در
کتابخانه
بازدید : 2836408تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی نور</span>تفسیر سوره ی نور
Expand تفسیر سوره ی نور (1) تفسیر سوره ی نور (1)
Expand تفسیر سوره ی نور (2) تفسیر سوره ی نور (2)
Expand تفسیر سوره ی نور (3) تفسیر سوره ی نور (3)
Expand تفسیر سوره ی نور (4) تفسیر سوره ی نور (4)
Expand تفسیر سوره ی نور (5) تفسیر سوره ی نور (5)
Expand تفسیر سوره ی نور (6) تفسیر سوره ی نور (6)
Expand تفسیر سوره ی نور (7) تفسیر سوره ی نور (7)
Expand تفسیر سوره ی نور (8) تفسیر سوره ی نور (8)
Collapse تفسیر سوره ی نور (9) تفسیر سوره ی نور (9)
Expand تفسیر سوره ی نور (10) تفسیر سوره ی نور (10)
Expand تفسیر سوره ی نور (11) تفسیر سوره ی نور (11)
Expand تفسیر سوره ی نور (12) تفسیر سوره ی نور (12)
Expand تفسیر سوره ی نور (13) تفسیر سوره ی نور (13)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
حقیقت اسلام تسلیم است نه دانستن و ندانستن. دانستن و كشف حقیقت كردن، برای این كه یك نفر مسلمان باشد كافی نیست. وقتی حقیقت برای انسان كشف شد باید عكس العملش در مقابل حقیقتِ كشف شده این باشد كه «امَنّا وَ سَلَّمْنا وَ صَدَّقْنا» ؛ این می شود اسلام، و الّا من از شما می پرسم: آیا شیطان كافر است یا كافر نیست؟ بدون شك كافر است. قرآن هم می گوید: وَ كانَ مِنَ الْكافِرینَ [1]. ولی از شما می پرسم: آیا شیطان- كه قرآن او را كافر می خواند- خدا را می شناسد یا نمی شناسد؟ می داند خدایی هست یا نه؟ او از همه بهتر می داند. خدا را آنچنان
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 495
می شناخت كه می گفت: فَبِعِزَّتِكَ [2](به عزّت خودت قسم) . آیا شیطان پیغمبران و عباد مخلَص خدا را می شناسد یا نمی شناسد؟ خیلی هم خوب می شناسد، چون می گفت: اِلّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ [3]. یك عده عباد را سراغ داشت كه آنها را «عباد مخلَص» می نامید و می گفت: دیگر دستم به آنها نمی رسد. بندگان مخلَص خدا را آنچنان می شناسد كه می گوید: ولی من به آنها دسترسی ندارم، هیچ روزنه و نقطه ی ضعفی در آنها نیست كه من در آنها نفوذ پیدا كنم. ائمّه را چطور؟ ائمّه را مثل انبیا، خوب می شناسد. آیا به معاد اعتقاد دارد یا نه؟ یعنی آیا علم دارد كه روز قیامتی هست یا نه؟ به آن هم علم و یقین داشت، می گفت: فَاَنْظِرْنی اِلی یَوْمِ یُبْعَثونَ [4] خدایا مرا تا روز قیامت مهلت بده.
این عنصری كه خدا و پیغمبران را می شناسد و به معاد هم اعتقاد جازم دارد - این سه ركنی كه ما همیشه شرط اسلامیّت می دانیم- در عین حال قرآن می گوید كافر است، چون ملاك كفر این نیست كه انسان بداند یا نداند، و ملاك اسلام هم این نیست كه انسان بداند یا نداند. ملاك اسلام این است كه انسان بداند و در مقابل حقیقت تسلیم باشد، و ملاك كفر این است كه انسان بداند، حقیقت بر او عرضه شده باشد و او در مقابل حقیقت بایستد و مخالفت كند.
پس این كه قرآن در یك جا می فرماید: اعمال كافران مانند تلّی از خاكستر است كه باد تندی بوزد، در یك جا می فرماید: مانند سرابی است كه «تشنه» او را آب خیال می كند، و در یك جا به ظلمتهایی تشبیه می كند كه در اعماق دریاها وجود دارد، همه درباره ی انسانهایی است كه حقیقت بر آنها عرضه شده و در عین حال در مقابل حقیقت ایستاده اند. قرآن در یك جا تابلوی عجیبی را مجسّم می كند: وَ اِذْ قالُوا اللّهُمَّ اِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِندِكَ فَاَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ [5]. می گوید یاد كن آن وقتی را كه دست به آسمان بلند می كردند و می گفتند: خدایا اگر سخن این محمّد كه مدعی نبوت است حق است و او واقعاً پیغمبر است و راست می گوید و از
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 496
ناحیه ی توست [6]، سنگی از آسمان بفرست و ما را ببر كه نبینیم. كفر معنایش همین است. می گوید: اگر این حقیقت است، مرا ببر كه نبینم.
اما آن طبقات دیگر، یعنی كافرانی كه كافرند به معنی این كه مسلمان نیستند ولی قاصران اند و به تعبیر خود قرآن «مستضعفان» اند، «مُرْجَوْنَ لِاَمْرِ اللّه» هستند- كه شاید اكثریت كافرها و غیرمسلمانها از این قبیل باشند، خدا عالم است- در آنها بحثی نیست [و كافر واقعی شمرده نمی شوند. ] فلان زن یا بچه، فلان دهاتی یا بی سواد، یك گوشه ای افتاده و اساساً [حقیقت به او نرسیده است ] و گاهی حتی افراد دانشمندی [چنین هستند. ]

[1] . ص / 74.
[2] . ص / 82.
[3] . ص / 83.
[4] . ص / 79.
[5] . انفال / 32.
[6] . در اینجا انسان با خود می گوید لابد دست به دعا بلند كرده كه: خدایا اگر این پیغمبر از ناحیه ی توست پس نوری در دل من وارد كن و به من توفیق تبعیت بده.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است