در
کتابخانه
بازدید : 2836364تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی نور</span>تفسیر سوره ی نور
Expand تفسیر سوره ی نور (1) تفسیر سوره ی نور (1)
Expand تفسیر سوره ی نور (2) تفسیر سوره ی نور (2)
Expand تفسیر سوره ی نور (3) تفسیر سوره ی نور (3)
Collapse تفسیر سوره ی نور (4) تفسیر سوره ی نور (4)
Expand تفسیر سوره ی نور (5) تفسیر سوره ی نور (5)
Expand تفسیر سوره ی نور (6) تفسیر سوره ی نور (6)
Expand تفسیر سوره ی نور (7) تفسیر سوره ی نور (7)
Expand تفسیر سوره ی نور (8) تفسیر سوره ی نور (8)
Expand تفسیر سوره ی نور (9) تفسیر سوره ی نور (9)
Expand تفسیر سوره ی نور (10) تفسیر سوره ی نور (10)
Expand تفسیر سوره ی نور (11) تفسیر سوره ی نور (11)
Expand تفسیر سوره ی نور (12) تفسیر سوره ی نور (12)
Expand تفسیر سوره ی نور (13) تفسیر سوره ی نور (13)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اما امروز شما می بینید كه كار برعكس است؛ نه صاحبخانه آن شهامت و صراحت و صداقت را دارد كه بگوید من كار دارم و نمی توانم تو را بپذیرم، و نه آن كسی كه وارد می شود آنقدر انسانیت دارد كه اگر صاحبخانه گفت تو را نمی پذیرم، به او برنخورد،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 443
و لهذا الآن در جامعه ی ما رسم بر این است كه یكی از این سه حالت رخ می دهد:
حالت اول این است كه صاحبخانه به دروغ به بچه ها می گوید: بگویید در خانه نیست، یعنی گناه كبیره مرتكب می شود. این كه می گوید «در خانه نیست» دروغ است و دروغ گناه كبیره است. حال بعضی به خیال خودشان می خواهند «توریه» كنند و حال آنكه توریه در جایی است كه دروغ لازم است یعنی از نگفتنش مفسده برمی خیزد، مثل این كه كسی آمده و یك كاردی هم به دست دارد و می خواهد كسی را بكشد و می پرسد فلان كس اینجاست یا نه؟ باید گفت اینجا نیست. در اینجا می گویند برای این كه عادت به دروغ گفتن نكنی در دلت غیر از آن چیز را خطور بده، بگو «نیست» و در دلت خطور بده كه در «اینجا» نیست. نه اینكه انسان هر دروغی كه دلش می خواهد، بگوید و توریه كند! به بچه ها می گوید: «بگویید نیست، ولی بچه ها! وقتی می گویید نیست یعنی در این درگاهی اتاق نیست. » اینجا كه می توانی راست بگویی چرا توریه می كنی؟ بگو هستم ولی نمی توانم بپذیرم.
روزی ملّا نصرالدین، مهمانی را همراه خود تا درِ خانه آورد و خود به داخل خانه رفت. زنش با او دعوا كرد كه چرا مهمان آوردی و ما چیزی نداریم كه به او بدهیم و كار بدی كردی (مثل اغلب زنها كه همیشه در این امور تحكّم می كنند) . ملّا گفت: چه بكنم؟ زن گفت: من كه اصلاً پذیرایی نمی كنم. ملّا درماند كه چه كند. به بچه ها گفت: بروید بگویید ملّا در خانه نیست. مهمان گفت: ما با هم آمدیم. ملّا كه یادش رفته بود این طور گفته، خودش صدایش را بلند كرد و گفت: شاید خانه دو در داشته و از آن درِ دیگر بیرون رفته است!
اغلب در این جور موارد، كارها ملّا نصرالدینی است، یعنی وقتی می آیند می گویند «آقا نیست» خود مهمان می فهمد كه او دروغ می گوید، چون وقتی یك كسی دم در می آید و می گوید بروم ببینم آقا خانه هست یا نه، معلوم است تو كه از داخل خانه می آیی می دانی هست یا نه؛ این «بروم ببینم آقا خانه هست یا نه» یعنی بروم ببینم آقا می گوید كه راستش را بگویم یا دروغش را بگویم. خود آن شخص می فهمد قضیه این جور است، و تعجب است كه با اینكه مهمان می داند میزبان هم می داند، باز هم این دروغ تكرار می شود! می آید و می گوید آقا نیست. پس یك شكل قضیه این است كه یك دروغ گفته می شود.
شكل دیگر قضیه این است كه صاحبخانه می گوید: «بفرمایید» ، خیلی هم نفاق
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 444
به خرج می دهد: خیلی خوش آمدید! صفا آوردید! اما در دلش دائماً فحش می دهد كه این چه بلایی بود كه این ساعت رسید، ما هزار كار داریم، عجب مردم بی تربیت بی ادبی هستند، چه خروسهای بی محلی و چه مزاحمهایی! بعد هم كه مهمان بیرون رفت، جلو زن و بچه اش صد تا فحش می دهد. دیگر آن بچه چه از آب درمی آید! بچه ای كه می بیند پدرش اینقدر شهامت ندارد كه به مهمان بگوید: «آقا من نمی توانم تو را بپذیرم» و جلو مهمان خیلی كوچك و بزرگ می شود و خوشامد می گوید و پشت سرش فحش می دهد.
شكل سوم قضیه این است كه صاحبخانه كارش را خوب انجام می دهد و دم در می آید و می گوید: «آقا من متأسفم از این كه نمی توانم شما را بپذیرم، الآن كار واجبی دارم» یا یك نفر را می فرستد كه به او بگوید: «ایشان الآن كار لازمی دارند و نمی توانند شما را بپذیرند. » این كار صاحبخانه خوب است، ولی ضعف اخلاق، مربوط به وارد و مهمان است، زیرا به او برمی خورد؛ هرجا كه می نشیند می گوید: درِ خانه ی فلان كس رفتم و مرا نپذیرفت؛ نمی گوید من با اجازه ی قبلی نرفته بودم، نمی گوید او كه نپذیرفت عذر داشت یا عذر نداشت. تو باید بنا را بگذاری بر این كه او عذر داشته، و باید خوشت بیاید كه میزبان تو یك شخص باشهامت و صریحی بوده كه به تو دروغ نگفت و راست گفت. این هم شكل سوم.
آنچه در جامعه ی ما عمل می شود یا آن دو شكلِ مربوط به میزبان است و یا این یك شكلِ مربوط به مهمان است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است