گذشته از آیاتی كه دلالت می كند بر اینكه همه چیز مسبّح و
حامد پروردگار متعال می باشند مثل آیه ی 44 سوره ی اسراء:
و ان من
شی ء الاّ یسبح بحمده ولكن لاتفقهون تسبیحهمو آیه ی اول سوره ی حشر:
سبح للّه ما فی السموات و ما فی الارض و هو العزیز الحكیم، آخر سوره ی
جلد ششم . ج6، ص: 168
حشر نیز بعد از آیات معروف به این آیه ختم می شود:
یسبح له ما فی السموات و الارض و هو العزیز الحكیم.
سوره ی صف نیز عیناً مانند سوره ی حشر آغاز می شود:
سبح للّه ما فی السموات و ما فی الارض و هو العزیز الحكیم.
سوره ی جمعه به این آیه شروع می شود:
یسبح للّه ما فی السموات و ما فی الارض الملك القدوس العزیز
الحكیم.
سوره ی تغابن این طور آغاز می شود:
یسبح للّه ما فی السموات و ما فی الارض له الملك و له الحمد و
هو علی كل شی ء قدیر.
سوره ی حدید این طور شروع می شود:
سبح للّه ما فی السموات و الارض و هو العزیز الحكیم.
سوره ی رعد، آیه ی 13:
و یسبح الرعد بحمده و الملائكة من خیفته و یرسل الصواعق. . .
سوره ی نور، آیه ی 41:
جلد ششم . ج6، ص: 169
الم تر ان اللّه یسبح له من فی السموات و الارض و الطیر صافات
كل قد علم صلاته و تسبیحه.
سوره ی انبیاء، آیه ی 19 و 20:
و له من فی السموات و الارض و من عنده لایستكبرون عن
عبادته و لایستحسرون. یسبحون اللیل و النهار لایفترون.
در این آیات ممكن است توهم شود كه تسبیح اختصاص دارد به
ملأ اعلی- رجوع شود به تفاسیر.
آیاتی هست كه فقط تسبیح ملائكه را ذكر می كنند، مثل آیه ی آخر
سوره ی زمر و آیه ی 7 سوره ی مؤمن و حم فصلت آیه ی 38 و شوری آیه ی 5 و
آیه ی آخر سوره ی اعراف، صافات 166.
در سوره ی انبیاء، آیه ی 79 تسبیح كوهها و مرغان را با داود ذكر
می كند:
و سخرنا مع داود الجبال یسبحن و الطیر و كنا فاعلین.
همچنین سوره ی ص، آیات 17- 19:
و اذكر عبدنا داود ذا الاید انه اواب. انا سخرنا الجبال معه
یسبحن بالعشی و الاشراق. و الطیر محشورة كل له اواب.
علاوه بر آیات تسبیح كه گذشت، آیاتی است كه دلالت می كند
بر سجود و خضوع و عبادت موجودات:
ان كل من فی السموات و الارض الاّ اتی الرحمن عبداً.
(مریم، 93)
جلد ششم . ج6، ص: 170
در سوره ی رعد، آیه ی 15 می فرماید:
و للّه یسجد من فی السموات و الارض طوعاً و كرهاً و ظلالهم
بالغدو و الاصال.
سوره ی نحل، آیه ی 48- 50:
اولم یروا الی ما خلق اللّه من شی ء یتفیؤ ظلاله عن الیمین و
الشمائل سجداً للّه و هم داخرون. وللّه یسجد ما فی السموات و ما
فی الارض من دابّة و الملائكة و هم لایستكبرون. یخافون ربهم
من فوقهم و یفعلون ما یؤمرون.
سوره ی نور، آیه ی 41:
الم تر ان اللّه یسبح له من فی السموات و الارض و الطیر صافات
كل قد علم صلاته و تسبیحه.
كلمه ی «صلوة» در اینجا انسان را به یاد جمله ی معروف فارابی
می اندازد كه در ورقه های نماز گفته شد: صلّت السماء بدورانها. . .
رجوع شود به ورقه های عشق و جهان و ورقه های آیا همه ی
موجودات عاشق حق می باشند؟ .
سوره ی نحل، آیه ی 49 و 50:
و للّه یسجد ما فی السموات و ما فی الارض من دابّة و الملائكة و
هم لایستكبرون. یخافون ربهم من فوقهم و یفعلون ما یؤمرون.
سوره ی حج، آیه ی 18:
جلد ششم . ج6، ص: 171
الم تر ان اللّه یسجد له من فی السموات و من فی الارض و
الشمس و القمر و النجوم و الجبال و الشجر و الدواب و كثیر
من الناس و كثیر حق علیه العذاب.
در تفسیر صافی ذیل آیه ی 41 از سوره ی نور می گوید:
قال بعض اهل المعرفة خلق اللّه الخلق لیسبحوه فنطقهم
بالتسبیح له و الثناء علیه و السجود له. فقال: الم تر ان اللّه یسبح
له من فی السموات. . .
[1]و قال ایضاً: الم تر ان اللّه یسجد
له. . .
