در
کتابخانه
بازدید : 40220تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اولین اثر ایمان این است كه پشتوانه ی اخلاق است، یعنی اخلاق- كه خود یك سرمایه ی بزرگ زندگی است- بدون ایمان اساس و پایه ی درستی ندارد. زیربنای همه ی اصول اخلاقی و منطق همه ی آنها بلكه سر سلسله ی همه ی معنویات، ایمان مذهبی یعنی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 762
ایمان و اعتقاد به خداست. كرامت، شرافت، تقوا، عفت، امانت، راستی، درستكاری، فداكاری، احسان، صلح و سلم بودن با خلق خدا، طرفداری از عدالت، از حقوق بشر و بالاخره همه ی اموری كه فضیلت بشری نامیده می شود و همه ی افراد و ملتها آنها را تقدیس می كنند و آنهایی هم كه ندارند تظاهر به داشتن آنها می كنند، مبتنی بر اصل ایمان است، زیرا تمام آنها مغایر با اصل منفعت پرستی است و التزام به هریك از اینها مستلزم تحمل یك نوع محرومیت مادی است. آدمی باید دلیلی داشته باشد كه رضایت به یك محرومیت بدهد. آنگاه رضایت می دهد كه محرومیت را محرومیت نداند. این جهت آنگاه میسر است كه به ارزش معنویت پی برده و لذت آن را چشیده باشد. زیربنای هر اندیشه ی معنوی ایمان به خداست.

حداقل اثر ایمان به خدای عادل حكیم این است كه یك مؤمن عادی مطمئن می شود كه كار خوب و صفت خوب در نزد خدا از بین نمی رود(إِنَّ اَللّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ اَلْمُحْسِنِینَ) * [1]، هر محرومیتی از این قبیل، نوعی بازیافت است.

بشر واقعاً دو راه بیشتر ندارد: یا باید خودپرست و منفعت پرست باشد و به هیچ محرومیتی تسلیم نشود و یا باید خداپرست باشد و محرومیتهایی را كه به عنوان اخلاق متحمل می شود محرومیت نشمارد و لااقل جبران شده بداند. انسانیت و گذشت و احسان اگر بر پایه ی تقوای الهی و طلب رضای الهی نباشد، بر پرتگاه خطرناكی است:

أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلی تَقْوی مِنَ اَللّهِ وَ رِضْوانٍ خَیْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلی شَفا جُرُفٍ هارٍ [2]. آیا آن كس بهتر است كه بنای كار خود را بر تقوا و رضای خدا قرار داد یا آن كس كه بنای كار خود را بر لب پرتگاهی قرار داده كه زیر آن خالی است و مشرف به سقوط است؟ .

كسی كه تكیه گاه اخلاق و شخصیتش غیر خدا باشد، مانند این است كه بر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 763
پرتگاه مشرف به سقوطی گام برمی دارد، هر لحظه احتمال سقوط دارد.

مَثَلُ اَلَّذِینَ اِتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اَللّهِ أَوْلِیاءَ كَمَثَلِ اَلْعَنْكَبُوتِ اِتَّخَذَتْ بَیْتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ اَلْبُیُوتِ لَبَیْتُ اَلْعَنْكَبُوتِ [3]. مَثَل آنان كه دوستان و سرپرستانی غیر خدا انتخاب كرده و به آنها اتكا كرده اند مَثَل عنكبوت و خانه ی عنكبوت است، سست ترین خانه ها خانه ی عنكبوت است.

این آیه ناظر به این است كه غیر خدا را نمی توان تكیه گاه عمل قرار داد؛ غیر خدا تكیه گاه قرار می گیرد اما سست و بی پایه است. با تقلید و تلقین و ایجاد عادت قسراً و موقتاً می توان افرادی فداكار و با گذشت تربیت كرد اما این نوعی اغفال و قسر است، همه را برای همیشه از راه نادرست نمی توان برد. حكما گفته اند: اَ لْقَسْرُ لایَدومُ [4]. همان طوری كه خداوند سر سلسله ی موجودات است و همه ی موجودات قائم و متكی به ذات او هستند، معرفت و ایمان به خدا هم سر سلسله ی همه ی معنویات و فضایل اخلاقی و معنوی است. معنویات منهای خداشناسی مانند اسكناس منتشر بدون پشتوانه است، یعنی اعتبار ندارد، كاغذ بی اعتباری بیش نیست.

در آیه ی كریمه ی قرآن می فرماید: .

ضَرَبَ اَللّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَیِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی اَلسَّماءِ. `تُؤْتِی أُكُلَها كُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّها وَ یَضْرِبُ اَللّهُ اَلْأَمْثالَ لِلنّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَكَّرُونَ [5]. خداوند سخن پاك (عقیده ی پاك) را به درخت سالم و بی عیب مثل می زند كه ریشه اش در زمین، محكم جا گرفته و شاخه اش سر به آسمان كشیده است، همه وقت میوه می دهد به اذن پروردگار. خداوند برای مردم مثلها می آورد، باشد كه تنبّه پیدا كنند.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 764
این مَثَل برای این است كه درخت انسانیت اگر بخواهد راستی بارور و میوه ده باشد باید ریشه ی توحیدی و ایمانی داشته باشد.

بعد مثالی دیگر ذكر می كند، می فرماید: .

وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اُجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ اَلْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ [6]. مثل سخن ناپاك (عقیده ی باطل و بی پایه) مثل درخت بدی است كه ریشه اش از زمین جدا شده و قرار و ثباتی ندارد.

آنگاه می فرماید: .

