در
کتابخانه
بازدید : 2836608تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در مسئله ی مخاطبها باید بگوییم كه مكتبها، مسلكها و آیینها، خواه آیینهای الهی و خواه مسلكهای ساختگی، هركدام مخاطبی دارند و از نظر مخاطب با یكدیگر فرق می كنند.
مثلاً ممكن است یك مكتب رنگ ملیت داشته باشد؛ چنان كه غالباً احزابی كه تشكیل می شوند رنگ ملی دارند و هدفشان (لااقل برحسب ادعای خودشان)
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 169
نجات و رهایی بخشیدن و سعادت ملت خودشان است و روی این حساب مخاطب آنها هم ملتِ آنهاست و ملتهای دیگر مورد خطاب آنها نیست. مثلاً در انگلستان حزب كارگر و یا محافظه كار تشكیل می شود و مخاطب آنها نیز ملت انگلستان است.
ممكن است مكتبی رنگ نژاد و خون داشته باشد یعنی هدفش نجات یك تیره و نژاد است؛ قهراً مخاطبش هم همان نژاد است؛ نظیر نهضتهایی كه سیاهان علیه سفیدپوستان انجام می دهند كه مخاطبشان تنها سیاهانند.
گاهی مكتبی به وجود می آید و هدفش سیر كردن شكم گرسنه هاست و پیشنهادش این است كه گرسنه ها با یكدیگر متحد شوند و قدرتی به وجود آورند تا بتوانند نان خودشان را از چنگال متجاوزین به حقوق آنها بگیرند، و طبعاً مخاطبین این مكتب همان گرسنه ها هستند.
مثلاً ماركسیسم كه ادعا می كند برای سعادت و نجات طبقه ی كارگر (پرولتاریا) به وجود آمده است مخاطبش همان كارگرانند و از طبقه ی سرمایه دار عضو نمی پذیرد.
حال ببینیم كه مخاطب دعوت اسلام كیست و از چه كسانی عضو می پذیرد؟ آیا اسلام به دلیل آنكه در میان اعراب ظهور كرده مخاطبش همان مردم عرب است؟ و یا چون در مكه ظهور نموده همان قوم خودش یعنی اهل مكه را دعوت كرده است؟
ما وقتی به خطابهای قرآن مراجعه می كنیم این حقیقت را درمی یابیم كه در هیچ مورد از قرآن مجید خطابهایی نظیر «یا ایها العرب» و یا «یا ایها القریش» و یا «یا ایها المكّیون» و یا «یا ایها المدنیون» و یا «یا ایها الشامیون» یافت نمی شود بلكه قرآن دو گونه خطاب دارد: یك خطاب در هنگام دعوت به لسان یا ایها الناس است، یعنی ای همه ی انسانها، و خطاب دیگر به پذیرفتگان است، آنجا كه می خواهد دستوراتی به آنها بدهد می گوید: یا اَ یُّهَا الَّذینَ امَنوا ای كسانی كه ایمان آورده اید!
حال در اینجا یك سؤال مطرح است و آن اینكه آیا اصولاً همه ی بشریت را مخاطب قرار دادن صحیح است؟ و آیا عملی است یا نه؟
عده ای می گویند: از آنجا كه انسانِ نوعی به اصطلاح فلسفی، یك موجود انتزاعی است، نمی تواند مخاطب یك مكتب قرار گیرد.
و نیز می گویند از آنجا كه انسان از آن جهت كه انسان است دارای هیچ نوع وجدانی نیست، اگر مكتبی مخاطب خود را انسان قرار دهد آن مكتب نمی تواند
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 170
حركتی به وجود آورد.
ممكن است ایرانی، عرب، عجم مخاطب واقع بشوند و بنابراین وجدان ملی آنها موجب حركت آنان گردد؛ یعنی می توان گفت: ای ایرانی! و یا ای مصری و ای عرب! تو باید چنین باشی؛ كه در این خطابها روی غرور ملی تكیه شده است. و یا می توان روی غرور نژادی دست گذاشت و گفت: ای گروه سیاهان! و یا ای گروه سرخ پوستان! و نیز می توان طبقه ای را مخاطب قرار داد (چون طبقه، خود دارای وجدان است) و گفت: ای گروه مستمندان! و یا ای طبقه ی كارگر! ای طبقه ی كشاورز! كه در اینجا در واقع آن اهرمی كه روی آن تكیه شده و می توان به وسیله ی آن حركتی به وجود آورد همان وجدان طبقاتی است. در خطابی كه به كارگر می شود و می گویند:

