در
کتابخانه
بازدید : 2836774تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی نور</span>تفسیر سوره ی نور
Collapse تفسیر سوره ی نور (1) تفسیر سوره ی نور (1)
Expand تفسیر سوره ی نور (2) تفسیر سوره ی نور (2)
Expand تفسیر سوره ی نور (3) تفسیر سوره ی نور (3)
Expand تفسیر سوره ی نور (4) تفسیر سوره ی نور (4)
Expand تفسیر سوره ی نور (5) تفسیر سوره ی نور (5)
Expand تفسیر سوره ی نور (6) تفسیر سوره ی نور (6)
Expand تفسیر سوره ی نور (7) تفسیر سوره ی نور (7)
Expand تفسیر سوره ی نور (8) تفسیر سوره ی نور (8)
Expand تفسیر سوره ی نور (9) تفسیر سوره ی نور (9)
Expand تفسیر سوره ی نور (10) تفسیر سوره ی نور (10)
Expand تفسیر سوره ی نور (11) تفسیر سوره ی نور (11)
Expand تفسیر سوره ی نور (12) تفسیر سوره ی نور (12)
Expand تفسیر سوره ی نور (13) تفسیر سوره ی نور (13)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
وَ اَلَّذِینَ یَرْمُونَ اَلْمُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانِینَ جَلْدَةً وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَةً أَبَداً وَ أُولئِكَ هُمُ اَلْفاسِقُونَ.
كلمه ی «مُحْصَن» یا «مُحْصِن» در قرآن به دو معنا ذكر می شود. گاهی در خصوص زن شوهردار گفته می شود، یعنی آن كه در حصار ازدواج قرار گرفته، و گاهی این كلمه به معنی زن عفیف است ولو زن مجرّدی باشد. اینجا معنای دوم مقصود است:

كسانی كه رمی می كنند [1] و با تیر تهمت، زنان پاكدامن را هدف قرار می دهند و حرفی می زنند كه نسبت ناپاكدامنی به آنهاست و چهار شاهد هم نمی آورند [پس به آنها هشتاد ضربه شلاق بزنید و دیگر شهادت آنها را قبول نكنید و اینها فاسق اند. ]
اسلام البته هیچ مدعایی را بدون دلیل نمی پذیرد. ولی بعضی از مدعاهاست كه با حرف یك نفر هم قبول می كند حتی اگر آن یك نفر زن باشد، مثل مسائل زنانه ای كه یك زن از طرف خودش بگوید. وقتی كسی می خواهد زنش را طلاق دهد، چون طلاق در حال عادت جایز نیست، از زن می پرسند تو پاكی یا در حال عادتی؟ اگر گفت پاكم، كافی است و اگر گفت در حال عادتم، حرفش درست است. دیگر نمی گویند دو نفر شاهد اقامه كن، حرف خودش معتبر است. در بعضی موارد حتماً باید دو شاهد مرد باشد، مثل دعاوی مالی. ولی در دعاوی ناموسی، آنجا كه پای حرمت ناموس و لكه دار شدن عفاف در میان است، اسلام می گوید حتی دو شاهد عادل هم كافی نیست. اگر دو شاهد عادلِ عادل [2] كه مردم پشت سر آنها نماز
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 397
می خوانند و حتی از آنها تقلید می كنند بیایند شهادت دهند كه به چشم خودمان دیدیم كه فلان زن زنا كرد، اسلام می گوید كافی نیست، شما دو نفرید. اگر سه نفر شاهد عادل هم باشد می گوید كافی نیست. اگر چهار نفر شاهد عادل بیایند شهادت بدهند، آنوقت اسلام حاضر است كه آن زن را متهم بشناسد و دلیل را كافی بداند.
ممكن است بگویید اگر چنین چیزی باشد چندان اتفاق نمی افتد، چهار شاهد عادل از كجا پیدا شوند تا شهادت دهند زنی زنا كرده است؟ می گوییم مگر اسلام در مسئله ی زنا بنایش بر تجسس و تحقیق و تفتیش است؟ اسلام كه می گوید چهار شاهد، هدفش این نیست كه بخواهد تجسس و تحقیق شود تا بگویید با این شرایط سنگین، در صد هزار مورد یكی هم اتفاق نمی افتد كه بیایند شهادت بدهند. [در جواب می گوییم ] اصلاً اسلام می خواهد زنا كمتر ثابت شود. شاهد نیامد، نیامد. اگر هزار زنا صورت بگیرد و مخفی بماند، از نظر اسلام آسان تر است از این كه یك زن عفیفی كه زنا نكرده مورد اتهام قرار گیرد، و این اهمیت بیشتری دارد. اسلام نمی خواهد زنا انجام شود، ولی این كه نمی خواهد زنا شود، از راه شاهد و مجازات نیست، بلكه راههای دیگری تعبیه كرده است. اگر به راههای تربیت فردی و مقررات اجتماعی [اسلام ] عمل شود زنا واقع نمی شود، نه این كه زنا كه واقع شد مجازات می كنند و از راه مجازات جلو زنا را می گیرند. بله، مجازات هم قائل شده است؛ آنهایی كه این تربیت در ایشان اثر نمی بخشد، بدانند كه راه تازیانه خوردن و در مواردی راه كشته شدن آنها و گاهی كشته شدن از طریق سنگسار باز است.
پس گفتیم چهار شاهد لازم است. حال، شهادت دادن برای شاهد چقدر خطر دارد؟ اگر یك نفر دید كه زنی زنا می كند و سه نفر دیگر آنجا نیستند كه با او شهادت دهند، باید دهانش را ببندد؛ و یا دو نفر اگر دیدند، باید دهانهاشان را ببندند؛ سه نفر اگر دیدند، باید دهانهایشان را ببندند؛ چون این طور نیست كه اگر آمدند شهادت دادند، به آنها بگویند شهادتی كه دادید كافی نیست و چون كافی نیست بروید خانه تان! بلكه می گویند شهادت دادید و نتوانستید اثبات كنید، پس «قاذف» (تهمت زن) هستید، نفری هشتاد تازیانه باید بخورید. این است كه قرآن می گوید:

