در
کتابخانه
بازدید : 2837069تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی انفال</span>تفسیر سوره ی انفال
Expand تفسیر سوره ی انفال (1) تفسیر سوره ی انفال (1)
Expand تفسیر سوره ی انفال (2) تفسیر سوره ی انفال (2)
تفسیر سوره ی انفال (3)
تفسیر سوره ی انفال (4)
Expand تفسیر سوره ی انفال (5) تفسیر سوره ی انفال (5)
Expand تفسیر سوره ی انفال (6) تفسیر سوره ی انفال (6)
Expand تفسیر سوره ی انفال (7) تفسیر سوره ی انفال (7)
تفسیر سوره ی انفال (8)
Expand تفسیر سوره ی انفال (9) تفسیر سوره ی انفال (9)
تفسیر سوره ی انفال (10)
Expand تفسیر سوره ی انفال (11) تفسیر سوره ی انفال (11)
Expand تفسیر سوره ی انفال (12) تفسیر سوره ی انفال (12)
Expand تفسیر سوره ی انفال (13) تفسیر سوره ی انفال (13)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی توبه</span>تفسیر سوره ی توبه
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
ما وظیفه داریم كه درباره ی مسلمانها و برادران مؤمن خودمان تا هر حدی كه برایمان مقدور است حمل به صحت كنیم مگر آنجایی كه شرعاً این راه بسته شده است. این كار نقطه ی مقابل آن بیماری است كه الآن در میان ما وجود دارد. این دستور میان ما هیچ اجرا نمی شود و همیشه ضدش اجرا می شود. فرض كنید افرادی می آیند به ما و شما درباره ی فردی حرفی می زنند، می گویند فلان فرد فلان فسق را مرتكب می شود یا فلان انحراف عقیده ای را پیدا كرده. ما از خود آن آدم می پرسیم: درباره ی تو چنین حرفی می زنند، قضیه چیست؟ یك وقت خودش اقرار می كند، می گوید راست می گویند. اگر اقرار كرد دیگر كار تمام شده (اقرار العقلاء علی انفسهم جایز) . و یك وقت می گوید: خیر، دروغ می گویند، من چنان فسقی را مرتكب نشده ام یا فلان انحراف عقیده ای كه به من نسبت می دهند، این جور نیست. كسی در كتابش یك چیزی نوشته. از خودش می پرسند مقصود تو در اینجا چه بوده؟ از خودش باید توضیح خواست. اصلاً دستور اسلام این است. و ما درست بر ضد دستور اسلام رفتار می كنیم.
یك كسی یك كتاب می نویسد. مثلاً از كتاب او بوی این می آید كه در باب علم امام یك حرفی زده كه معنایش این بوده كه امام حسین از شهادت خودش در كربلا بی خبر بوده است. ما چكار باید بكنیم؟ خود آن آقا را می خواهیم. اصلاً وظیفه ی اسلامی این است. قبل از اینكه جار و جنجال راه بیندازیم و سروصدا بكنیم، قبل از اینكه حرفی بزنیم، باید خود او را بخواهیم، بگوییم ما از شما خواهش می كنیم نظر خودتان را درباره ی این مسئله توضیح بدهید. او نظر خودش را می گوید. یك وقت به طور صریح و قاطع می گوید خیر، من این مطلب را قبول ندارم. اگر سخنی گفت كه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 377
برخلاف عقیده ی ما بود و این عقیده از عقایدی بود كه جزء ضروریات مذهب است، می گوییم راه تو از راه ما جداست. اما اگر خودش توضیح داد، ولو توضیحش برخلاف ظاهر عبارتش بود، و ما دیدیم آنچه كه او توضیح می دهد چیز بدی نیست، دیگر نباید حمل به فساد كنیم و جار و جنجال راه بیندازیم و تكفیر و تفسیق كنیم و احیاناً (واویلا چه چیزهایی هست! ) افرادی بگویند من یقین دارم این آدم ولدالزناست! از كجا؟ چون می گویند فلان حرف را زده. چه صغرا و كبراهایی می چینند! و چه گناهان بزرگی را به نام نهی از منكر مرتكب می شوند!
اسلام می گوید: اِنْ شَهِدَ عِنْدَكَ خَمْسونَ قَسامَةً عَلی أنَّهُ قالَهُ وَ قالَ لَمْ اَقُلْهُ فَصَدِّقْهُ وَ كَذِّبْهُمْ [1]! اگر پنجاه بیّنه ی شرعی حرفی را می زنند، از خودش كه پرسیدید گفت من چنین چیزی نگفتم، حرف خودش را بپذیرید. وقتی از خودش پرسیدیم و گفت نه، حرف خودش را قبول كنیم. حالا كه حرف او را قبول كردیم، پس با كسانی كه آمدند علیه وی نظر دادند و او را متهم كردند چه رفتاری كنیم؟ آیا آنها را تفسیق كنیم كه شما چرا تهمت زدید؟ نه، با آنها هم بد رفتار نمی كنیم، به آنها می گوییم شما هم اشتباه می كنید. دیگران می گویند پس آنها چه گفتند؟ می گوییم آنها هم اشتباه كرده اند، سوء تفاهم برایشان پیدا شده است.
