در
کتابخانه
بازدید : 63788تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
فكر و فلسفه ی دیگری به نام اگزیستانسیالیسم پیدا شد كه جهان بینی آن یعنی نظرش درباره ی انسان همان جهان بینی مادی است، ماتریالیستی فكر می كند ولی اینها طرحی و نظریه ای دادند تا این نقصی كه در ماركسیسم هست یعنی مسئله ی گرایش را برطرف كند، چون در ماركسیسم انسانیت یا بگوییم ارزشهای انسانی، معانی و مفاهیم اخلاقی از قبیل صلح و عدالت را مفاهیمی ایده آلیستی و بی ارزش می دانند.

ولی اگزیستانسیا لیستها چسبیدند به ارزشهای انسانی برای اینكه بتوانند در انسان یك مبدأ گرایش به وجود بیاورند نه فقط مبدأ شناخت و فكر، یعنی یك چیزی كه جاذبه داشته باشد و انسان را به سوی خودش بكشاند و بتواند برای انسان هدفهای عالی و متعالی غیر از هدفهای مادی مشخص كند. این بود كه بر ارزشهای انسانی و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 534
بر آن چیزی كه انسانیت نامیده می شود تكیه كردند و این ارزشها را روبنا و قهراً بی ارزش تلقی نكردند.
ولی باید سؤال كرد شما كه می گویید جهان انبوهی و توده ای از ماده است و تمام هستی جز ماده و فعل و انفعالات مادی چیزی نیست پس این ارزشهای انسانی در جهان مادی چیست؟
می رویم سراغ انسان. انسان بر طبق این فلسفه چیست؟ انسان هم جز همین اندام واقعیتی ندارد و تركیبی است از ماده و مادیات. آنچه كه با این تركیب مادی می تواند رابطه داشته باشد سود و منافع است؛ آن است كه حقیقت دارد. اگر من حقیقتی مادی هستم و در واقعیت و بافتمانم جز مادیات چیزی وجود ندارد، در رابطه ی من با خارج هم چیزی جز مادیات نمی تواند دخالت داشته باشد. من باید دنبال چیزی بروم كه عینیت مادی دارد. برای من خوراك، پوشاك، امر جنسی و مسكن امر عینی است. می پرسیم ارزشهای انسانی مثل فداكاری و اینكه انسان با فداكاری ارزشهای انسانی را در خودش تحقق می دهد چیست؟ جواب می دهند كه اینها وجود ندارند ولی انسان به حكم اینكه یك موجود با اراده است می تواند ارزشها را بیافریند و خلق كند. ارزش وجود ندارد، وجود عینی ندارد، واقعیتی در عالم خارج نیست كه من بخواهم به آن واقعیت برسم، چون این توده ی انبوه مادی به كجا می تواند برسد؟ رسیدن این توده ی انبوه مادی فقط این است كه از این سر سالن برسد به آن سر سالن. دیگر رسیدن من به یك امری كه هیچ مفهوم مادی ندارد معنی ندارد. می گویند ارزشها واقعیت عینی ندارد ولی ما به آن واقعیت و ارزش می دهیم.

انسان ارزشها را خلق می كند.
این یكی از مضحك ترین و ابلهانه ترین حرفهای دنیاست. به اینها باید گفت معنی اینكه شما می گویید ما ارزش را می آفرینیم، ما به این كار، به این جود، به این بخشش، به این فداكاری، به این گذشت، به این خدمت- كه در ذات خودش ارزش در آن معنی ندارد چون اصلاً ارزش، در عالم ماده معنی ندارد- ارزش می دهیم یعنی چه؟ آیا یعنی واقعاً شما به ارزش، وجود عینی می دهید؟ این مثل آن است كه من به این میكروفن كه مثلاً از آهن است بگویم: ای میكروفن! من به تو ارزش طلا می دهم. آیا با گفتن من این طلا می شود؟ ! آهن آهن است. یا بگویم ای چوب! من به تو اعطا می كنم نقره بودن را. اگر تا آخر دنیا هم بگویم من به تو نقره بودن را اعطا
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 535
می كنم این نقره نمی شود. چوب چوب است، واقعیتش كه عوض نمی شود. مگر انسان می تواند چنین بكند؟ !
پس اعطای ارزش، آفریدن ارزش به معنی واقعیت عینی دادن اصلاً معنی ندارد. بله، ارزش به معنی واقعیت اعتباری دادن معنی دارد. یعنی چه؟ یعنی من اعتبار می كنم، فرض می كنم یك چیزی را كه چیز دیگری است [1]. انسان از امور اعتباری و قراردادی فقط به عنوان یك وسیله می تواند استفاده كند. مثلاً فرض كنید فردی از كشور دیگری به ایران آمده است. ما می توانیم به او طبق قرارداد اعطای ایرانیت بكنیم و شناسنامه ی ایرانی به او بدهیم، یعنی به حسب قرارداد او را جزء خودمان قرار بدهیم و از تمام حقوقی كه مردم كشورمان دارند بهره مند كنیم. این طور قرارداد یك وسیله است، امر اعتباری است، فقط همین قدر ارزش دارد كه می تواند وسیله برای یك امر عینی قرار بگیرد. ولی امر اعتباری نمی تواند برای انسانی كه آن را اعتبار و فرض كرده هدف واقع شود. مثل این است كه یك انسان، چه زن و چه مرد، می خواهد همسرش زیبا باشد، حالا یك همسر زشتی دارد ولی بگوید من اعتبار كردم كه تو زیبا هستی، بعد هم او را مانند یك زیبا دوست داشته باشد؛ چنین چیزی نمی شود. این مثل كار بت پرستهاست كه بت را خلق می كردند و بعد می پرستیدند. قرآن می گوید: ای بشر! تو چطور چیزی را كه خودت خلق كرده ای، خودت تراشیده ای هدف قرار می دهی؟ ! اَتَعْبُدونَ ما تَنْحِتونَ [2](معبود یعنی هدف) .

