در
کتابخانه
بازدید : 2836596تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی انفال</span>تفسیر سوره ی انفال
Expand تفسیر سوره ی انفال (1) تفسیر سوره ی انفال (1)
Expand تفسیر سوره ی انفال (2) تفسیر سوره ی انفال (2)
تفسیر سوره ی انفال (3)
تفسیر سوره ی انفال (4)
Expand تفسیر سوره ی انفال (5) تفسیر سوره ی انفال (5)
Expand تفسیر سوره ی انفال (6) تفسیر سوره ی انفال (6)
Expand تفسیر سوره ی انفال (7) تفسیر سوره ی انفال (7)
تفسیر سوره ی انفال (8)
Expand تفسیر سوره ی انفال (9) تفسیر سوره ی انفال (9)
تفسیر سوره ی انفال (10)
Expand تفسیر سوره ی انفال (11) تفسیر سوره ی انفال (11)
Expand تفسیر سوره ی انفال (12) تفسیر سوره ی انفال (12)
Expand تفسیر سوره ی انفال (13) تفسیر سوره ی انفال (13)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی توبه</span>تفسیر سوره ی توبه
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مطلب دیگری كه باید عرض كنم و در عصر ما مخصوصاً زیاد مطرح می شود این است كه می گویند اینكه اسلام می گوید مشركینی را كه پیمانی با شما ندارند یا پیمانی داشته اند و آن را نقض كرده اند به هیچ شكل تحمل نكنید؛ به آنها مهلت بدهید، بعد از مهلت اگر توبه كردند و اسلام اختیار نمودند، بسیار خوب، اگر توبه نكردند و سرسختی نشان دادند آنها را بكشید، و اگر آمدند دنبال اینكه حقیقت را بفهمند به ایشان پناه و امنیت بدهید و در غیر این صورت آنها را بكشید، آیا این با اصل آزادی عقیده كه امروز جزء حقوق بشر به شمار می رود منافات دارد یا نه؟ و اگر منافات دارد چگونه می شود این مطلب را توجیه كرد؟ یكی از حقوق اوّلی بشر آزادی عقیده است یعنی انسان در عقیده ی خودش باید آزاد باشد، و قانون حقوق بشر اجازه نمی دهد كه متعرض كسی بشوند به خاطر عقیده ای كه انتخاب كرده است؛ و حال آنكه قرآن تصریح می كند كسانی كه عقیده ی شرك را پذیرفته اند شما به هیچ شكل آنها را تحمل نكنید. البته كسانی كه عقیده ی غیر اسلامی دیگری مثل مسیحیت و یهودیت و مجوسیت را اختیار كرده اند، اسلام متعرض آنها نمی شود، ولی نسبت به مشركین می گوید اگر چنین عقیده ای انتخاب كرده اند شما ابتدا مهلتشان بدهید و در یك شرایط معینی اگر نپذیرفتند آنها را بكلی از بین ببرید. آیا این دستور با این اصل سازگار است یا نه؟ همچنین با اصل دیگری كه در خود قرآن هست چطور؟ مگر قرآن نمی گوید: لا اِكْراهَ فِی الدّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ در كار دین اكراه و اجباری نیست؟ از یك طرف قرآن می گوید در كار دین اكراه و اجباری وجود ندارد و از طرف دیگر در اینجا اعلام به برائت می كند و می گوید: بَراءَةٌ مِنَ اللّهِ وَ رَسولِهِ، بعد هم می گوید: فَاِذَا انْسَلَخَ الْاَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكینَ حَیْثُ وَجَدْتُموهُمْ [هنگامی كه این چند ماه گذشت مشركین را هرجا یافتید بكشید. ] چرا؟ «فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكینَ حَیْثُ وَجَدْتُموهُمْ» در صورتی كه «لا اِكْراهَ فِی الدّینِ» [این چگونه است؟ ] مسئله ی آزادی عقیده، امروز به عنوان حقی از حقوق بشر شناخته شده. می گویند حقی است طبیعی و فطری كه هركسی اختیار دارد هر عقیده ای كه دلش می خواهد انتخاب كند. اگر كسی بخواهد به خاطر عقیده ی شخص دیگر متعرض او بشود، با حقی كه طبیعت و به اصطلاح خلقت به بشر داده است مبارزه كرده و در واقع ظلم كرده است.
