در
کتابخانه
بازدید : 2836813تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
تاریخ بشر نشان می دهد كه هرگاه قدرتهای حاكم می خواهند جامعه ای را تحت سلطه ی خود قرار دهند و آن را استثمار كنند، تلاش می كنند تا روح جامعه را فاسد كنند و برای این منظور تسهیلات شهوترانی را برای مردم زیاد می كنند و آنها را به شهوترانی ترغیب می كنند. نمونه ی عبرت انگیزی از این شیوه ی كثیف، فاجعه ای بود كه در اسپانیای مسلمان- كه یكی از سرچشمه های رنسانس به حساب می آمد و از پیشرفته ترین تمدنهای اروپا محسوب می شد- برای مسلمانان اتفاق افتاد.

مسیحیان برای خارج كردن اسپانیا از چنگ مسلمانان، از راه فاسد كردن روحیه و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 75
اخلاق جوانان مسلمان وارد عمل شدند. تا آنجا كه توانستند وسائل لهو و لعب و شهوترانی را به سهولت در اختیار مسلمانان قرار دادند و در این كار تا آنجا پیش رفتند كه حتی سرداران و مقامات دولتی را نیز فریفتند و آنان را آلوده ساختند و به این ترتیب توانستند عزم و اراده و نیرو و شجاعت و ایمان و پاكی روح مسلمین را از میان بردارند و آنها را به آدمهایی زبون و ضعیف و شهوتران و شرابخواره و زنباره مبدل كنند. و پر واضح است كه غلبه و پیروزی بر چنین مردمی كار دشواری نیست.

