در
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در جریانهای فكری، اعتقادی، ایمانی و در انقلابهای الهی و غیر الهی كه در دنیا به وجود می آید خطر بزرگ آن خطری است كه قرآن از آن به نام نفاق یاد كرده است.

آن جریانی كه پیغمبر به وجود آورده است قهراً روحی و حقیقتی دارد و در عین اینكه روحی و حقیقتی و باطنی دارد، ظاهری و شعارهایی و پوسته ای هم دارد؛ هم هسته دارد و هم پوسته. تاریخ و طبیعت بشری و تجربه ها و آزمایشهای تاریخی نشان می دهد كه هرگاه یك جریان صحیح و مفید و خدمتگزارانه ای برای بشر به وجود می آید دشمن وقتی كه می بیند از مواجهه و رو در روی آن قرار گرفتن نتیجه ای نمی برد به فكر این می افتد كه به آن ملحق بشود و خودش را در همان جریان قرار بدهد. ولی در این جریان، پوسته را حفظ می كند هسته را كه درون هست خالی می كند و می خورد؛ ظاهر را نگه می دارد باطن را تغییر می دهد به طوری كه اكثریت قریب به اتفاق مردم احساس نمی كنند كه آن حقیقت از دستشان رفته، چون پوسته و حجم و هیكل محفوظ است روح وجود ندارد. با رنگ آمیزی، یك مرده ای را به صورت یك زنده نشان می دهند. آنچنان آن را از درون خالی می كنند و از باطن می پوسانند و از بین می برند كه مدتی همین جور به ظاهر دوام پیدا می كند ولی مانند یك گردوی پوچ و بی مغز. وقتی كه باطن رفت- چون پوست را هسته نگه می دارد، حیات پوست به هسته ی آن است و ظاهر را باطن نگه می دارد- بعد از مدتی ظاهر خود به خود از میان می رود.
امام یعنی آن چشم بسیار بینایی كه در عمق حوادث نفوذ می كند، به اصطلاح آنچه را كه دیگران در آینه نمی توانند ببینند او در خشت خام می بیند. او می بیند كه باطن هست یا نیست، حقیقت هست یا نیست. چقدر تظاهر به جای حقیقت آمده
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 287
است، چقدر جوفروشی و گندم نمایی است، گندم می نمایانند ولی جو به مردم می فروشند.
این امر اختصاص به جریان دینی و انقلابهای دینی ندارد. همه ی انقلابهای دنیا همین جور است. انقلابهای آزادیخواهی كه در دنیای اروپا پیدا شده، انقلابهای مشروطیت كه در كشور ما و كشورهای دیگر دنیا پیدا شده، انقلابهای سوسیالیستی و كمونیستی كه در دنیا پیدا شده است، تمام اینها مصداق این جریان است. خودشان قبول دارند منتها مدعی هستند كه ما نمی گذاریم [این آفت رخ بدهد. ] مثلاً یك جریان [نهفته ای ] در آزادی و در دموكراسی به وجود می آید، مردم هم راضی می شوند. بعد این انقلاب شكل خودش را حفظ می كند و عده ای خیال می كنند واقعاً حقیقت را دارند ولی توجه ندارند كه ممكن است این انقلاب از درون از بین رفته باشد. لهذا به این فكر می افتند كه چه بكنیم كه حالا كه ظاهر را داریم باطن را هم داشته باشیم؟ یا در همین جریانهای كمونیستی و اشتراكی كه لااقل براساس مساوات است آیا عملاً آن حقیقت هست یا نیست و بدون اینكه مردم بفهمند دومرتبه راهش را عوض می كنند، باز می شود همان استبداد؛ روحش همان روح است و شكل، شكل خودش. چینی ها كه هر چند وقت یك بار می گویند ما داریم انقلاب را تجدید می كنیم و ادامه می دهیم حرفشان این است كه ما این آفت طبیعی كه در هر انقلابی رخ می دهد- و مدعی هستند كه انقلاب كمونیستی شوروی خودش یك تجربه است- و به موجب آن انقلاب خود به خود مسیرش را عوض می كند در حالی كه ظاهرش محفوظ مانده و باطنش از بین رفته است، [این آفت را از بین می بریم. ] مدعی هستند كه ما می خواهیم این باطن را همین طور كه هست نگاه داریم نه تنها پوسته و قشر را.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است