در
کتابخانه
بازدید : 2836063تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی نور</span>تفسیر سوره ی نور
Expand تفسیر سوره ی نور (1) تفسیر سوره ی نور (1)
Expand تفسیر سوره ی نور (2) تفسیر سوره ی نور (2)
Expand تفسیر سوره ی نور (3) تفسیر سوره ی نور (3)
Expand تفسیر سوره ی نور (4) تفسیر سوره ی نور (4)
Expand تفسیر سوره ی نور (5) تفسیر سوره ی نور (5)
Expand تفسیر سوره ی نور (6) تفسیر سوره ی نور (6)
Collapse تفسیر سوره ی نور (7) تفسیر سوره ی نور (7)
Expand تفسیر سوره ی نور (8) تفسیر سوره ی نور (8)
Expand تفسیر سوره ی نور (9) تفسیر سوره ی نور (9)
Expand تفسیر سوره ی نور (10) تفسیر سوره ی نور (10)
Expand تفسیر سوره ی نور (11) تفسیر سوره ی نور (11)
Expand تفسیر سوره ی نور (12) تفسیر سوره ی نور (12)
Expand تفسیر سوره ی نور (13) تفسیر سوره ی نور (13)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مطلب دیگر این است كه در قرآن كریم به یك اصلی برخورد می كنیم و آن اصل هدایت است؛ یعنی قرآن هیچ موجودی را كور و گمراه نمی داند، همه ی موجودات را بینا و راه یافته می داند. بگذریم از انسان كه به حكم این كه مكلّف است راهی را خودش پیدا كند یك گمراهی نسبی در سطح تكلیف پیدا می كند؛ در نظام تكوین
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 470
این گونه است.
در آیات قرآن به مسئله ی هدایت همه ی موجودات تصریح می كند؛ از زبان موسی علیه السلام نقل می كند كه وقتی فرعون به او گفت: خدای تو كیست، خدایت را به ما معرفی كن، گفت: رَبُّنَا الَّذی اَعْطی كُلَّ شَیْ ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی [1]. در این جمله به دو برهان اشاره شده است: یكی برهان نظم كه خدا به هر مخلوقی آنچه را كه برای آن مخلوق امكان داشت و شایستگی آن را داشت داد، یعنی نظام موجود، [و دیگر برهان از راه اصل هدایت. ] «ثُمَّ هَدی » مطلب دیگری است، یعنی بعد هم هر موجودی را نسبت به آینده و هدف و كمال خودش روشن كرد و راهنمایی نمود.
در سوره ی سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْاَعْلی هم می خوانیم: اَلَّذی خَلَقَ فَسَوّی . وَ الَّذی قَدَّرَ فَهَدی [2]. و من در بین مفسرین، تنها فخر رازی را دیدم كه متوجه این نكته شده است و ظاهراً این تعبیر از او باشد كه: برای اولین بار قرآن این نكته را برای مردم بیان كرد كه اصل نظام مخلوقات، یك شاهد بر وجود حق است و اصل هدایت موجودات، شاهد دیگری بر وجود حق است. جهان از آن جهت كه یك ماشین است یك حساب دارد، [و جهان از آن جهت كه هدایت می شود حساب دیگری دارد. به عبارت دیگر نظام مخلوقات یك اصل است ] و این كه یك نیروی مرموز ناشناخته ای «غریزه مانند» هر موجودی را به جلو می كشاند اصل دیگری است.
حال، هدایت موجودات و این كه خداوند هر موجودی را به مقصدی از مقصدها هدایت كرده، چگونه است؟ این هم درست مثل مسئله ی معرفت است؛ یعنی هر موجودی اول به سوی خدا هدایت می شود، بعد به سوی مقصد دیگر؛ یعنی خداوند «غایةالغایات» است و هر مقصدی مقصد بودن خودش را از خدا دارد.
این كه خدا نور آسمانها و زمین است و هر چیزی نورانیت خودش را از خدا دارد همان مطلب است كه هر چیزی به خدا شناخته می شود و خدا به خود، هر چیزی به خدا ظاهر است و خدا به خود ظاهر است؛ و هرچیزی به وسیله ی خدا «مهتدی الیه» است، یعنی اشیاء به سوی آن چیز راه یافته می شوند و آن شی ء مقصد واقع می شود، جز خدا كه به ذات خودش مقصد و مقصود همه ی كائنات و همه ی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 471
موجودات است، و به همین دلیل است كه قرآن همه ی موجودات و همه ی ذرات را دارای نوعی حیات و زندگی و شعور می داند. در دو سه آیه بعد تصریح می كند: اَلَمْ تَرَ اَنَّ اللّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِی السَّمواتِ وَ الْاَرْضِ وَ الطَّیْرُ صافّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبیحَهُ. این امر نتیجه ی منطقی همین مطلب است. نتیجه ی منطقی «اَللّهُ نورُ السَّمواتِ وَ الْاَرْضِ» همین است كه: اِنْ مِنْ شَیْ ءٍ اِلّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهونَ تَسْبیحَهُمْ [3]و [4].
همان طوری كه موجودات درجات و مراتب دارند، به تناسب درجاتشان هدایتها هم فرق می كند. جماد در حد خودش هدایت دارد، نبات در حد خودش، حیوان در حد خودش، و انسان از نظر فردی و اجتماعی درجات هدایتی دارد در حد خودش.
در جلسه ی پیش عرض كردم كه چه در روایات و چه در غیر روایات، یعنی كلمات مفسرین و علما، راجع به این كه این مثل ناظر به چیست، بیانات مختلفی شده است. بعضی این مثل را برای كلّ جهان دانسته اند یعنی مجموع این استعاره و تمثیل را یك چیز در نظر گرفته اند كه این دار وجود و هستی یك خانه ی تاریك نیست، خانه ای است كه پرنورترین چراغها در آن وجود دارد (آن مثالِ چراغ را به عنوان مصداق پرنورترین چراغهای عصر ذكر كرده است) ، پس جهان هستی تاریك و كور نیست؛ و بعضی این مثل را در مورد انسان پیاده كرده اند. راجع به انسان هم مطالبی عرض كردیم، حالا یك بیان مختصری كه جامع همه ی اینها باشد عرض می كنیم.

[1] . طه / 50.
[2] . اعلی / 2 و 3.
[3] . اسراء / 44.
[4] . بیش از این دیگر درباره ی این آیه از این جهت توضیح نمی دهم. من در بعضی از نوشته های خودم مخصوصاً این موضوع را یادآوری كرده ام: این كه افرادی این طور خیال می كنند كه خدا از نظر قرآن یك غایب و یك مخفی بالذات است و انسان فقط و فقط از طریق جهان می تواند این مخفی را كشف و پیدا كند درست نیست؛ برعكس است و این یك معرفت ناقص است. معرفت واقعی این است كه انسان عالَم را به خدا می شناسد نه خدا را به عالَم. در این زمینه مخصوصاً در كلمات ائمه ی اطهار و از جمله نهج البلاغه زیاد تأكید شده است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است