مسیحیان به انتقام حكومت 300- 400 ساله ی مسلمانان آنچنان انتقامی از آنان گرفتند كه تاریخ نیز از بازگوكردن آن جنایات شرمسار است. همان مسیحیانی كه برحسب تعلیمات حضرت مسیح موظفند وقتی سیلی به سمت راست صورتشان می خورد سمت چپ صورت خود را پیش بیاورند، در اندلس دریای خون از كشتگان مسلمان به راه انداختند و روی چنگیز را سفید كردند. البته شكست مسلمانان نتیجه ی دون همتی و فساد روح خود آنان بود و مكافات عمل نكردن به قرآن و دستورات آن.
در زمان ما نیز استعمار هرجا كه پا می گذارد، تكیه روی همان موضوعی می كند كه قرآن درباره اش هشدار داده است؛ یعنی می كوشد تا دلها را فاسد كند. دل كه فاسد شد، دیگر نه تنها از عقل كاری نمی آید، بلكه خود تبدیل به زنجیر بزرگتری بر دست و پای انسان می شود. این است كه می بینیم استعمارگران و استثماركنندگان انسان از باز كردن مدرسه و دانشگاه بیم ندارند و حتی خود در تأسیس آن اقدام می كنند، اما از سوی دیگر با تمام قوا می كوشند تا قلب و روح دانشجو و دانش آموز را فاسد و تباه كنند. آنها از این حقیقت به خوبی آگاهند كه قلب و روح مریض و بیمار هیچ كاری نمی تواند صورت دهد و به هر پستی و بهره كشی و استثمار تن می دهد.
قرآن به تعالی و پاكی روح جامعه اهمیت زیادی می دهد. در آیه ی شریفه ای می فرماید:
وَ تعاوَنوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوی وَ لاتَعاوَنوا عَلَی الْاِثْمِ وَ الْعُدْوانِ [1].
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 76
با یكدیگر همكاری و تعاون و فعالیت مشترك داشته باشید در زمینه ی نیكیها و پاكیها؛ یعنی اولاً دنبال كار خیر و نیك باشید و گرد پلیدی و زشتی نگردید و ثانیاً كار نیكو را دسته جمعی و گروهی انجام دهید نه به صورت انفرادی و تنها.
در مورد دل دو سه نكته هم از زبان پیامبر و ائمه برایتان نقل می كنم تا حسن ختامی برای این مطلب باشد. در كتب سیره نوشته اند: روزی مردی به خدمت رسول اكرم صلی الله علیه و آله آمد و عرض كرد سؤالی دارم. پیامبر فرمودند: آیا می خواهی پاسخت را بشنوی؟ عرض كرد بفرمایید. پیامبر فرمود: آمده ای از من معنای برّ و نیكی، و اثم و زشتی را سؤال كنی؟ جواب داد آری سؤال من همین است. پیامبر سه انگشت خود را جمع كرد و آرام بر سینه ی مرد زد و فرمود: این فتوا را از قلبت بپرس، و بعد اضافه كرد: این دل انسان طوری ساخته شده است كه پیوندی دارد با نیكیها؛ با نیكیها آرام می گیرد ولی بدیها و زشتیها آن را مضطرب و ناراحت می كند. درست همان گونه كه بدن انسان اگر چیزی كه با آن تجانس ندارد واردش شود نظم آن را بهم می زند و كار ارگانهای مختلف آن را مختل می سازد، روح انسان نیز به واسطه ی اعمال ناشایست دچار اختلال و ناراحتی می شود. آنچه كه در میان ما «عذاب وجدان» نامیده می شود ناشی از همین عدم تجانس روح است با زشتكاری و تباهی.
اِسْتَفْتِ قَلْبَكَ وَ اِنْ اَفْتاكَ الْمُفتونَ.
نظر واقع بینانه را از قلبت بپرس اگرچه صاحبنظران به خلافش نظر بدهند.
مولوی این حدیث را به شعر درآورده:
پس پیمبر گفت استفتوا القلوب
گرچه مفتیشان برون گوید خطوب
و یا در شعر دیگری:
گوش كن استفتِ قلبَك از رسول
گرچه مفتیِ ّ برون گوید فضول
پیامبر بر این نكته انگشت می گذارد كه اگر انسان جوینده ی حقیقت باشد و برای كشف حقیقت خود را بی طرف و خالص بكند، در این صورت قلب او هرگز به او خیانت نخواهد كرد و او را در مسیر صحیح هدایت خواهد كرد. اساساً انسان تا زمانی كه جوینده ی راستین حق و حقیقت است و در جاده ی حق گام برمی دارد هرچه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 77
كه به او برسد حق و حقیقت است. و البته این نكته ی ظریفی است كه اغلب باعث اشتباه می شود. آنجا كه انسان به گمراهی كشیده می شود دلیلش این است كه از ابتدا جهتگیری خاصی داشته و جویای حقیقت خالص نبوده است. پیامبر در جواب كسی كه سؤال كرده بود «برّ» چیست، جواب داد: اگر تو واقعاً به دنبال برّ هستی، آنگاه كه قلبت به چیزی آرام می گیرد و وجدانت آسوده می شود بدان كه این برّ است، ولی آنگاه كه به چیزی راغب هستی اما دلت آرام و قرار نمی گیرد مطمئن باش كه آن اثم است.
و در جای دیگر از پیامبر درباره ی معنای ایمان می پرسند. پیامبر می فرماید: آن كه هرگاه كار زشتی انجام می دهد دچار ناراحتی و پشیمانی می شود و هرگاه كار شایسته ای انجام می دهد خوشحال و شاد می گردد، او از ایمان بهره مند است.
از حضرت امام صادق علیه السلام نقل می كنند كه فرمود: مؤمن وقتی از گرفتاری تعلق به دنیا آزاد شد [2] حلاوت دوستی خدا را در قلب خود احساس می كند و در این هنگام گویی دیگر زمین برایش كوچك می شود و با تمام وجود می خواهد كه از این عالم ماده رها شود و بیرون برود. و این واقعیتی است كه اولیاءاللّه و مردان خدا با زندگی خود درستی آن را به اثبات رسانده اند.
در تاریخ زندگی پیامبر نوشته اند روزی بعد از نماز صبح به سراغ اصحاب صُفّه رفت. اینان مردمی فقیر بودند كه از مال دنیا هیچ نداشتند و در مدینه در كنار مسجد پیامبر روزگار می گذرانیدند. پیغمبر چشمش به یكی از آنها افتاد، دید كه رنجور و نزار است و چشمهایش در كاسه ی سرش فرو رفته است. پرسید حالت چطور است؟ جواب داد: در حالی صبح كرده ام كه اهل یقین شده ام. پیامبر فرمود: ادعای بزرگی می كنی، علامت آن چیست؟ گفت: علامت یقین من این است كه شبها خواب از من گرفته شده و روزها همواره در روزه بسر می برم و شب تا به صبح بیتاب عبادتم.

پیامبر فرمود: كافی نیست، بیشتر بگو. او هم شروع كرد به گفتن سایر علائم. عرض كرد: یا رسول اللّه! من الآن در حالتی هستم كه گویی اهل بهشت و اهل جهنم را می بینم و صدایشان را می شنوم. اگر به من اجازه دهی باطن یك یك اصحاب تو را بگویم. پیامبر فرمود: سكوت، سكوت، بیشتر نگو. اما بگو چه آرزویی داری؟ عرض
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 78
كرد: آرزوی جهاد در راه خدا.
قرآن می گوید صیقل زدن دل، انسان را به چنان مقامی می رساند كه به قول امیرالمؤمنین علیه السلام اگر پرده از جلو او برداشته شود چیزی بر یقینش افزوده نمی گردد. آنچه كه قرآن در تعلیماتش مدّ نظر دارد، پرورش انسانهایی است كه هم از سلاح علم و عقل بهره مندند و هم از اسلحه ی دل و قلب و این هر دو را با بهترین شیوه و عالیترین كیفیت در راه حق به كار می گیرند، انسانهایی كه نمونه های زنده و مجسمش امامان ما و شاگردان شایسته و راستین آنها هستند.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 79

[1] . مائده / 2.
[2] . در كتاب سیری در نهج البلاغه توضیح داده ام كه اسلام میان علاقه به دنیا و تعلق و وابستگی به آن فرق می گذارد.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است