در
کتابخانه
بازدید : 2836878تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
یك مطلب راجع به كلمه ی «ناس» است كه در اینجا می فرماید: وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَقولُ امَنّا. . . بعضی از مردم چنین می گویند. با این كلمه ما در قرآن زیاد برخورد می كنیم.

معنای آن چیست؟
«ناس» در قرآن یعنی مردم. انسانها را می توان به دسته های گوناگون تقسیم بندی كرد: غنی، فقیر، عالم، جاهل، سفید، سیاه، ظالم، مظلوم و. . .
اگر ما انسانها را ببینیم و این مایه های اختلاف و تبعیض را كنار بگذاریم یعنی به رنگها و شكلها و طبقه های گوناگون آنها نظر نكنیم و انسانها را در لباس انسان ملاحظه كنیم، در این اعتبار می گوییم: «ناس» (مردم) كه شامل همه ی افراد بشر است.

انسان منهای رنگش و شكلش و طبقه اش و دینش و طرز تفكرش، و به اصطلاح فلاسفه: انسان لابشرط.
مفسرین از قدیم برای كلمه ی «ناس» یك چنین معنایی كرده اند و درست هم هست؛ ولی عده ای دچار اشتباه شده و گفته اند ناس یعنی مردمِ فاقد همه چیز، یعنی توده، طبقه ی محروم، طبقه ی بیچاره؛ كه در این صورت شامل یك طبقه ی مخصوص است و شامل همه ی مردم نمی شود!
این طور نیست؛ بلكه مراد از «ناس» در قرآن مجید چنان كه گفتیم «مردم» است ولی منهای وضع خاصشان از دینشان، فقرشان، بی نیازی شان، رنگشان، علمشان، جهلشان؛ و آنجا كه قرآن می فرماید: یا اَیُّهَا النّاسُ اعْبُدوا رَبَّكُمْ [1] نه این است كه مخاطب قرآن تنها توده ی مردم باشند بلكه مخاطب همه ی انسانها هستند؛ و نیز در آیه ی «لِلّهِ عَلَی النّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ اِلَیْهِ سَبیلاً» [2] خداوند بر عهده ی همه ی مردم حج قرار داده است نه بر برخی از مردم؛ البته بعداً با جمله ی «مَنِ اسْتَطاعَ اِلَیْهِ سَبیلاً» مشروط كرده به آنكه استطاعت داشته باشند.
و لذا در بعضی از موارد، كلمه ی «ناس» به كفار گفته شده، چنان كه در آیه ی 173 از سوره ی آل عمران می فرماید: اِنَّ النّاسَ قَدْ جَمَعوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ كه مربوط به یك داستانی است كه كفار می خواستند به مدینه حمله كنند؛ قبلاً شایع كرده بودند كه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 145
مردم علیه مسلمانان اجتماع كرده اند، و بدین وسیله می خواستند رعب و وحشت در دل مردم مسلمان ایجاد كنند.
و در همین آیه ی مورد بحث، «ناس» بر منافقین اطلاق شده است: وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَقولُ. . . بعضی از مردم كسانی هستند كه می گویند. . .
آنها كه ناس را به معنای توده ی مردم می دانند مجبور شده اند بگویند كه منافقین جزء توده هستند و حال آنكه این طور نیست، زیرا منافق از هر طبقه ای ممكن است باشد و اتفاقاً منافقین صدر اسلام كه قرآن به آنها نظر دارد اغلب از اشراف مدینه بودند. رئیس منافقین در زمان رسول اكرم صلی الله علیه و آله مردی بود به نام «عبداللّه بن اُبَیّ» كه متشخص ترین فرد مدینه قبل از آمدن رسول اللّه صلی الله علیه و آله بود تا آنجا كه مردم مدینه اتفاق كرده بودند كه او را به پادشاهی برگزینند تا بدین وسیله اختلافات ریشه دار بین دو قبیله ی اوس و خزرج برطرف شود و در فكر تهیه ی تاج برای وی بودند.
در چنین موقعیتی كه او پادشاهی را برای خویش مسلّم دیده بود اسلام در مكه ظهور كرد و عده ای كه از مدینه با مكه ارتباط داشتند با رسول اكرم صلی الله علیه و آله ملاقات نمودند و مسلمان شدند و از رسول اكرم صلی الله علیه و آله تقاضای اعزام مبلّغ به مدینه كردند و رسول اللّه مصعب بن عمیر را فرستاد و عده ی زیادی از مردم مدینه اسلام آوردند و بدین ترتیب زمینه ی هجرت رسول اللّه صلی الله علیه و آله به مدینه فراهم شد و قهراً تمام تشكیلات عبداللّه بن ابیّ درهم كوبیده شد و لذا كینه ی اسلام را سخت در دل داشت.
وقتی اكثریت قریب به اتفاق مردم مدینه مسلمان شدند این مرد چاره ای ندید جز اینكه تظاهر به اسلام كند ولی هیچ گاه باطنش تسلیم نشده بود.
در هر حال «ناس» در اینجا به معنای توده نیست و شاهدش همین است كه عبداللّه بن ابیّ كه سركرده ی آن دسته از مردم (منافقین) است از توده نبود بلكه برعكس اشرافی ترین فرد مدینه بود.

[1] . بقره / 21.
[2] . آل عمران / 97.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است