ولی اساس این حرف دروغ است. بشر حق فطری و حق طبیعی دارد ولی حق
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 354
طبیعی و فطری بشر این نیست كه هر عقیده ای را كه انتخاب كرد، به موجب این حق محترم است. می گویند انسان از آن جهت كه انسان است محترم است، پس اراده و انتخاب انسان هم محترم است. هرچه را انسان خودش برای خودش انتخاب كرده، چون انسان است و به اراده ی خودش انتخاب كرده كسی حق تعرض به او را ندارد.

ولی از نظر اسلام این حرف درست نیست. اسلام می گوید انسان محترم است ولی آیا لازمه ی احترام انسان این است كه انتخاب او محترم باشد؟ ! یا لازمه ی آن این است كه استعدادها و كمالات انسانی محترم باشد؟ لازمه ی احترام انسان این است كه استعدادها و كمالات انسان محترم باشد یعنی انسانیت محترم باشد.
مثالی عرض می كنم: انسان كه انسان است به موجب یك سلسله استعدادهای بسیار عالی است كه خلقت در انسان قرار داده است. قرآن هم می فرماید: وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنی ادَمَ [1] ما بنی آدم را محترم و مورد كرامت خودمان قرار داده ایم. انسان فكر و اندیشه دارد، استعداد علمی دارد و این در حیوانات و نباتات و جمادات نیست. به همین دلیل انسان نسبت به یك حیوان یا گیاه محترم است. وَ عَلَّمَ ادَمَ الْاَسْماءَ كُلَّها [2] خداوند همه ی اسماء و شئون خودش را به آدم آموخت. نمی گوید به گوسفند یا اسب یا شتر آموخت. كمال انسان در این است كه عالِم باشد. انسان یك سلسله استعدادهای اخلاقی و معنوی دارد، می تواند شرافتهای بزرگ اخلاقی داشته باشد، احساسات بسیار عالی داشته باشد كه هیچ حیوان و گیاهی این گونه چیزها را نمی تواند داشته باشد. انسان بودن انسان به هیكلش نیست كه همین قدر كه كسی روی دو پا راه رفت و سخن گفت و نان خورد، این دیگر شد انسان. این انسانِ بالقوّه است نه انسان بالفعل. بنابراین ممكن است بزرگترین جنایتها را بر انسان، خود انسان بكند یعنی من به عنوان یك انسان انسانیت خود را به دست خودم از بین ببرم، انسانی باشم جانیِ بر انسان. من اگر به اراده ی خودم علیه كمالات انسانی خودم اقدام كنم، انسان ضد انسانم و در واقع حیوان ضد انسانم. من اگر دشمن علم از آب درآمدم و گفتم علم برای بشر بد است، یك انسان ضد انسانم و بلكه غلط است بگویند انسان ضد انسان، باید بگویند حیوان ضد انسان، یك انسان بالقوّه بر ضد
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 355
انسانیت واقعی و حقیقی. من اگر بر ضد راستی و امانت كه شرافتهای انسانی است قیام كنم و مثل ماكیاول طرفدار سیادت باشم و بگویم اساساً اخلاق و انسانیت و شرافت و امانت، حربه ی افراد قوی است علیه ضعفا، و اساسْ سیادت است، یك انسان ضد انسانم.
شریفترین استعدادهایی كه در انسان هست بالا رفتن به سوی خداست (یا اَیُّهَا الْاِنْسانُ اِنَّكَ كادِحٌ اِلی رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقیه) [3]، مشرّف شدن به شرف توحید است كه سعادت دنیوی و اخروی در گرو آن است. حالا اگر انسانی بر ضد توحید كاری كرد، او انسان ضد انسان است یا بگوییم حیوان ضد انسان است. بنابراین ملاك شرافت و احترام و آزادی انسان این است كه انسان در مسیر انسانیت باشد. انسان را در مسیر انسانیت باید آزاد گذاشت نه انسان را در هر چه خودش انتخاب كرده باید آزاد گذاشت ولو اینكه آنچه انتخاب می كند برضد انسانیت باشد. كسانی كه اساس فكرشان در آزادی انسان آزادی خواست انسان است یعنی هرچه انسان بخواهد در آن آزاد باشد، گفته اند: «انسان در انتخاب عقیده آزاد است. » بسا عقیده ای كه انسان انتخاب می كند بر ضد انسان و بر ضد خودش است.

[1] . اسراء / 70.
[2] . بقره / 31.
[3] . انشقاق / 6: [ای انسان! تو با هر رنج و مشقت در راه طاعت و عبادت حق بكوشی، عاقبت به حضور پروردگار خود می روی و به ملاقات او نائل می شوی. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است