در
کتابخانه
بازدید : 604224تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand دیباجه دیباجه
Expand اهداف روحانیت در مبارزات*  اهداف روحانیت در مبارزات*
Expand مفهوم آزادی عقیده مفهوم آزادی عقیده
Expand تحلیل انقلاب ایران (1) تحلیل انقلاب ایران (1)
Expand تحلیل انقلاب ایران (2) تحلیل انقلاب ایران (2)
Collapse آینده انقلاب اسلامی ایران آینده انقلاب اسلامی ایران
Collapse ماهیت انقلاب ایران ماهیت انقلاب ایران
Expand ریشه های انقلاب اسلامی ریشه های انقلاب اسلامی
Expand عدالت اجتماعی عدالت اجتماعی
Expand استقلال و آزادی استقلال و آزادی
Expand معنویت در انقلاب اسلامی معنویت در انقلاب اسلامی
Expand روحانیت و انقلاب اسلامی روحانیت و انقلاب اسلامی
Expand وظایف حوزه های علمیه وظایف حوزه های علمیه
Expand نقش زن در جمهوری اسلامی نقش زن در جمهوری اسلامی
نقش بانوان در تاریخ معاصر ایران
درباره ی جمهوری اسلامی
مصاحبه مطبوعاتی
جمهوری اسلامی- انتقادها
مصاحبه تلویزیونی (1)
مصاحبه تلویزیونی (2)
مصاحبه تلویزیونی (3)
Expand بخش ضمیمه: آزادی عقیده بخش ضمیمه: آزادی عقیده
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
ولی نوع دیگر انقلاب است كه سطح بالاتری دارد، یعنی یك ماهیت انسانی دارد، یعنی تنها به محرومیت مادی انسان مربوط نیست كه من شكمم گرسنه است، تنم پوشیده نیست، مسكن ندارم، دارو ندارم، بهداشت ندارم، بچه ام مدرسه ندارد؛ ممكن است كه برای انسان همه اینها فراهم باشد ولی باز كافی نیست كه ناراضی نباشد و انقلاب نكند. انقلاب می كند برای پاره ای مسائل انسانی، یعنی مسائلی كه از سطح حیوان بالاتر است. خوراك، مشترك انسان و حیوان است، مسكنْ مشترك انسان و حیوان است و خیلی چیزهای دیگر مشترك است. اما یك سلسله از مسائل است [كه مختص انسان است: ] این كه من خودم حاكم بر سرنوشت خودم باشم نه این كه افسارم در دست دیگری باشد، او هرجور كه بخواهد درباره من تصمیم بگیرد. مَثَل معروفی است كه عده ای می گویند اگر انسان در جهنم باشد و آزاد باشد بهتر است از این كه در بهشت باشد و آزاد نباشد. این، توجه به یك ارزش انسانی است كه نامش آزادی است. آزادی واقعا یك ارزش انسانی فوق العاده است.

انسان از آن جهت كه انسان است آزادی برایش ارزش دارد، حتی محرومیت مادی را به شدیدترین وجه تحمل می كند برای این كه آزادی اش را از دست ندهد.
یكی از علمای بزرگ اصفهان بود كه ما خیلی به این مرد ارادت داشتیم.

شخصی نقل می كرد كه یكی از تجار بزرگ اصفهان در كربلا با او مواجه شده بود. با هم آشنا بودند. آن عالم خیلی آدم ساده زیست و بی تكلّفی بود، مثلا اگر گرسنه اش می شد چنین نبود كه به منزل برود، و چون طبیب بود حال خودش را می فهمید و اغلب غذای ساده می خورد. آن تاجر خیلی به این مرد ارادت می ورزید. پول زیادی هم آورده بود نجف و كربلا كه به مراجع بدهد. آمد آنجا و از ایشان خواهش كرد كه من فلان مبلغ پول آورده ام، دلم می خواهد كه این پول را بدهم شما تقسیم كنید. گفت: من نمی گیرم، به هر كس دلت می خواهد بده. گفت: پس من به شما می دهم، شما به آقا بدهید (زمان مرحوم آیت اللّه سید ابوالحسن اصفهانی بود) .

مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 202
می خواست احترام عالم محل را حفظ كرده باشد. گفت: خودت برو بده. گفت: پس من فلان مبلغش را به ایشان می دهم، یك مقدار كم هم دلم می خواهد به شما بدهم، شما به هر كس می خواهید بدهید. گفت: من نمی خواهم، به هر كه می خواهی بده.

آخرش با این كه مریدش بود عصبانی شد و به او گفت اگر احتیاج نداری پس چرا اینجا نشسته ای نان و لبو می خوری؟ گفت: برای این كه به تو محتاج نباشم و دستم پیش تو دراز نباشد.
این برای انسان ارزش دارد. برای انسان ارزش دارد دستش پیش دیگری دراز نباشد نان و لبو بخورد، ولی ارزش ندارد چلومرغ بخورد دستش پیش دیگران دراز باشد.
آزادی برای انسان، بالذات ارزش دارد. مگر می شود بر كشوری استبداد حاكم مطلق باشد، فقط بیایند شكم مردم را سیر كنند (اگرچه حاكمان رژیم گذشته شكم مردم را هم سیر نكردند) و مردم راضی باشند؟ ! فرضا شكم همه مردم ایران را سیر می كردند استبداد حاكم بود. هر چند سال یك بار وكیل انتخاب می كردند ولی می دیدید وكیل انتخاب می شود و مردم اساسا خبر ندارند و او را نمی شناسند. این وكلای اخیری كه در همین تهران بودند، اگر به مسابقه می گذاشتند و به ده هزار نفر از مردم تهران می گفتند اسم وكلای این شهر را بگو، هیچ یك از آنها بلد نبود. نه تنها اسم بیست وكیل را بلد نبود، اسم پنج وكیل را هم نمی توانست بگوید.
اختناق، خودش منشأ طغیان و عصیان می شود، منشأ نارضایی می شود و اگر به آن ملت تعلیم داده باشند كه باید علیه استبداد قیام كرد، باید استبداد را نفی و طرد كرد، اگر پیغمبرش گفته باشد: اَفْضَلُ الْجِهادِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ اِمامٍ جائِرٍ (فاضل ترین جهادها، در مقابل یك پیشوای ستمگر ایستادن و سخن از عدالت گفتن است) قهرا این ملت قیام و حركت می كند. این قیام و انقلاب ماهیت دیگری دارد، ماهیت آزادمنشی دارد. اگر از او بپرسی چرا قیام كردی؟ چرا انقلاب كردی؟ چرا این همه كشته دادی؟ می گوید به خاطر آزادی؛ می خواستم آزاد باشم. بیست هزار كشته دادیم ولی افتخار می كنیم كه در مقابل این همه كشته دادن ها آزادی به دست آوردیم. می گوییم آزادی چیست؟ ملموس است؟ نه. محسوس است؟ نه. ولی آزادی هست. در فضای آزاد تنفس می كنیم، دیگر آقابالاسر نداریم، اگر دو نفر با همدیگر بنشینیم، به اطراف نگاه نمی كنیم كه مأمور ساواك یك وقت گزارش ندهد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 203
پاره ای از انقلابها ریشه در نارضایی های مردم از اختناقها، بازداشتها، سلب آزادی ها، نبودن آزادی بیان و قلم و نداشتن آزادی انتخاب سرنوشت خود دارد.

انقلاب كبیر فرانسه بیش از هر چیزی ماهیت آزادیخواهانه دارد، یعنی ملتی برای آزادی قیام كرد. و بدون شك در انقلاب اسلامی ایرانِ ما عنصر آزادیخواهی نقش بسیار زیادی دارد و نقش آن از عنصر مادی و طبقاتی و محرومیت و تبعیض- كه آن عنصر هم قطعا وجود داشت- خیلی بیشتر است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است