در
کتابخانه
بازدید : 887672تاریخ درج : 1391/03/27
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
جلد ششم
مقدمه
Expand حرف شحرف ش
Expand حرف صحرف ص
Expand حرف طحرف ط
Expand حرف ظحرف ظ
Expand حرف عحرف ع
Expand حرف غحرف غ
Collapse حرف فحرف ف
Expand حرف قحرف ق
Expand حرف كحرف ك
Expand حرف گحرف گ
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
1. در اسلام سه نوع عبادت است: مالی مانند زكات، خمس، انفاقات برّیه، و بدنی مانند نماز، روزه، جهاد، خدمت به خلق، كار و كسب برای خود و عائله به منظور استغنا از تكفّف. (بعضی عبادات از جنبه ی مالی و بدنی مشترك است، مثل حج. ) قسم سوم عبادت فكری است. تفكر از نظر اسلام از عبادات است. لا عبادة كالتفكر. كان اكثر عبادة ابی ذر التفكر (سفینة البحار) . تفكر ساعة خیر من عبادة سنة. . . من عبادة ستین سنة. . . من عبادة سبعین سنة. . . من عبادة مأة سنة. 2. عبادات مالی و بدنی با اختلاف مختصر در كیفیت، در ادیان و شرایع سابقه نیز بوده است (و اوصانی بالصلوة و الزكوة. . . كتب علیكم الصیام كما كتب علی الذین من قبلكم. و ما كان صلوتهم عند البیت الاّ مكاء و تصدیة) . اما عبادت فكری از مختصات اسلام است، چرا؟ به همین دلیل كه اسلام خاتم الادیان است؛ یعنی ملل سابقه آن استعداد را نداشتند كه این عبادات برای آنها وضع و تشریع شود، بلكه سرّ خاتمیت همین است [1]كه بشر برسد به جایی كه بشود برای او عبادت تفكر را وضع و تشریع كرد. اجتهاد یكی از فروع عبادتِ تفكر است. اجتهاد عبارت است از انجام عبادت تفكر در خود دین.

3. با اینكه عبادت فكری به ظاهر از عبادت مالی و بدنی خیلی آسانتر است، در عین حال مردم از این عبادت بیش از عبادت مالی و بدنی فرار می كنند. مخصوصاً مردم در پای منابر از سخنی كه اندكی
جلد ششم . ج6، ص: 412
مایه ی فكری بخواهد پرهیز می كنند، همیشه می خواهند كه سطح سخن پایین باشد و حاضر نیستند سطح فكر خود را بالا ببرند [2] داستان ابوثمام شاعر عرب كه به او گفتند: لم لاتقول ما یفهم؟ و او جواب داد: لم لاتفهمون ما یقال [3]؟ مردم ما مثل این است كه عقل و هوش خود را فقط برای كارهای مادی و كار و كسب می خواهند و وقتی كه وارد این محافل می شوند عقل و هوش خود را دم در می گذارند.

4. تفكر غیر از تخیل است. تخیل مظهر آرزوهای مكتوم و برآورده نشده است.

5. در قرآن ظاهراً فقط در چهار آیه است كه لحن شدید و دشنام آمیز دارد. دوتای از این چهار آیه درباره ی عالمان بی عمل [است ] كه وظیفه شان ارشاد و هدایت و عمل است، برخلاف رفتار می كنند و دو آیه ی دیگر مربوط است به مردم عوام كه گناهشان فكر نكردن و تعقل نكردن است. دو آیه ی اول:

الف. مثل الذین حمّلوا التوریة ثم لم یحملوها. . .

ب. واتل علیهم نبأ الذی اتیناه ایاتنا فانسلخ منها فاتبعه الشیطان فكان من الغاوین. و لو شئنا لرفعناه بها ولكنه اخلد الی الارض و اتبع هویه فمثله كمثل الكلب ان تحمل علیه یلهث او تتركه یلهث. . .

جلد ششم . ج6، ص: 413
دو آیه ی دوم:

الف. و لقد ذرأنا لجهنم كثیراً من الجن و الانس.

ب. ان شر الدواب عند اللّه الصم البكم الذین لایعقلون.

6. بحارالانوار، جلد پانزدهم، جزء اخلاق، صفحه ی 194:

عن ابی الحسن الرضا علیه السلام: لیس العبادة كثرة الصلوة و الصوم، انما العبادة كثرة التفكر فی امر اللّه عزوجل.

در اینجا خوب است بین ربیع بن خثیم كه یكسره نماز می خواند و روزه می گرفت و بین ابوذر غفاری كه در سفینه است: كان اكثر عبادة ابی ذر التفكر و الاعتبارمقایسه كرد. آخر كار ربیع بن خثیم- كه تقریباً معاصر ابی ذر و از زهاد ثمانیه است- این شد كه به حضرت امیر گفت:

«انّا شككنا فی هذا القتال» و مأموریت مرزی گرفت و رفت، و عاقبت تفكر ابوذر این بود كه قهرمان امر به معروف و نهی از منكر شد و جان خود را بالاخره در همین راه داد. ابوذر در حال حاضر یكی از مفكّرین و حكمای اصحاب پیغمبر به شمار می رود.

7. تفكر و استخاره، تفكر و مشورت 8. عقل ترازوی وجود انسان است، مانند یك عطار یا بقال كه هر كالایی را كه تحویل می دهد و یا تحویل می گیرد آن را وزن می كند. انسان نیز از لحاظ فكری صادرات و واردات دارد، وظیفه دارد از لحاظ واردات همه چیز را بسنجد. الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه. . . ، من تعوّد ان یصدق بغیر دلیل فقد انخلع من الفطرة الانسانیة [4]. كفی بالمرء كذباً ان یحدّث بكل ما سمع. عقل غربال است،
جلد ششم . ج6، ص: 414
ترازو است. اما از لحاظ صادرات نیز انسان باید تأمل نكرده چیزی نگوید و ننویسد. لسان العاقل وراء قلبه و قلب الاحمق وراء لسانه. در حدیث [است: ] اذا هممت بامر فتدبر عاقبته. سعدی:
به نطق آدمی بهتر است از دواب
دواب از تو به گر نگویی صواب
مزن بی تأمل به گفتار دم
نكو گوی اگر دیرگویی چه غم
9. بصیرت در دین. رجوع شود به دفتر 86 نمره های 15 و 18 و 40 و 59 و 60 و 68 و 77 و 78.

10. فلسفه ی احكام.
[1] امم سابقه مانند بچه ی دبستانی كه قدرت حفظ كتاب خود را ندارد، نتوانستند آن كتب را حفظ كنند، تنها قرآن محفوظ ماند.
[2] در اینجا داستان آن پسر به یاد می آید كه گریه كنان پیش مادرش رفت و گفت:

مردی مرا فحش داد و گفت فلان من به ناف مادرت، و مادر گفت: بچه جان! گریه نكن، مصلحین خیراندیش خواهند آمد و چهار انگشت بالا یا پایین، این قضیه را اصلاح خواهند كرد.
[3] مردم غالباً از گویندگانی كه سطح گفتارشان بالا باشد تقاضا می كنند كه سخن خود را پایین بیاور. مثل این است كه كسی كه توی چاه است از كسی كه بر سر چاه است تقاضا كند تو پایین بیا. هدف رسیدن به هم نیست، هدف بالا آمدن است. اگر هدف رسیدن به هم بود چه فرق می كرد، اما هدف بالا آمدن است مگر اینكه پایین آمدن مقدمه ی بالا آمدن باشد. نحن معاشر الانبیاء امرنا ان نكلم الناس علی قدر عقولهم.
[4] [سخن ابن سینا]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است