از فهمیدن می برند خیلی بالاتر است از لذتی كه دیگران از جسم می برند. این قضیه درباره ی شیخ طوسی معروف است؛ می گویند گاهی تا صبح روی مسئله ای فكر می كرد و وقتی كه موفق به حل آن مشكل می شد آنچنان بهجت و مسرتی به او دست می داد كه فریاد می كرد: «أین الملوك و أبناء الملوك» پادشاهان و پادشاه زادگان كه شبها را به عیش و عشرت به سر می برند و لذت می برند كجا هستند كه بیایند این لذت ما را درك كنند؟ ! و بدون شك چنین چیزی هست. همین طور آن عارفی كه از [حالات ] عارفانه ی خودش لذت می برد، كه آن به درجاتی از این هم قویتر است، گواینكه آنهایی كه وارد نیستند اینها را مسخره می كنند (درواقع خودشان را مسخره كرده اند) . اینكه:
ما در پیاله عكس رخ یار دیده ایم
ای بی خبر ز لذت شرب مدام ما
این خودش یك حقیقتی است؛ یعنی لذتی كه او در این وقت می برد، لذتی كه از این حالتش می برد هزارها برابر لذات جسمانی است؛ و چنین آدمی دوره ی جوانی را طی كرده و لذات جسمانی جوانی را برده ولی وقتی با آن لذت آشنا می شود ناراحتی اش این است كه یك وقت در آن دنیا او را سرگرم لذات جسمانی نكنند و مبادا او را از این لذت محروم كنند.
در آن نامه هایی كه میان مرحوم آقا سید احمد كربلایی- كه از مردان بزرگ قرن اخیر و تقریباً استاد استاد آقای طباطبائی و واحدالعین و یك چشمش كور بوده- و مرحوم آقا شیخ محمدحسین اصفهانی در بعضی از مسائل عرفانی رد و بدل شده [1]، گفتند [مرحوم كربلایی ] نوشته دوست داشتم كه چشم دیگرم هم كور می بود كه جز جمال او چیزی را نمی دیدم؛ و این را چنین آدمی روی حقیقت می گوید. این خودش لذت معنوی و روحانی است. به همان درجه كه لذت روحانی از لذت جسمانی قویتر و شدیدتر است، مسلّم الم و رنج روحانی هم از رنج جسمانی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 576
شدیدتر است. «كَلّا إنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ یَوْمَئِذٍ لمحْجوبون» [2] سخن نگو كه اینها در آنجا از پروردگارشان در حجابند. اینجا چیزی احساس نمی كند، ولی آنجا كه رفت، احساس می كند كه این رنجِ حجاب از پروردگار برای او از این جهنم جسمانی كه تنش را بیندازند در آتش و گُر بزند، به درجاتی بالاتر و شدیدتر است؛ و لهذا آن كسی كه در این دنیاست و اینها را می فهمد، می گوید: «هَبْنی صَبَرْتُ عَلی حَرِّ نارِكَ، فَكَیْفَ أَصْبِرُ عَلی فِراقِكَ، أَمْ كَیْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ اِلی كَرامَتِكَ» [3] گیرم بر آتش جهنم تو، بر آتش جسمانی ات بتوانم صبر كنم، بر آن دیگر نمی توانم صبر كنم.
بعضی این جور فكر می كنند كه آنچه در آن جهان وجود دارد لذات و آلام روحانی است. البته آنها از ارزش قیامت نكاسته اند؛ خیال نكنید اگر كسی آن را گفت از ارزش قیامت كاسته است كه پس آنجا چیزی نیست. ما كه آنچه برایمان اهمیت دارد امور جسمانی مثل خوردن و نوشیدن و نكاح است، خیال می كنیم اگر اینها نبود پس دستمان خالی است و هیچ چیز نیست. ولی آنهایی كه نظر محققانه تر داشته اند گفته اند بدون شك لذات و آلام روحانی به جای خود هست، كه در خود قرآن روی آنها عجیب تكیه شده است، ولی ما از منطق قرآن این مطلب را درك می كنیم كه لذات و آلامی از سنخ لذات و آلام جسمانی هم قطعاً وجود دارد، گو اینكه آن هم از نظر درجه طرف مقایسه نیست؛ یعنی از نوع لذت ذائقه، از نوع لذت نوشیدن، از نوع لذت جنسی، از این نوع لذات هم- كه ما اینها را لذات جسمانی می دانیم- در آن جهان قطعاً وجود دارد و نصّ آیه ی قرآن است. داعی هم ما نداریم كه اینها را- مثل بعضی ها- تأویل بكنیم؛ مثلاً اگر اینجا دارد كه «بِصِحافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَ اَكْواب» در ظروفی زرین و در جامهایی نوشیدنیها داده می شود، بگوییم مقصود از این ظروف زرین و مقصود از این جامها امور معنوی است؛ نه، امور معنوی به جای خود هست، ولی ما هیچ داعی هم نداریم كه اینها را انكار كنیم. بوعلی سینا كه حكیم و فیلسوف بوده است، با برهان عقل و فلسفه ی خودش تا اینجا رسیده است كه معاد روحانی قطعاً وجود دارد، یعنی انسان كه می میرد دیگر مات و فات نمی شود، روح انسان بدون شك باقی می ماند، و لذات و آلام روحانی در دنیای دیگر وجود دارد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 577
می گوید تا اینجا را ما با دلیل علم و فلسفه درك كردیم ولی چون صادق مصدَّق، یعنی پیغمبر اكرم، به ما خبر داده است كه جسمانی هم آنجا وجود دارد، ما به آن ایمان داریم. البته دیگران بعد از او آمده اند بالاتر از این گفته اند؛ گفته اند نه، ما دلیل هم در تأیید صادق مصدَّق می آوریم.
بنابراین جزء معتقَدات ما این است كه معاد وجود دارد و در عالم معاد، هم نوع لذات و آلام جسمانی وجود دارد، هم نوع لذات و آلام روحانی، و نمونه ی هر دو نوع را هم (عرض می كنم «نمونه» چون از نظر درجه قابل مقایسه نیست) ما در همین دنیا كم و بیش مشاهده می كنیم؛ یعنی ما، هم نوع لذات و آلام جسمانی را در این دنیا درك كرده ایم و هم (ما اگر درك نكرده باشیم، افرادی كه حد بالاتری دارند درك می كنند) نوع لذات و آلام روحانی و آن عالی ترین لذات و آلام روحانی را، و هر دوی اینها در عالم معاد و در بهشت و جهنم قطعاً وجود دارد ولی با اختلاف درجه ی خیلی شدید. حتی همین امور جسمانی اش هم از نظر درجه با جسمانیهای اینجا متفاوت است، یعنی مثلاً آن لذتی كه ذائقه ی انسان از خوردن یك لقمه در آنجا می برد با آن لذتی كه از یك غذای دنیایی و مادی می برد قابل مقایسه نیست و لهذا افرادی كه در این دنیا غذای بهشتی خورده اند مدعی چنین چیزی هستند.

[1] . [مجموع این مكاتبات را مرحوم آیةاللّه سید محمد حسین حسینی طهرانی به ضمیمه ی تذییلات و محاكمات مرحوم علامه طباطبایی همراه با تذییلات خود در كتابی تحت عنوان توحید عملی و عینی گردآورده اند. ]
[2] . مطفّفین / 15.
[3] . دعای كمیل.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است