شاید نیازی به توضیح نباشد كه مقصود از قلب در اصطلاح عرفانی و ادبی، آن عضو
گوشتی كه در سمت چپ بدن واقع شده و همچون یك تلمبه خون را در رگها جاری
می سازد نیست. مثلاً در این تعبیر قرآن:
«اِنَّ فی ذلِكَ لَذِكْری لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ» [1] و یا
در این تعبیر عرفانی بسیار لطیف حافظ:
دلم رمیده شد و غافلم من درویش
كه این شكاری سرگشته را چه آمد پیش
روشن است كه منظور از دل و قلب، حقیقتی متعالی و ممتاز است كه بكلی با این
عضو بدن تفاوت دارد. و همین طور آنجا كه قرآن از بیماری دلها یاد می كند:
«فی
قُلوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً» [2] معالجه ی این بیماری از پزشك امراض قلب ساخته
نیست؛ اگر پزشكی بتواند این نوع بیماریها را علاج كند بی شك می باید متخصص
دردهای روحی باشد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 70
[1]
. ق / 37 [در این سخن برای آن كه دارای قلب است بیداری و آگاهی وجود دارد. ]
[2]
. بقره / 10 [دلهای ایشان مریض است، پس خدا بر مرض آنها بیفزاید. ]