به این ترتیب است كه نفاق و اختلاف در جامعه ی مسلمین پیدا نمی شود. اگر ما به این دستور عمل كنیم این همه نفاق و اختلاف در میان ما پیدا نمی شود، تا جایی كه ممكن است هم آن طرف را حمل به صحت كرده ایم هم این طرف را، چون دستور اسلام است كه ضَعْ فِعْلَ اَخیكَ عَلی اَحْسَنِهِ. فعل آن فرد را حمل به احسن و اصلحش كن، فعل این فرد را هم حمل به صلاحش كن. آن را به وجه احسن توجیه كن، این را هم به وجه احسن توجیه كن. بله، یك وقت به مرحله ای می رسد كه ما نمی توانیم توجیه كنیم. یك كسی خودش اقرار می كند یا به طور صریح و قاطع حرفی را می نویسد كه اصلاً قابل توجیه نیست و بر ضد ضروریات دین و مذهب است، آنجا باید مبارزه كرد، شدید هم باید مبارزه كرد. یا یك وقتی یك بیّنه ی شرعی بر امری اقامه می شود، آن حساب دیگری است.
شخصی می آید حضور پیغمبر اكرم و می گوید: یا رسولَ اللّه! طَهِّرْنی مرا پاك
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 378
كن، یعنی بر من حد جاری كن. چرا؟ من زنا كرده ام. پیغمبر حرف به دهانش می گذارد: لَعَلَّكَ نَظَرْتَ شاید تو به نامحرم نظر كردی و از باب اینكه نظر به نامحرم هم زنای چشم است می گویی زنا كرده ام. گفت: نه یا رسول اللّه! زنا كرده ام، زنای چشم نبود. لَعَلَّكَ غَمَزْتَ شاید بدن او را فشار دادی، نیشگونش گرفتی و می گویی زنا كرده ام. نه یا رسول اللّه! زنا كرده ام. (اسلام می گوید یك بار اقرار در باب زنا كافی نیست، چهار بار پشت سر یكدیگر باید اقرار كند. ) شاید- مثلاً- بغل خوابی كردی و دخول صورت نگرفته. نه، دخول صورت گرفته «كَالْمیلِ فِی الْمِكْحَلَةِ» مثل میل سرمه دان در سرمه دان، در این حد. فرمود: بسیار خوب، [آنگاه بر او حد جاری كرد. ] نه تنها بی جهت آدم را متهم نمی كنند، بلكه تا هر حدی كه ممكن است حمل به صحت می كنند.
چون روش پیغمبر اكرم با اصحابشان این بود كه تا حد ممكن حمل به صحت می كردند و حتی حرفهای خلاف و دروغی را هم كه افراد به حضرت می گفتند حمل به صحت می كردند كه اشتباه شده، سوءتفاهمی رخ داده، قصدش دروغ گفتن نبوده، و افرادی این جور انتظار نداشتند بلكه انتظار داشتند پیغمبر حرف این را گوش كند به آن فحش بدهد، آن یكی را زیر چوب بكشد و از این جور كارها، می گفتند چگونه است! این كه هم سخن این را قبول می كند هم سخن آن را، این كه سراپایش گوش شده است! نمی دانستند كه راه، راهی است كه او انتخاب كرده. البته این سخن را مسلمانها و مؤمنهای واقعی نمی گفتند، منافقها می گفتند، و الّا كسی كه به پیغمبر ایمان داشته باشد چنین جسارتی نمی كند.
وَ مِنْهُمْ و از این منافقین كسانی هستند كه یُؤْذونَ النَّبِیَّ وجود مبارك پیغمبر اكرم را آزار می دهند و اذیت می كنند وَ یَقولونَ هُوَ اُذُنٌ می گویند این گوش است، سراپا گوش است، یعنی حرف همه را گوش می كند. قُلْ اُذُنُ خَیْرٍ لَكُمْ بگو بله، گوش است اما گوشِ خیر است برای شما. حال یا مقصود این است كه با همین گوشها بهترین چیزها یعنی وحی الهی را برای شما شنیده و گفته، و یا اینكه «گوش خیر است» یعنی گوشی است كه خیر است، خوب گوشی است، گوش است و خوب گوشی است برای شما، خوب گوشی است كه به نفع شما گوش است، نوعی گوش نیست كه به ضرر باشد، نوعی گوش است كه به نفع همه ی شماست. یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنینَ این گوش به خدای خودش ایمان دارد و به سود مؤمنین تصدیق می كند. عبارت آیه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 379
این است: یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنینَ. نفرمود: «یُؤْمِنُ بِالْمُؤْمِنین» ایمان به خدا دارد و ایمان به مؤمنین دارد، بلكه فرمود: یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنینَ یعنی به نفع مؤمنین تصدیق می كند؛ سخنان مؤمنین را به نحوی توجیه می كند كه به نفعشان باشد؛ یعنی حمل بر كذب نمی كند؛ حتی آن حرفهایشان را كه می داند دروغ است حمل بر این نمی كند كه آنها قصد دروغ گفتن داشته اند، به نحو احسن حمل می كند كه اشتباه كرده اند، سوء تفاهمی برایش رخ داده است.
وَ رَحْمَةٌ لِلَّذینَ امَنوا. تعبیر عجیبی است! از یك طرف می فرماید: یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنینَ و از طرف دیگر می فرماید: وَ رَحْمَةٌ لِلَّذینَ امَنوا. آنجا كه می گوید یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنینَ(به سود مؤمنین تصدیق می كند) یعنی رهبری مؤمنین و صلاح جامعه ی مؤمنین این گونه اقتضا می كند. ولی بعد می فرماید: وَ رَحْمَةٌ لِلَّذینَ امَنوا و برای خصوص مؤمنین رحمت است.

آنجا كه می فرماید: یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنینَ جامعه ی مؤمنین را می گوید كه شامل همان منافقین هم هست. آنجا كه می فرماید: لِلَّذینَ امَنوا مؤمنین واقعی را ذكر می كند: ولی برای كسانی كه مؤمن واقعی هستند وجودش رحمت است یعنی آنها از رحمت وجود او استفاده می كنند.

[1] . وسائل، ج 8 / ص 609، با اندكی اختلاف.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است