در
کتابخانه
بازدید : 2836330تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی نور</span>تفسیر سوره ی نور
Collapse تفسیر سوره ی نور (1) تفسیر سوره ی نور (1)
Expand تفسیر سوره ی نور (2) تفسیر سوره ی نور (2)
Expand تفسیر سوره ی نور (3) تفسیر سوره ی نور (3)
Expand تفسیر سوره ی نور (4) تفسیر سوره ی نور (4)
Expand تفسیر سوره ی نور (5) تفسیر سوره ی نور (5)
Expand تفسیر سوره ی نور (6) تفسیر سوره ی نور (6)
Expand تفسیر سوره ی نور (7) تفسیر سوره ی نور (7)
Expand تفسیر سوره ی نور (8) تفسیر سوره ی نور (8)
Expand تفسیر سوره ی نور (9) تفسیر سوره ی نور (9)
Expand تفسیر سوره ی نور (10) تفسیر سوره ی نور (10)
Expand تفسیر سوره ی نور (11) تفسیر سوره ی نور (11)
Expand تفسیر سوره ی نور (12) تفسیر سوره ی نور (12)
Expand تفسیر سوره ی نور (13) تفسیر سوره ی نور (13)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
یكی از چیزهایی كه پایه ی خانواده و محیط خانوادگی را محكم می كند همین مسئله [یعنی ممنوعیت كامیابی جنسی در خارج از كانون خانواده ] است و علت این كه پایه ی كانون خانوادگی در دنیای اروپا سست و متزلزل است [رعایت نكردن این اصل ] است، و امروز هم در جامعه ی ما به هر نسبت كه از فرنگیها پیروی كنیم كانون خانوادگی را متزلزل كرده ایم. وقتی كه جامعه ی ما به دستور اسلام واقعاً عمل می كرد؛ یعنی پسرها واقعاً قبل از ازدواج، با زنی و دختری در تماس نبودند و به اصطلاح فرنگیهای امروز یك گرل فرند (dneirf lrig) نداشتند (رفیق دختر نداشتند) و دخترها هم همین طور، ازدواج برای یك پسر یا دختر یك آرزو بود. یك پسر به سن پانزده شانزده سالگی كه می رسید، احساس طبیعی نیاز به همسر در او پیدا می شد، یك دختر هم همین طور، و این طبیعی است كه آرزوی یك پسر این بود كه زن بگیرد چون به وسیله ی ازدواج از محدودیت و ممنوعیتِ استفاده از زن خارج می شد و به مرز آزادی استفاده از زن می رسید. آن وقت «شب زفاف كم از صبح پادشاهی» نبود چون روی خاصیت روانی، اولین موجودی كه این پسر را به این
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 393
حظّ و بهره رسانده یعنی از محدودیت به آزادی رسانده همسرش بوده، و برای دختر هم این پسر اولین كسی بوده كه او را از محدودیت به آزادی رسانده است. این بود كه پسر و دخترهایی كه اصلاً همدیگر را ندیده بودند و ازدواج كرده بودند، آنچنان با یكدیگر الفت می گرفتند كه وضع عجیبی بود [1].
اما سیستم فرنگی به پسر اجازه می دهد كه تا زمانی كه زن نگرفته روابط جنسی اش آزاد باشد و به دختر هم اجازه می دهد تا شوهر نكرده روابط جنسی اش آزاد باشد. نتیجه این است كه برای یك پسر ازدواج محدودیت است و برای یك دختر هم ازدواج محدودیت است. قبل از ازدواج، آزادی داشته با هر كسی [رابطه داشته باشد] ، حال كه می خواهد ازدواج كند به یك نفر محدود می شود. این است كه یك پسر وقتی می خواهد زنی را بگیرد، می گوید: «من از امروز یك زندانبان برای خودم درست كردم. » یك دختر هم شوهرش برایش زندانبان می شود؛ یعنی از آزادی به محدودیت می آیند.
ازدواج در سیستم فرنگی یعنی آزاد را محدود كردن، از آزادی به محدودیت آمدن، و ازدواج در سیستم اسلامی یعنی از محدودیت به آزادی آمدن. ازدواجی كه خاصیت روانی اش از محدودیت به آزادی آمدن است، به دنبال خود استحكام می آورد و آن كه پایه اش از آزادی به محدودیت آمدن است اولاً خودش استحكام ندارد (یعنی زود منجر به طلاق می شود) و ثانیاً آن پسری كه به تعبیر خود فرنگیها دهها و گاهی صدها دختر را «تجربه» كرده و آن دختری كه دهها و صدها پسر را تجربه كرده است، مگر حالا با یكی پابند می شود؟ مگر می شود پابندش كرد؟
علت این كه اسلام زنا را تحریم كرده فقط این نیست كه این، حق آن مرد است و آن، حق این زن، پس مردی كه ازدواج نكرده تعهدی در مقابل زنی ندارد و زنی هم كه ازدواج نكرده تعهدی در مقابل مردی ندارد، پس هیچ مانعی برای این كار نیست؛ یك مردی كه تا آخر عمرش نمی خواهد ازدواج كند او مطلق العنان باشد و یك زنی هم كه تا آخر عمرش نمی خواهد ازدواج كند او هم مطلق العنان باشد. اسلام می گوید ابداً چنین چیزی نیست، یا باید محرومیت را به صورت مطلق قبول كنی یا ازدواج
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 394
را بپذیری و به تعهدها و مسئولیتهای ازدواج پایبند شوی.
