اقبال شناسی، صفحه ی 80:
جلد ششم . ج6، ص: 506
هر جامعه ای نیازمند مركزی است كه فروغ كلیه ی فعالیتهای
فرهنگی و اجتماعی آن باید از آنجا ساطع گردد.
این فعالیتها برای جامعه خونی را كه مایه ی حیات است تهیه
می كنند و مركز به منزله ی قلب است و وظیفه ی قلب را انجام
می دهد، به این معنی كه خون را تصفیه می كند و خون تازه را
حتی به جوارح دور می رساند. مادامی كه چنین مركزی وجود
داشته باشد و این خون حیات بخش را تهیه كند، تمام بدن بدون
وقفه و معطلی وظیفه اش را انجام خواهد داد. برای مسلمین،
این مركز «مكه» است و سایر مراكز فرعی از این نقطه نیرو
می گیرند. در نتیجه ی بسط و توسعه و گسترش همین نظریه یعنی
توجه به یك مركز رسمی بود كه مفهوم فلسفی تكوین پاكستان
موجب تأسیس آن گردید و با توجه به همین معنی است كه طی
منظومه ای می گوید:
زمانه كهنه بتان را هزار بار آراست
من از حرم نگذشتم كه پخته بنیاد است
و نیز در سرود خود (ترجمه ی عربی) می گوید:
بنیت فی الارض معابدها
والبیت الاول كعبتنا
هو اول بیت نحفظه
بحیاة الروح و یحفظنا