در
کتابخانه
بازدید : 2837206تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
ضمناً این نكته را نیز متذكر می شویم كه از آنجا كه ریشه ی اصلی لغت «كفر» همان پوشاندن و مخالفت كردن و جبهه گرفتن است، گاهی در قرآن چهره ی مقدس به خود می گیرد یعنی در مورد جبهه گیری در مقابل باطل به كار می رود، كه از همه روشنتر در آیةالكرسی است:
لا اِكْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَكْفُرْ بِالطّاغوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی . . . [1]
اجباری در دین نیست. رشد و هدایت از گمراهی آشكار شده است.

هركس كه كافر به طاغوت گردد و به خدا ایمان آورد آن كس به دستگیره ی محكم متمسك گردیده است. . .
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 133
یعنی هر مؤمنی باید كافر نیز باشد؛ یعنی به حق كه ایمان دارد، بایستی در مقابل باطل موضع بگیرد و آن را انكار كند و این است همان كفر مقدس!
شیعه معتقد است كه فروع دین ده تاست و نهم و دهم را تولّی و تبرّی می شمارد و معنی آن این است كه هركس باید به ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام معتقد باشد ولی همین مقدار كافی نیست بلكه در همان حال بایستی یك حالت منفی نیز داشته باشد، یعنی آنچه را كه ضد علی و راه اوست نفی و انكار كند. در اینجا هم تنها ایمان به اللّه كافی نیست بلكه بایستی نفی طاغوت در كنار آن قرار بگیرد.
خَتَمَ اللّهُ عَلی قُلوبِهِمْ وَ عَلی سَمْعِهِمْ وَ عَلی اَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ. هنگامی كه نامه ای را می نویسند و پایان می پذیرد، ذیل آن نامه را مهر می كنند به این معنی كه دیگر نمی توان به آن چیزی اضافه نمود.
قرآن می فرماید: دل هركس حكم نامه ای را دارد كه تدریجاً سطوری در آن نگاشته می شود اعم از خوب یا بد. ولی به حالتی می رسد كه این نامه ختم می گردد، لاك و مهر می شود و دیگر حتی یك كلمه هم نمی شود نوشت. برای این گونه افراد، دعوت پیامبر هیچ اثری ندارد و قرآن به رسول اللّه می فرماید دیگر اینها را دعوت نكن. نه اینكه از اول دعوت آنها بی ثمر شمرده شده باشد، بلكه چون آنها انذار شده اند، دعوت گشته اند و حجت بر آنها تمام شده است ولی آنها قبول نكردند و كفر ورزیدند و با این كفر ورزیدن و انكار نمودن، دلهای آنها به این حالت درآمده است.
قرآن انسان را موجودی می داند كه علی الدوام در تغییر و تحول است و قلب انسان را كه «قلب» می گویند «لتقلّبه» چون زیر و زبر می گردد. و البته ناگفته پیداست كه مراد از «قلب» این جسم گوشتی صنوبری شكل طرف چپ بدن نیست، بلكه منظور همان روح و روان انسانی است كه هر لحظه ای حالت جدیدی به خود می گیرد. پیغمبر می فرماید:
مَثَلُ الْقَلْبِ كَمَثَلِ ریشَةٍ فِی الْفَلاتِ تَعَلَّقَتْ فی اَصْلِ شَجَرَةٍ یُقَلِّبُهَا الرّیحُ ظَهْراً لِبَطْنٍ [2].
دل انسان مانند یك پَر است كه در بیابانی به درختی آویزان كرده باشند كه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 134
باد آن را دائماً دگرگون می كند.
مثنوی این حدیث را به نظم درآورده است:
گفت پیغمبر كه دل همچون پری است
در بیابانی اسیر صرصری است
باد پر را هر طرف راند گزاف
گر چپ و گر راست با صد اختلاف
انسان در دو لحظه به یك حالت نیست و بیش از هرچیز تحت تأثیر اعمال خویش است، یك عمل نورانی به او نور می بخشد و عمل كثیف ظلمانی نور را از انسان می گیرد و او را تاریك می كند. كار نیك به دل انسان نرمش می دهد و او را آماده برای پذیرش اندرزها و حق و حقیقت می نماید، و برعكس اعمال خلاف فطرت انسانی، كافرماجرایی ها قساوت دل می آورد و گاهی دل انسان آنچنان سیاه می شود كه قرآن تعبیر می كند: كارش تمام شده و بر دل آنها مهر خورده است؛ به چشم خودش می بیند ولی گویی ندیده است؛ مثل اینكه پرده جلو چشمش را گرفته است: وَ عَلی اَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ.
اینها آثار كفر است نه علل كفر، و با این بیان مسائل همگی حل می گردد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 135

[1] . بقره / 256.
[2] . نهج الفصاحه و جامع الصغیر، ج 1 / ص 102.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است