در
کتابخانه
بازدید : 2836964تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی انفال</span>تفسیر سوره ی انفال
Expand تفسیر سوره ی انفال (1) تفسیر سوره ی انفال (1)
Expand تفسیر سوره ی انفال (2) تفسیر سوره ی انفال (2)
تفسیر سوره ی انفال (3)
تفسیر سوره ی انفال (4)
Expand تفسیر سوره ی انفال (5) تفسیر سوره ی انفال (5)
Expand تفسیر سوره ی انفال (6) تفسیر سوره ی انفال (6)
Expand تفسیر سوره ی انفال (7) تفسیر سوره ی انفال (7)
تفسیر سوره ی انفال (8)
Expand تفسیر سوره ی انفال (9) تفسیر سوره ی انفال (9)
تفسیر سوره ی انفال (10)
Expand تفسیر سوره ی انفال (11) تفسیر سوره ی انفال (11)
Expand تفسیر سوره ی انفال (12) تفسیر سوره ی انفال (12)
Expand تفسیر سوره ی انفال (13) تفسیر سوره ی انفال (13)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی توبه</span>تفسیر سوره ی توبه
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در احادیث و تواریخ آمده است كه پیغمبر اكرم در سفری كه برای تبوك رفتند كه سی هزار نفر حركت كردند، گروهی از منافقین هم همراه پیغمبر بودند گواینكه گروهی از آنها در مدینه ماندند. منافقین پیش بینی می كردند كه این سفر غیر از آن سفرها و این جنگ غیر از آن جنگهاست. جنگهای دیگر پیغمبر با عرب و قبائل عرب بوده، این جنگ با یك مملكت نیرومند متمدن مانند روم است و آنجا كه بروند هر تكه شان به اندازه ی گوششان خواهد بود. پیغمبر اكرم رفتند و گو اینكه جنگ نشد ولی سپاه اسلام قدرت نمایی خودش را كرد و قدرت خود را ارائه كرد. دولت روم حاضر به جنگیدن نشد و برگشتند. منافقین احساس خطر كردند. اینها قبل از این جنگ وضع پیغمبر را در خطر دیدند و كمی بیشتر نیات خودشان را برملا كردند و خودشان را نشان دادند و فكر می كردند كه در این سفر كار پیغمبر یكسره است.

وقتی كه دیدند پیغمبر در این سفر موفق برگشت و اینها هم كم و بیش شناخته شدند و لااقل قضیه برای خود پیغمبر اكرم روشن شد، [با خود گفتند] نكند وقتی ما به مدینه برویم پیغمبر تصمیم خطرناكی درباره ی ما بگیرد یا سوره ای درباره ی ما نازل بشود و ما را مفتضح كند! پس قبل از آنكه كار به اینجاها بكشد ما كلكش را بكنیم.
اینها این مسئله را كه ممكن است سوره ای نازل بشود و ما رسوا بشویم احتمال می دادند یعنی تجربه داشتند كه گاهی مخفی ترین خبرها را پیغمبر اكرم می گفت كه به من وحی شد و آیه نازل گردید. اگرچه آنها در باطن به وحی و نبوت ایمانی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 384
نداشتند و یا لااقل تردید داشتند ولی می گفتند این آدم یا با جن ارتباط دارد یا یك صرافت فوق العاده ای دارد و یا جاسوسهای خیلی دقیقی دارد، بالاخره هرجور هست خبرهای ما به او می رسد و وقتی كه رسید، آیاتی بر او نازل می شود. و اگر هم آنها نزول را قبول نداشتند، چون از نظر مؤمنین این امر نزول آیات بود تعبیر به نزول آیات می كردند.
بالاخره اینها را وحشت گرفت كه پیغمبر به مدینه برود و آیاتی نازل بشود و اینها مفتضح بشوند، پس خوب است كه ما كلك او را همین جا بكنیم. لشكر سی هزار نفر بود. كوهستانهای خیلی سختی در آن راه است (ما تا نصف آن راه- تقریباً تا خیبر- را رفتیم و ادامه اش مخصوصاً از خیبر به طرف شام كوهستانهای خیلی زیادی است. ) از بعضی گردنه های صعب العبور می گذشتند، گردنه هایی كه دیگر لشكر نمی توانست به طور دسته جمعی وارد بشود، باید دو نفر سه نفر از راههای باریك عبور می كردند. اینها رفتند و در یك نقطه ی خیلی سختی كمین كردند كه در آنجا یا شتر پیغمبر را رم بدهند و یا به شكل دیگری پیغمبر را به قعر دره بیندازند و بعد بگویند كه مثلاً شتر پیغمبر رم كرد یا لغزید.
وحی آسمانی پیغمبر اكرم را آگاه كرد. ظاهراً شب بود و اینها لثام به صورت خودشان بسته بودند. عمّار و حذیفه همراه پیغمبر اكرم بودند. رسول اكرم به حذیفه فرمود: برو جلو، افرادی را می بینی و به آنها بگو كه قضیه از این قرار است، شما چنین تصمیمی دارید. تا رفت و به اینها گفت، فهمیدند كه پیغمبر آگاه شده و فرار كردند. حضرت رسول به حذیفه فرمود: حذیفه! آیا تو اینها را شناختی؟ گفت: نه.

فرمود: اینها این و این و. . . بودند (دوازده یا پانزده نفر را پیغمبر اكرم اسم برد) و ظاهراً به امر خود پیغمبر از باب اینكه مصلحت نبود، حذیفه هرگز این سرّ و راز را فاش نكرد. و قرائن نشان می دهد كه اینها افرادی بودند كه مصلحت اسلام و مسلمین نبود كه این پرده دریده شود و راز اینها فاش گردد. این بود كه حذیفه در میان مسلمین یك آدم رازدار شناخته می شد و خیلی افراد درباره ی خودشان شك می كردند [و از او سؤال می نمودند. ] ظاهراً درباره ی خلیفه ی دوم می نویسند كه به حذیفه می گفت: حذیفه! تو درباره ی من دعا می كنی یا نه؟ می گفت: من درباره ی مؤمنین و مؤمنات دعا می كنم، تو اگر از آنها باشی مشمول هستی اگر نه، نه.
به هر حال یك چنین جریان خیلی مهمی پیش آمده كه از لحن آیات استفاده
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 385
می شود. در شأن نزول این آیات خیلی حرفها زده اند ولی آنچه كه از همه بهتر با آیات تطبیق می كند همین است. در جلسه ی بعد درباره ی این آیات توضیح می دهیم.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است