[2]و خاطب بهاتین الآیتین نبیه الذی اشهده ذلك (كذا)
و اراه فقال: الم تر و لم یقل الم تروا فانا ما رأیناه فهو لنا ایمان و
لمحمد صلی الله علیه و آله عیان، فاشهده سجود كل شی ء و تواضعه للّه و كل
من اشهده اللّه ذلك و ر اه دخل تحت هذا الخطاب و هذا تسبیح
فطری و سجود ذاتی ینشأ عن تجلّ تجلی لهم فاحبوه فانبعثوا
الی الثناء من غیر تكلیف بل اقتضاء ذاتی و هذه هی العبادة
الذاتیة التی اقامهم اللّه فیها بحكم الاستحقاق الذی یستحقه.
قال: و لیس هذا التسبیح بلسان الحال كما یقوله اهل النظر ممن
لاكشف له قال و نحن زدنا مع الایمان بالاخبار الكشف فقد
سمعنا الاحجار تذكر اللّه، رؤیة عین بلسان تسمعه اذ اننا منها و
تخاطبنا مخاطبة العارفین بجلال اللّه مما لیس یدركه كل انسان.
در ذیل آیه ی 44 از سوره ی اسراء نقل می كند از كافی و عیاشی:
تنقّض الجدر تسبیحها. و عن الباقر علیه السلام انه سئل ا تسبّح الشجرة
الیابسة؟ فقال: نعم، اما سمعت خشب البیت كیف ینقضّ و ذلك
جلد ششم . ج6، ص: 172
تسبیحه للّه، فسبحان اللّه علی كل حال. اقول و ذلك لان
نقصانات الخلائق دلائل كمالات الخالق، و كثراتها و اختلافاتها
شواهد وحدانیته و انتفاء الشریك عنه و الضد و الند كما قال
امیرالمؤمنین علیه السلام: بتشعیره المشاعر عرف ان لا مشعر له و
بتجهیره الجواهر عرف ان لا جوهر له و بمضادته بین الاشیاء
عرف ان لا ضد له و بمقارنته بین الاشیاء عرف ان لا قرین له
(الحدیث) .
ایضاً صافی در ذیل آیه ی 50 از سوره ی نحل می گوید:
قال بعض اهل المعرفة ان امثال هذه الآیات یدل علی ان العالم
كله فی مقام الشهود و العبادة الاّ كل مخلوق له قوة التفكر و
لیس الاّ النفوس الناطقة الانسانیة و الحیوانیة خاصة من حیث
اعیان انفسهم لامن حیث هیاكلهم، فان هیاكلهم كسایر العالم فی
التسبیح له و السجود فاعضاء البدن كلها مسبحة ناطقه الاّ تریها
تشهد علی النفوس المسخرة لها یوم القیمة من الجلود و الایدی
و الارجل و الالسنة و السمع و البصر و جمیع القوی فالحكم للّه
العلی الكبیر.
در ذیل آیه ی 48 از سوره ی نحل می گوید:
القمی قال ظل المؤمن یسجد طوعاً و ظل الكافر یسجد كرهاً و
هو نموّهم و حركتهم و زیادتهم و نقصانهم.
و فی نهج البلاغه: فتبارك الذی یسجد له من فی السموات و
الارض طوعاً و كرهاً، و یعفّر
[3]له خدّاً و وجهاً و یلقی
بالطاعة
[4]
جلد ششم . ج6، ص: 173
الیه سلماً و ضعفاً و یعطی القیاد
[5]رهبة و
خوفاً
[6]
به طور كلی عبادت مقوّماتی دارد و آنها عبارت است از معرفت،
خضوع و تسلیم و فروتنی، عشق و محبت، اطاعت امر. همه ی این
اركان در همه ی موجودات به صورت تكوینی موجود است. از آیات
قرآن مفهوم می گردد كه همه ی اشیاء نحوه ی شعوری به خالق خود دارند و
یك نوع خضوع ذاتی دارند
[7]و همه مطیع فرمان حقند. آنچه كار و
حركت در عالم واقع می شود ركوع و سجود و قیام و قعود تكوینی
موجودات نسبت به اراده ی كلی حق متعال است، از كوچكترین ذره
گرفته تا بزرگترین كهكشان.
رجوع شود به ورقه ی توحید- عبادت تكوینی، اشعار مولوی:
معنی اللّه گفت آن سیبویه
یولهون فی الحوائج هم لدیه
گفت الهنا فی حوائجنا الیك
و التمسناها وجدناها لدیك
صد هزاران عاقل اندر وقت درد
جمله نالان پیش آن دیّان فرد
. . . بلكه جمله ی ماهیان در موجها
جمله ی پرّندگان بر اوجها
بلكه جمله ی موجها بازی كنان
ذوق و شوقش را عیان اندر عیان
ایضاً رجوع شود به تفسیر طنطاوی جلد 9، صفحات. . . ذیل آیه ی
كریمه ی
و ان من شی ء الاّ یسبح بحمده ولكن لاتفقهون تسبیحهم.
[4] و یلقی الیه بالطاعة (نهج البلاغه) [5] له القیاد(نهج البلاغه)
[7] كل شی ء خاضع له(نهج البلاغه، خطبه ی 107) ،
و عنت الوجوه للحی القیوم(آیه ی
111 از سوره ی طه)