آنها كه زنان عفیف را متهم می كنند و چهار شاهد نمی آورند، ولو راستگو باشند اما چون با این گفتن زنی را متهم كرده اند (و نباید می گفتند) آنها را هشتاد تازیانه بزنید.
ولی آیا همین یك مجازاتِ بدنی است؟ نه، یك مجازات اجتماعی هم هست:

وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَةً أَبَداً برای همیشه شهادت اینها مردود است، دیگر شهادت اینها در هیچ موردی نباید قبول شود. اینجا یك مجازات اجتماعی است؛ یعنی از آن روز،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 398
دیگر از اعتبار اجتماعی می افتند، چرا؟ چون یك زن عفیفه ای را به زنا متهم كرده اند و نتوانسته اند اثبات كنند.
مجازات سوم: أُولئِكَ هُمُ اَلْفاسِقُونَ اینها فاسق هستند. در اینجا میان مفسرین اختلاف است كه آیا این «أُولئِكَ هُمُ اَلْفاسِقُونَ » یك مجازات علی حدّه است غیر از «لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَةً أَبَداً» یا همان است، یعنی ایندو مجموعاً یكی است؟ بعضی گفته اند ایندو مجموعاً یكی است، به این صورت كه «أُولئِكَ هُمُ اَلْفاسِقُونَ » به منزله ی علت است برای «وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَةً أَبَداً» ؛ یعنی اینها با این تهمت زدن فاسق شدند، چون فاسق شدند شهادتشان قبول نیست و هر چیز دیگر كه شرطش عدالت است از آنها قبول نیست، مثلاً دیگر صیغه ی طلاق نزد آنها نمی شود جاری كرد، پشت سر آنها نمی توان نماز جماعت خواند، اگر مجتهد باشند از آنها نمی توان تقلید كرد، چون شرط همه ی اینها عدالت است؛ بنابراین مجموعش یك مجازات است.
ولی بعضی گفته اند دو مجازات است: یك مجازات این كه شهادتشان قبول نمی شود و دیگر این كه فاسق اند و چون فاسق اند سایر آثار فسق بر آنها بار می شود، و اینها قابل تفكیك است. اگر این شاهدی كه نتوانسته مدعایش را اثبات كند توبه كند، فسقش از بین می رود (یعنی ما او را عادل می دانیم، پشت سرش نماز می خوانیم، اگر مجتهد باشد و از نظر علمی «جائزالتقلید» باشد از او می توان تقلید كرد، باز اگر مجتهد باشد می تواند قاضی شود چون قاضی هم باید عادل باشد) اما شهادتش دیگر قبول نمی شود، چون آن مجازات مجازاتی جداست. این است كه به عقیده ی بعضی اینجا سه مجازات است؛ یعنی علت این كه شهادت چنین شخصی قبول نمی شود فسق او نیست، فسق یك مجازات جداگانه است. فاسق شمرده شدن از نظر اسلام یك مجازات است، مقبول الشهاده نبودن مجازات دیگری است.
از اینجا معنی آیه ی بعد روشن می شود. در آیه ی بعد می فرماید: إِلاَّ اَلَّذِینَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اَللّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ مگر آنان كه بعد از این، توبه كنند و خرابی ای را كه به وجود آورده بودند اصلاح كنند، پس خداوند آمرزنده و مهربان است.

[1] . رمی یعنی تیراندازی.
[2] . از اینجا اهمیت مسئله را در نظر اسلام بفهمید كه اسلام چقدر می خواهد كسی مورد تهمت قرارنگیرد.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است