روحیه ی شاعرمسلكی اگر در قومی رشد كند به معنای این است
كه خیال و مظاهر خیالی و لذات خیالی حكومت می كند و محور
زندگی آنها واقع می شود و عقل و مظاهر عقلی و لذات عقلی بكلی
تحت الشعاع واقع می شود. مثلاً قناعت به شعر و هجو و مضمون و
متلك برای دشمن و خود را راضی كردن به اینكه فلان شعر یا فلان
هجو و یا فلان متلك به فلان دشمن گفته شد، یكی از مظاهر این
روحیه است. در مواقعی كه دشمنی با نقشه و تدبیر و حسابگری
ضربتی مهلك بر آن قوم زده، آنها به جای آنكه در فكر جبران آن
ضرر باشند و در فكر باشند كاری كنند كه تجدید نشود [و] در علل و
آثار آن كار فكر كنند، به جای همه ی آنها احساسات آنها غلیان پیدا
می كند و شروع می كنند به هجو و شعر و متلك، و خیلی هم از
موفقیت در این راه لذت می برند و عقده ی دلشان خالی و روحشان
راضی می شود به اینكه توانستند چند متلك برای طرف بسازند.