در
کتابخانه
بازدید : 2836185تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
آشنایی با قرآن به مقدماتی نیازمند است كه در اینجا به اختصار آنها را ذكر می كنیم.

یكی از شرطهای ضروری شناخت قرآن آشنایی به زبان عربی است. همان گونه كه شناخت حافظ و سعدی بدون دانستن زبان فارسی ممكن نیست، آشنایی با قرآن هم كه به زبان 62عربی نگاشته شده بدون دانستن زبان عربی امكان پذیر نیست. شرط دیگر، آشنایی با تاریخ اسلام است زیرا قرآن مثل تورات یا انجیل نیست كه یكباره توسط پیامبر عرضه شده باشد، بلكه این كتاب در طول 23 سال دوران زندگی پیامبر- از بعثت تا وفات- در خلال جریان پرهیجان تاریخ اسلام نازل شده است و از همین روست كه آیات قرآن به اصطلاح شأن نزول دارند. شأن نزول چیزی نیست كه معنای آیه را در خود محدود كند بلكه به عكس، دانستن شأن نزول تا حد زیادی در روشن شدن مضمون آیات مؤثر و راهگشاست.
شرط سوم، آشنایی با سخنان پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله است. ایشان به نصّ خود قرآن اولین مفسّر این كتاب است. مفسّر یعنی بیان كننده، و در قرآن آمده است:
. . . وَ اَنْزَلْنا اِلَیْكَ الذِّكْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ اِلَیْهِمْ. . . [1]
و یا در آیه ی دیگر می فرماید:
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 34
هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْاُمِّیِّینَ رَسولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ ایاتِهِ وَ یُزَكِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ. . . [2]
طبق نظر قرآن، پیامبر اكرم خود مبیّن و مفسّر این كتاب است و آنچه از پیامبر رسیده ما را در تفسیر قرآن یاری می دهد. و اما برای ما كه شیعه هستیم و به ائمه ی اطهار معتقدیم و اعتقاد داریم آنچه را كه پیامبر از ناحیه ی خدا داشته به اوصیاء گرامی اش منتقل كرده است، روایات معتبری كه از ائمه رسیده نیز همان اعتبار روایات معتبری را دارد كه از ناحیه ی رسول خدا رسیده است و لهذا روایات موثّق ائمه كمك بزرگی است در راه شناخت قرآن.
نكته ی مهمی كه در بررسی قرآن باید به آن توجه داشت این است كه در درجه ی اول می باید قرآن را به كمك خود قرآن شناخت. مقصود این است كه آیات قرآن مجموعاً یك ساختمان بهم پیوسته را تشكیل می دهند؛ یعنی اگر یك آیه از آیات قرآن را جدا كنیم و بگوییم تنها همین یك آیه را می خواهیم بفهمیم، شیوه ی درستی اتخاذ نكرده ایم. البته ممكن است فهم ما از همان یك آیه درست باشد، اما این كاری است از احتیاط بیرون. آیات قرآن برخی مفسر برخی دیگر است [3]. و همان طوری كه برخی مفسران بزرگ گفته اند، ائمه ی اطهار این روش تفسیری را تأیید كرده اند.