یُثَبِّتُ اَللّهُ اَلَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ اَلثّابِتِ فِی اَلْحَیاةِ اَلدُّنْیا وَ فِی اَلْآخِرَةِ [7]. خداوند اهل ایمان را بر سخن حق و درست برای همیشه ثابت و پابرجا و تزلزل ناپذیر نگه می دارد در دنیا و آخرت.

ایضاً راجع به بی ایمانی می گوید:

أَ رَأَیْتَ اَلَّذِی یُكَذِّبُ بِالدِّینِ. `فَذلِكَ اَلَّذِی یَدُعُّ اَلْیَتِیمَ. `وَ لا یَحُضُّ عَلی طَعامِ اَلْمِسْكِینِ [8]. آیا دیدی آن كس را كه دین را دروغ می داند؟ او همان كس است كه با بی رحمی یتیم را از خود طرد می كند، عنایتی ندارد به اینكه فقرا سیر بشوند، دیگران را به سیر كردن گرسنگان و بی نوایان وادار نمی كند.

می خواهد بفرماید آن كه پشت به دین كرده به همه ی فضیلتها پشت كرده است، آن كه عاطفه ی دینی و ایمانی را- كه مبنا و اساس و پشتوانه و منطق انسانیت است- از دست داده انسانیت و عواطف انسانی را از دست داده است.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 765
امور معنوی مطلقاً مستلزم تحمل یك نوع محرومیت مادی است. تا یك مبنا و اساس درستی در كار نباشد، بشر بی جهت تحمل محرومیت نمی كند. طبیعی ترین محصول افكار مادی، اخلاق مادی یعنی اخلاق مبتنی بر خودپرستی و منفعت پرستی است.

این فرمان كه: .

كُونُوا قَوّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلّهِ وَ لَوْ عَلی أَنْفُسِكُمْ أَوِ اَلْوالِدَیْنِ وَ اَلْأَقْرَبِینَ [9].

عدالت را جداً بپا نگه دارید، گواهی را به خاطر خدا بدهید نه به ملاحظات دیگر، هرچند علیه پدر و مادر یا خویشاوندان شما باشد.

یا اینكه: .

كُونُوا قَوّامِینَ لِلّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا یَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلی أَلاّ تَعْدِلُوا اِعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوی [10]. بسیار برای خدا قیام كنید، به عدالت ادای شهادت كنید، مبادا دشمنی قومی با شما- ولو دشمنی دینی- سبب گردد كه از حق و عدالت منحرف شوید، به هرحال عدالت كنید كه عدالت به تقوا نزدیكتر است.

اینها فرمانهایی است كه فقط دین صلاحیت دارد بدهد و از طرف دین هم بوده كه پذیرفته و عمل شده است.

پس معلوم می شود كه اخلاق، عدالت اجتماعی، امنیت اجتماعی، انسانیت، همه سرمایه هایی هستند كه به دست آوردن و حفظ اینها سرمایه ی دیگری لازم دارد كه نامش ایمان است.

امیرالمؤمنین (صلوات اللّه علیه) می فرماید:

مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 766
مَنِ اسْتَحْكَمَتْ لی فیهِ خَصْلَةٌ مِنْ خِصالِ الْخَیْرِ احْتَمَلْتُهُ عَلَیْها وَ اغْتَفَرْتُ فَقْدَ ماسِواها، وَ لا اَغْتَفِرُ فَقْدَ عَقْلٍ وَ لا دینٍ، لِأنَّ مُفارَقَةَ الدّینِ مُفارَقَةُ الْأمْنِ فَلایُتَهَنَّأُ بِحَیاةٍ مَعَ مَخافَةٍ، وَ فَقْدُ الْعَقْلِ فَقْدُ الْحَیاةِ وَ لا یُقاسُ اِلاّ بِالْاَمْواتِ [11].

اگر كسی یك خصلت از خصال خیر در او باشد، كافی است كه سایر صفات و خصلتهای او را تحمل كنم و ببخشم مگر دو چیز را: یكی بی عقلی و یكی بی ایمانی.

آنجا كه دین و ایمان نیست امنیت نیست. به آدم بی ایمان در هیچ چیز نمی شود اعتماد و اطمینان كرد. آنجا كه امنیت و اعتماد و اطمینان نیست زندگی گوارا نیست، دائماً نگرانی است، خوف است، اضطراب و دلهره است؛ آدمی همیشه باید مواظب خود باشد كه از ناحیه ی همان دوستان خود خیانت نبیند. اما آنجا كه عقل نیست حیات و زندگی نیست، مردگی است، [فاقد عقل را] باید [در شمار] مردگان به حساب آورد.

به طور كلی ما در صفات اخلاقی آن اندازه تقوا و عفت و امانت می خواهیم كه حتی در نهانخانه ها و سرّالسرّ هم حافظ بشر باشد. عدالت به زیردستان حتی در حال قدرت و توانایی می خواهیم، شجاعت و شهامت در مقابل زور می خواهیم، استقامت و پایداری می خواهیم، قطع اعتماد به غیر و تكیه به خود و باطن ذات خود می خواهیم، صفا و صمیمیت و محبت می خواهیم. همه ی اینها یا فقط در پرتو ایمان پیدا می شود و یا آنكه فرد كامل و اعلای آن منحصراً در پرتو ایمان دینی پیدا می شود.
[1] توبه/120: خداوند پاداش نیكوكاران را ضایع نمی گذارد.
[2] توبه/109.
[3] عنكبوت/41.
[4] كار مخالف طبیعت، دوام نخواهد داشت.
[5] ابراهیم/24 و 25.
[6] ابراهیم/26.
[7] ابراهیم/27.
[8] ماعون/1- 3.
[9] نساء/135.
[10] مائده/8.
[11] كافی ، ج /1ص 27.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است