در
کتابخانه
بازدید : 2836804تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مطلب دیگر اینكه- چنان كه توجه دارید- قرآن مجید درباره ی كفار دو آیه ذكر كرد و درباره ی مؤمنین سه یا چهار آیه، ولی وقتی به منافقین می رسد حدود سیزده آیه در این باره بحث می كند؛ بعلاوه آیات مربوط به منافقین را در چند مورد با كلمه ی اَلا (آگاه باشید! ) آغاز كرد. چرا قرآن این همه درباره ی معرفی منافقین اهتمام نموده
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 146
است؟
این مسئله را- كه چرا این همه قرآن روی منافقین تكیه كرده است- مفسرین طرح كرده اند و معمولاً چنین پاسخ داده اند: با وجود اینكه منافق یكی از اقسام كافر است در عین حال چنان كه از قرآن در بعضی موارد استفاده می شود منافق خطرش برای اسلام از كافر بیشتر است، زیرا كافر- یعنی كسی كه قرآن اصطلاحاً او را كافر می خواند- كسی است كه خدا و پیغمبر را قبول ندارد ولی صداقت دارد، یعنی علناً اظهار می كند و تكلیف مردم با او روشن است. ولی آن كس كه بر روی عقیده ی قلبی خود روپوش نهاده و به زبان طوری سخن می گوید و در دل طور دیگر است، خطرش بسیار زیاد است زیرا مردم مسلمان را گول می زند، و هیچ گاه مردم از كفار گول نمی خورند. و لذا می فرماید: اِنَّ الْمُنافِقینَ فِی الدَّرْكِ الْاَسْفَلِ مِنَ النّارِ [1].
اینكه در تاریخ می بینیم پیامبر جنگید و پیروز شد ولی علی علیه السلام نتوانست مانند رسول اللّه صلی الله علیه و آله پیش ببرد، جهتش همین است كه پیامبر با كفار جنگید و علی با منافقین؛ یعنی رسول اللّه با مردمی جنگید كه در مسلك و مرام خودشان صادق و صریح بودند و وقتی می گفت بگویید لا اله الّا اللّه می گفتند ما قبول نداریم. در مقابل رسول اللّه ابوسفیان شعار می داد: اُعْلُ هُبَل، اُعْلُ هُبَل و پیغمبر در مقابل آنان می گفت بگویید: اَللّهُ اَعْلی وَ اَجَلُّ، و بالاخره اللّه با هبل رو در روی هم قرار می گرفت، لذا نتیجه معلوم بود: پیروزی اللّه و شكست هبل.
ولی علی علیه السلام با همان ابوسفیانها روبرو بود اما شعارشان شعار اسلام بود.

معاویه كه همواره دنباله رو اهداف پدرش ابوسفیان بود اگر علناً شعارش اُعْلُ هُبَل می بود صد درصد از علی شكست می خورد ولی اینك لباس اسلام به تن كرده و به جای اُعْلُ هُبَل گفتن در حالی كه برای اسلام اشك تمساح می ریزد شعار می دهد كه:
وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ اِنَّهُ كانَ مَنْصوراً [2].
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 147
و فریاد می زد: خلیفه ی مظلوم پیامبر، عثمان، شهید شده است. ایها الناس! مگر می شود خون خلیفه ی پیامبر هدر رود؟ ! و بدین وسیله مردم را برای انتقام گرفتن از قاتلین عثمان بسیج می نماید و سپس علی علیه السلام را به عنوان رهبر آنان معرفی می كند!
و حال اینكه كشنده ی واقعی عثمان خود معاویه است و این كلام علی علیه السلام در نهج البلاغه است كه: وَ هُمْ یَطْلُبونَ دَماً هُمْ سَفَكوهُ و نیز می فرماید: «آن روزی كه عثمان كمك خواست چرا به او كمك نكردی؟ ! چون منتظر بودی عثمان كشته شود و از كشته اش بهره برداری كنی. »
جاسوسانی به مدینه فرستاده بود كه در حوالی خانه ی عثمان مراقب باشند؛ وقتی عثمان كشته شد بلافاصله پیراهن خون آلود او را به شام برسانند؛ و جاسوسان این مأموریت را به سرعت انجام دادند و این پیراهن مدتی در مسجد شام آویزان بود و معاویه شخصاً گاه و بیگاه در انظار عموم در پای آن اشك می ریخت و در سوگ خلیفه ی پیامبر بر سر و سینه می زد! و بدین وسیله مردم ساده لوح مسلمان برای خدا و به خاطر خدا تحریك می شدند و در راه خدا خون می دادند و كشته می شدند.
و آخرالامر نیز در صفّین هنگامی كه احساس شكست كرد، باز از نقشه های فریبكارانه و منافقانه استفاده نمود و قرآن را بر نیزه كرد؛ یعنی ما تسلیم قرآن هستیم. و علی علیه السلام كه می دانست چه نیرنگی در كردار آنان خفته است فریاد می زد:

بزنید و به پیشرفت خودتان ادامه دهید. اما مقدسین نادانی كه از خطر منافقین آگاه نبودند فریاد برآوردند كه ما با قرآن نمی جنگیم، و اینكه تو می گویی معنایش این است كه ما با قرآن بجنگیم. و بدین وسیله حزب اموی خود را نجات داد.
این است خطر هولناك نفاق كه قرآن مسلمین را با كلمه ی اَلا(آگاه باشید) هشدار می دهد. اسلام هر وقت با كفر روبرو شده شكست داده و هروقت كه با نفاق روبرو شده شكست خورده است، چون نفاق از نیروی خود اسلام استفاده كرده و بر ضد آن به كار برده است؛ یعنی لباس اسلام به تن نموده و با آن جنگیده است.

[1] . نساء / 145.
[2] . اسراء / 33.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است