در اینجا من می خواهم به یك اصل كلی كه هم برای مردها و هم برای زنها مفید است
اشاره كنم و آن این كه انسان با دو بال حركت می كند. یكی بال آگاهی است. انسان
بی خبر جاهل از محیط خودش آگاه نیست، نمی داند چه می گذرد. او به افق حیوان
بلكه به افق جماد نزدیك است، اصلا نمی داند چه خبر است. انسان اگر بخواهد
حركت كند، باید آگاه باشد و بداند، باید بفهمد و درك كند، باید عالم باشد و با انواع
دانشها از آن جمله دانش اجتماعی آشنایی داشته باشد. آدم بی خبر و ناآگاه كور
است. آدم كور چه حركت تندی می تواند بكند؟ آدمی كه از چشم ظاهر محروم
است، وقتی در خیابان راه می رود می بینید با چه احتیاطی عصایش را به زمین
می زند و قدم بر می دارد! ولی همان آدم اگر چشم داشته باشد، با چه سرعتی در
خیابان حركت می كند؟ به صورت مارپیچ از لای ماشینها خودش را رد می كند، در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 290
حالی كه یك آدم كور اگر بخواهد از یك طرف خیابان به طرف دیگر آن برود
نمی تواند مگر دیگری دستش را بگیرد.
مستبدها و استعمارگرها سالهای زیادی از ناآگاهی و بی خبری مردم استفاده
می كردند. مردمْ ناآگاه و بی خبر بودند، او هر كاری دلش می خواست می كرد، هر
جنایتی مرتكب می شد. اگر جنایتی در یك شهر مرتكب می شد شهر دیگر خبردار
نبود و در خود آن شهر هم یك عده متوجه می شدند و یك عده متوجه نمی شدند.
استعمار غرب سالها بلكه قرنها كوشش می كرد در بی خبر نگه داشتن مردم. تا مردم
بی خبر بودند خیال او راحت بود. مَثَل معروف می گوید: «دزد دشمن مؤذّن است»
چرا؟ چون تا مردم خوابند دزد می تواند دستبرد بزند ولی وقتی كه مؤذن رفت بالای
مناره و فریاد كرد:
اللّه اكبر، اللّه اكبر خواب آلوده ها بیدار می شوند. وقتی بیدار شدند
دزد دیگر نمی تواند دستبرد بزند. دزد در حال خواب مردم و در تاریكی می تواند
دستبرد بزند، نه در بیداری و نه در روشنایی.
در گذشته مردم ما از نظر اخلاقی تا حدی سلامتهایی داشتند. واقعا این جهت
را نمی شود انكار كرد كه مردم قدیم از خیلی لحاظهای اخلاقی مردم سالمی بودند،
كمتر دزدی می كردند، كمتر دروغ می گفتند، كمتر مشروبخواری می كردند، كمتر
فسق و فجور می كردند، مردمانی بودند از نظر اخلاقی سلیم اما مردم اخلاقی سلیم
ناآگاهی بودند. در آن وقت دشمن به اخلاق مردم كاری نداشت. او از نداشتن چشم
و كوری شان استفاده می كرد، از بی خبری شان استفاده می كرد. اما همه را برای
همیشه نمی شود بی خبر نگه داشت. هر كاری بكنید، آخرش آگاهی از هر روزنه ای و
از هر گوشه ای باشد پیدا می شود.