در
کتابخانه
بازدید : 63811تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
آیا پیشرفت همان تكامل است و تكامل همان پیشرفت است؟ اتفاقاً اینها هم با یكدیگر تفاوت دارند. شما موارد استعمال را ببینید. ما درباره ی یك بیماری می گوییم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 512
این بیماری در حال پیشرفت است، ولی نمی گوییم در حال تكامل است. اگر سپاهی در سرزمینی بجنگد و قسمتی از سرزمین دشمن را تصرف كند می گوییم فلان لشكر در حال پیشرفت است، ولی نمی گوییم در حال تكامل است، چرا؟ برای اینكه در مفهوم تكامل، تعالی خوابیده است، یعنی تكامل حركت است اما حركت رو به بالا و عمودی. تكامل، حركت از سطحی به سطح بالاتر است. ولی پیشرفت در یك سطح افقی هم درست است. یك سپاهی كه سرزمینی را اشغال كرده است وقتی قسمت دیگری را بر متصرفات خودش اضافه می كند، می گوییم پیشروی كرده است، یعنی در همان سطحی كه بوده مقدار دیگری به قلمرو خودش افزوده است. چرا اینجا نمی گوییم تكامل؟ برای اینكه در تكامل تعالی خوابیده است. پس وقتی كه ما می گوییم تكامل اجتماعی، در مفهومش تعالی انسان از نظر اجتماعی است نه صرف پیشرفت. ای بسا چیزها كه برای انسان و جامعه ی انسان پیشرفت باشد ولی برای جامعه ی انسانی تكامل و تعالی شمرده نشود. این را می گویم برای اینكه معلوم شود كه اگر بعضی از علما در اینكه بتوان نام بعضی از مسائل را تكامل گذاشت تردید كرده اند، نظرشان خالی از نوعی دقت نیست. با اینكه نظر آنها را تأیید نمی كنیم ولی آنها متوجه نوعی دقت شده اند. پس تكامل با پیشرفت و همچنین با توسعه تفاوت دارد. (توسعه و پیشرفت تقریباً یك مفهوم دارند. ) اما فرق تكامل با مسئله ی تمام این است كه یك شی ء اگر دارای یك سلسله اجزاء باشد، مثل یك ساختمان و یا یك اتومبیل، مادام كه همه ی اجزاء لازم در آن وجود پیدا نكرده، می گوییم ناقص است؛ وقتی كه آخرین جزء را مثلاً آخرین آجر را زدند می گوییم تمام شد یعنی همه ی اجزاء به پایان رسید. ولی تكامل، در درجات و مراحل است. یك كودك اگر از نظر عضوی ناقص به دنیا بیاید ناتمام به دنیا آمده است ولی اگر از نظر اعضا و جهازات، تمام به دنیا بیاید تازه ناقص است و باید مراحل تكامل را با تعلیم و تربیت طی كند؛ یعنی پله های تعلیم و تربیت برای این كودك تعالی است، درجات و پله ها را بالا رفتن است.
تا اینجا بحث ما درباره ی تعریف تكامل و فرق میان تكامل اجتماعی و تكامل طبیعی بود. حال می پردازیم به سایر مسائلی كه در این باره مطرح است كه می توان آنها را در سه پرسش مطرح كرد:
1. آیا بشر در زندگی اجتماعی در طول تاریخ خود تكامل و تعالی پیدا كرده
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 513
است یا نه؟
2. آیا جامعه ی بشر در آینده متكامل است و رو به تكامل می رود؟
3. اگر رو به تكامل می رود آیا آن جامعه ی ایده آل و به تعبیر افلاطون آن مدینه ی فاضله ی بشریت چگونه است و چه مشخصاتی دارد؟
ما تاریخ را تا اینجا كه آمده ایم می توانیم بشناسیم اما آینده را چطور؟ آیا نسبت به آینده باید چشمهایمان را ببندیم و بگوییم تاریخ جبراً حركت می كند و رو به تكامل است؟ در طبیعتِ زمان تكامل است؟ كِشتی زمان جبراً و بدون آنكه انسان كوچكترین دخالتی و كوچكترین مسئولیتی داشته باشد رو به تكامل است نظیر تكامل طبیعی كه قبلاً اشاره شد؟ و در گذشته هم انسانها به عنوان یك عده موجودات آزاد و مختار و صاحب مسئولیت و دخیل نقشی نداشته اند؟ نقش انسانها در گذشته یك نقش جبری و فرعی بوده است؟ خیر، نه در گذشته اینچنین بوده و نه در حال و آینده. چنین جبری بر گذشته حاكم نبوده است. انسانها با اراده و اختیار خودشان، با طرح ریزی خودشان برای جامعه شان، راه تكامل جامعه را انتخاب كرده اند و جامعه را جلو برده اند؛ یعنی نقش اختیار و آزادی انسانها در گذشته را نباید فراموش كرد و لهذا گروههایی از انسانهای گذشته قابل ستایش و تعظیم و تجلیل و تقدیس اند و آنها همانهایی هستند كه می توانستند در جلوی تكامل تاریخ بایستند یا به تكامل تاریخ كمك نكنند و آسایش فردی را برای خودشان برگزینند ولی این كار را نكردند و آزادانه و به اختیار خود در راه تكامل تاریخ فداكاری كردند، و انسانهای دیگری مورد ملامت و صد هزار ملامت و نفرین هستند به دلیل اینكه كارشكنی كرده اند. و قهراً اگر ما آینده را نشناسیم یعنی برای آینده طرحی نداشته باشیم و اگر به مسئولیت خودمان برای ساختن تاریخ توجه نكنیم، مورد ملامت آیندگان هستیم. تاریخ ساخته ی انسان است نه انسان ساخته ی تاریخ. اگر طرحی برای آینده ی تاریخ نداشته باشیم و اگر مسئولیت خودمان را برای آینده ی تاریخ درك نكنیم كسی نمی تواند به ما قول بدهد كه این كشتی خود به خود و به طور خودكار به مقصد و هدف خودش برسد، لااقل قابل جلو افتادن و عقب افتادن هست.
مسئله ی قابلیت جلو افتادن و عقب افتادن حوادث، یعنی اینكه یك سیر جبری كور حوادث را به جلو نمی راند، در اسلام و مخصوصاً در تشیّع مطرح است كه اگر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 514
كسی آن را از دیدگاه اجتماعی مطالعه كند (من در كتاب انسان و سرنوشت این نكته را گفته ام) از عالیترین معارف اسلامی است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است