ای كارگر! تو چرا باید ثروتت كم باشد؟ انگیزه ی حركت همان منافع اوست كه با خود فكر می كند و می گوید: چرا باید حق مرا دیگری ببرد؟ و شما از همان حس استفاده كرده اید. بنابراین اگر مكتبی بگوید: ای انسان! روی چه چیز تكیه كرده است؟ !
مسئله ی عمده همین است، و این است كه گفتیم چگونگی جهان بینی، مخاطب هر مكتبی را تعیین می كند و این دو مسئله به یكدیگر ارتباط دارند.
اسلام درباره ی انسان این گونه قضاوت نمی كند كه وجدانش در ملیتش و یا در نژادش و یا در طبقه اش تكوین پیدا می كند؛ بلكه در جهان بینی اسلامی اصل «فطرت» مطرح است (كُلُّ مَوْلودٍ یُولَدُ عَلَی الْفِطْرَةِ) كه ما در جای خود به تفصیل درباره ی این اصل سخن گفته ایم [1].
مطابق اصل فوق، پروردگار متعال در متن خلقت به انسان یك وجدان شریف و روح ملكوتی عطا فرموده است (وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ روحی) [2] و بنابراین در نهاد هر انسانی كه متولد می شود، از هر پدر و مادری می خواهد باشد، این وجدان شریف وجود دارد؛ و وجدان ملی، وجدان نژادی و صنفی و طبقاتی، همه وجدانهای اكتسابی هستند؛ و همان وجدان شریف در دعوت اسلامی مخاطب قرار گرفته است؛ یعنی می گوید: ای انسان! به دلیل اینكه تو انسانی من تو را دعوت می كنم؛ نمی گوید:

ای محروم! به دلیل اینكه محرومی، و نمی گوید: ای سیاه به دلیل اینكه سیاهی؛ یعنی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 171
در دعوت اسلامی تكیه روی غرور انسانی است نه روی غرور ملی و نژادی و یا منافع مادی.
و به عبارت دیگر، انسان كه طالب عدالت است مخاطب قرار می گیرد، نه به دلیل اینكه منافع او در عدالت است بلكه به دلیل اینكه عدالت یك ارزش انسانی است.
به نصّ قرآن مجید یكی از هدفهای اساسی اسلام برقراری عدالت است و شكی نیست هنگامی كه عدالت برقرار گردد تجاوزكاران و ستمگران زیان می بینند و مظلومان سود برده و به نفع آنان تمام می شود. اما خیلی فرق است میان آنكه بگوییم اسلام هدفش آن است كه بر مستضعفین منت گذارده و به آنها رهایی بدهد، و بین آنكه بگوییم اصلاً مخاطب قرآن تنها مستضعفین اند. خیر، اسلام مستضعفین را نجات می دهد ولی مخاطبش همه ی انسانها هستند؛ یعنی حتی امثال فرعون نیز مخاطب دعوت قرآنند، چون قرآن در نهاد هر انسانی، ولو فرعون باشد، یك انسان واقعی سراغ دارد و می گوید این فرعونی كه هم اكنون بر شما حكومت می كند و موجودی است جبار، ظالم و از انسانیت خارج شده، در عین حال دارای یك فطرت خدادادی است به دلیل آنكه یك انسان است؛ و لذا پیغمبران خدا وقتی به مبارزه با فرعون می آیند، اول سعی می كنند كه آن انسان درونی اش را علیه او برانگیزند، چنان كه قرآن می گوید:
اِذْهَبْ اِلی فِرْعَوْنَ اِنَّهُ طَغی . فَقُلْ هَلْ لَكَ اِلی اَنْ تَزَكّی . وَ اَهْدِیَكَ اِلی رَبِّكَ فَتَخْشی . . . [3]
یعنی ای موسی! برو ببین می توانی آن انسان درونی را كه آنجا اسیر و زندانی است نجات دهی و بلكه او را برانگیزی؟ و اگر نتوانستی این كار را بكنی از بیرون بر او حمله كن؛ یعنی نخست از درون و سپس از برون بر او حمله آور.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 172

[1] . [رجوع شود به كتاب فطرت اثر استاد شهید. ]
[2] . حجر / 29.
[3] . نازعات / 17- 19.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است