این است كه اسلام می گوید زنا مجازات شدید دارد و زنایی كه فقط جنبه ی زنا دارد و دیگر در آن پایمال كردن حق یك زن و پایمال كردن حق یك شوهر نیست، صد تازیانه دارد. اسلام درباره ی مردی كه در عین این كه زن دارد و طبعاً تحت فشار غریزه ی جنسی نیست و زنی كه شوهر دارد و طبعاً تحت فشار غریزه نیست و روی هوسبازی زنا می كنند، به رجم و سنگسار كردن [فرمان می دهد. ] ببینید تا چه حد اسلام برای این مسائل اهمیت قائل است! دنیای فرنگ ابتدا در این حد می گفت كه زنا در غیر مورد مرد زن دار و زن شوهردار جرم نیست؛ راسل می گوید مگر این كه جراحتی وارد كند، اگر جراحتی وارد نكند عیب و اشكالی ندارد. كم كم به اینجا رسیدند كه برتراند راسل صریحاً می گوید: برای زن شوهردار و مرد زن دار هم هیچ مانعی نیست؛ چه اشكالی دارد كه یك زن شوهردار هم رفیق داشته باشد و عشقش در جایی باشد؛ هم همسر داشته باشد و هم معشوق؟ عشقش را با او انجام دهد و بچه را در خانه ی این بیاورد، ولی تعهد بسپارد وقتی با معشوقش عشقبازی می كند از وسائل جلوگیری از بچه دار شدن استفاده كند.
مگر خود راسل این حرف را باور كند! و الّا هیچ آدم عاقلی باور نمی كند كه زنی مردی را دوست داشته باشد، عشقش با یك مرد باشد ولی همسر یك شوهر باشد و فقط متعهد شده باشد كه برای شوهر خود بچه بیاورد. هر زنی دلش می خواهد كه بچه ای كه می زاید و بچه ای كه جلو چشمش است یادگار آن آدمی باشد كه او را دوست دارد، نه یادگار آدمی كه از او تنفر دارد. آن وقت چه تضمینی هست كه از مردی كه او را دوست دارد آبستن نشود و بچه را به ریش شوهرش نبندد؟ !
قرآن مثل این كه عنایت به این جهت دارد، می گوید: «أَنْزَلْناها وَ فَرَضْناها» ما اینها را حتم كرده ایم، اینها از قوانین تغییرناپذیر است، مقتضیات زمان اینها را تغییر نمی دهد و نمی تواند تغییر دهد، اینها جزء اصول زندگی بشر و تغییرناپذیر است.
در جمله ی بعد هم كه می فرماید: «وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِی دِینِ اَللّهِ » باز شدت عمل نشان می دهد، می گوید: اینجا جای رأفت و گذشت نیست؛ همین قدر كه ثابت شد، دیگر حق گذشت ندارید.
در جمله ی بعد مخصوصاً امر می كند كه مبادا اجرای حكم حد زن زناكار و مرد
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 395
زناكار را در پشت دیوارها و دور از چشم مردم انجام دهید؛ حتماً باید در حضور مردم باشد و خبرش همه جا پخش شود تا بدانند اسلام در مسئله ی عفاف حساسیت فوق العاده دارد، چون اصل اجرای دستورهای جزایی برای تأدیب و تربیت اجتماع است. یك زنی زنا كند و محرمانه او را ولو اعدام هم كنند، اثری در اجتماع نمی بخشد. در صدر اسلام هم هر وقت چنین چیزی اتفاق می افتاد- كه البته كم اتفاق افتاده، چون این قوانین را اجرا می كردند- اعلام عمومی می كردند كه ایهاالناس! جمع بشوید برای اینكه بناست حد زنا اجرا شود.

[1] . نمی خواهم بگویم كه ندیدن، كار درستی است. نه، اسلام اجازه داده است كه ببینند، ولی اگر هم ندیده بودند، وقتی به یكدیگر می رسیدند تا لب گور به یكدیگر عشق می ورزیدند.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است