هدف انسان باید در ماوراء فرض و اعتبار انسان واقعیت داشته باشد. انسان كه نمی تواند برای خودش یك چیزی را فرض كند كه هدف است، بعد هم آن با فرض او بشود هدف واقعی. ارزش ِ امر اعتباری فقط در حدود وسیله واقع شدن و وسیله قرار گرفتن است و لهذا این مسئله ی موهومی كه انسان خالق ارزشهای خودش است، از موهوم ترین موهومات است. مگر می شود انسان یك چیزی را فرض كند و بعد آن را هدف قرار بدهد؟ !
مرحوم سید محمّد باقر حجةالاسلام كه در اصفهان بوده و مسجد سیّد به نام اوست، عالمی بسیار باتقوا و مردی بود معتقد به اینكه مجتهد و حاكم شرع باید
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 536
حدود شرعی را خودش به دست خودش اجرا كند، و او حدود را اجرا می كرد؛ یعنی اگر ثابت می شد كه كسی قاتل است و باید اعدام شود خودش او را اعدام می كرد، و اگر ثابت می شد كه كسی مثلاً زنا یا لواط یا دزدی كرده و یا شراب خورده است خودش بر او حد جاری می كرد. مردم هم كه تشنه ی این جور چیزها بودند. هر حدی كه او جاری می كرد بر میزان محبوبیتش می افزود به طوری كه در آن منطقه و بلكه شاید در جنوب ایران قدرتی شده و محبوبیتی پیدا كرده بود كه در میان علمای اسلام بی نظیر بود. می گویند مرد بی سوادی كه نه معلوماتی داشت و نه تقوایی، آمده بود در مقابل سیّد دكان باز كرده بود، عده ای را دور خودش جمع كرده بود. روزی به او خبر دادند كه پیش سیّد ثابت شده است كه یك كسی فلان كار را كرده است، سیّد هم بر او حد جاری كرده و در هر خانه ی اصفهان كه می روی صحبت سیّد است و مدح و ستایش او. به عده ای كه در اطرافش بودند گفت: بروید كسی را بیاورید تا ما بر او حد جاری كنیم. گفتند بیخود كه نمی شود بر كسی حد جاری كرد. سیّد در خانه اش نشسته، افرادی می روند شكایت می كنند، یكی مثلاً می گوید خانه ی من دزدی شده، بعد شاهدها می آیند، دلیلها و سندها می آید، بعد كه بر سیّد شرعاً ثابت می شود، آن وقت حد جاری می كند. آیا ما برویم همین طور یك نفر را از خیابان بیاوریم كه شما حد جاری كنید كه می خواهید شهرت پیدا كنید؟ ! گفت: عیبی ندارد، یك كسی را بیاورید، خودمان با او عمل شنیع انجام می دهیم، بعد هم بر او حد جاری می كنیم (خنده ی حضار) .
ارزشی را خودشان می خواهند خلق كنند، بعد هم خودشان پرستش كنند، این كه نمی شود! اینجاست كه مكتب نهایی عرض وجود می كند.

[1] . در مقاله ی ششم كتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم، علامه ی طباطبایی عالیترین بحثها را در زمینه یمعنی امور اعتباری مطرح كرده اند كه در هیچ یك از فلسفه های شرق و غرب مطرح نشده است.
[2] . صافّات / 95.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است