قرآن در بیان مسائل، شیوه ای مخصوص به خود دارد. در بسیاری موارد اگر یك آیه ی تنها را از قرآن اخذ كنید بدون آنكه آن را بر آیات مشابه عرضه بدارید، مفهومی پیدا می كند كه با مفهوم همان آیه وقتی كه در كنار آیات هم مضمون قرار گرفته است بكلی متفاوت است.
به عنوان نمونه ای از شیوه ی خاص قرآن، می توان از آیات محكم و آیات متشابه نام برد. درباره ی محكمات و متشابهات یك تصور عوامانه وجود دارد. گروهی می پندارند آیات محكم آنهایی هستند كه مطالب در آنها به صورت ساده و صریح طرح شده و به عكس در آیات متشابه موضوعات به صورت لُغَز و معما و رمز مطرح
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 35
گردیده است. بر طبق این تعریف، مردم حق دارند تنها در آیات محكمه و صریح تدبر كنند ولی آیات متشابه اساساً قابل شناخت نیستند و نمی توان در مورد آنها اندیشه كرد. قهراً اینجا این سؤال مطرح می شود كه اصلاً فلسفه ی آیات متشابه چیست؟ چرا قرآن آیاتی را كه قابل شناخت نیست عرضه كرده است؟ پاسخ مطلب به اجمال این است كه نه معنای محكم، صریح و ساده است و نه معنای متشابه، لغز وار و رمزگونه. معما و رمز لفظی است با معنای مبهم و مجمل كه با كلماتی بیان می گردد كه به طور مستقیم افاده ی معنی نمی كند. مثلاً هنگامی كه سلطان محمود در ازای زحمت طاقت فرسای فردوسی صله ی ناچیزی برای او در نظر گرفت، فردوسی صله را نپذیرفت و در عوض در اشعار خود به هجو سلطان محمود پرداخت و او را به بخل و امساك متهم كرد. برخی از این هجویّات صریح بودند و برخی لغز وار. از جمله فردوسی در جایی گفته:
اگر مادر شاه بانو بدی
مرا سیم و زر تا به زانو بدی
در جای دیگر:
كف شاه محمود كشورگشای
نُه اندر نُه آمد سه اندر چهار
یعنی چه؟ در اینجا فردوسی از یك بیان معماوار استفاده كرده كه برای درك منظور او باید معما را حل كرد. مقصود این است كه: 81 \9*9 و 12 \4*3 كه مجموعاً می شود 93. فردوسی می گوید كف سلطان محمود مثل 93 است یعنی مشت او آنچنان محكم بسته شده كه تنها انگشت شست باز است و این انگشت همراه با انگشت سبّابه شكل 9 به خود می گیرد و همراه سه انگشت دیگر 93 را تشكیل می دهد. با این بیان، فردوسی خواسته شدت خسّت سلطان محمود را نشان دهد.
حالا آیا در قرآن هم آیاتی لغز وار وجود دارد؟ این با نصّ قرآن كه می گوید قرآن كتابی روشنگر و قابل فهم برای همه و آیاتش همه نور و هدایت است، منافات دارد. سرّ مطلب این است كه برخی مسائل مطروحه در قرآن بخصوص آنجا كه سخن از امور غیب و ماوراءالطبیعه است، اساساً با الفاظ قابل بیان نیستند و به قول شیخ شبستری:
معانی هرگز اندر حرف ناید
كه بحر بیكران در ظرف ناید
اما از آنجا كه زبان بیان قرآن همین زبان بشری است، ناگزیر آن موضوعات لطیف و معنوی با عباراتی بیان شده اند كه بشر برای موضوعات مادی به كار می برد. لكن
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 36
برای جلوگیری از سوء فهم، مسائل در بعضی آیات به گونه ای طرح شده كه می باید حتماً به كمك آیات دیگر تفسیر گردد و غیر از این راهی وجود نداشته است. مثلاً قرآن می خواسته از حقیقتی كه نام آن رؤیت خدا با قلب است- یعنی اینكه انسان می تواند خدا را با قلب خود شهود كند- نام ببرد. این معنی در قالب این عبارات بیان شده:
وُجوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ. اِلی رَبِّها ناظِرَةٌ [4].
در آن روز چهره هایی خرم وجود دارد كه به پروردگار خود نظر می افكنند.
قرآن لفظ «دیدن» را به كار برده و لفظ مناسبتری برای ادای مقصود در اختیار نداشته است اما برای جلوگیری از اشتباه در جای دیگر توضیح می دهد:
لاتُدْرِكُهُ الْاَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِكُ الْاَبْصارَ [5].
هیچ چشمی او را درك نمی كند ولی او بینندگان را مشاهده می كند.
طبعاً خواننده متوجه می شود كه علی رغم تشابه لفظی، این امور سنخیتی با هم ندارند و كاملاً از یكدیگر جدا هستند. قرآن برای جلوگیری از مشتبه شدن آن معانی شامخ و عالی با معانی مادی، می گوید متشابهات را به محكمات ارجاع كنید:
. . . اَنْزَلَ عَلَیْكَ الْكِتابَ مِنْهُ ایاتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ اُمُّ الْكِتابِ [6].
قرآن را بر تو فرود آورد، برخی آیات آن محكمه هستند یعنی دارای آنچنان استحكامی كه نمی توان آنها را از معنی خود خارج كرد و معانی دیگری نتیجه گرفت. این آیات، امّ الكتاب یعنی آیات مادرند؛ یعنی درست همان گونه كه طفل به مادر رجوع می كند و مادر مرجع فرزند است و یا شهرهای بزرگ (امّ القری) مرجع
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 37
شهرهای كوچكتر محسوب می شوند، آیات محكم نیز مرجع آیات متشابه به حساب می آیند. آیات متشابه برای فهمیدن و تدبر كردن هستند، اما در آنها باید به كمك آیات محكم تدبر كرد. بدون كمك آیات مادر، آنچه كه از آیات متشابه اخذ شود درست و معتبر نخواهد بود.

[1] . نحل / 44 [ما قرآن را بر تو فرود آوردیم تا تو آنچه را كه بر آنها فرود آمده برایشان توضیح دهی. ]
[2] . جمعه / 2 [خداوند در میان مردمی درس ناخوانده، پیامبری درس ناخوانده فرستاد كه آیات خداوند را بر مردم تلاوت می كند، آنها را از آلودگیها پاك می نماید و كتاب (قرآن) و حكمت به آنها تعلیم می دهد. ]
[3] . اَلْقُرْ انُ یُفَسِّرُ بَعْضُهُ بَعْضاً.
[4] . قیامة / 22 و 23.
[5] . انعام / 103.
[6] . آل عمران / 7.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است