در
کتابخانه
بازدید : 108437تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
گاهی افرادی دیده می شوند كه در مسائل علمی بسیار زیرك و باهوش اند و از دیگران خیلی جلوند، ولی همین اشخاص در مسئله ی زندگی و راهی كه باید انتخاب كنند مثل آدمهای گیج و متحیرند؛ افرادی كه هوششان در علمیّات از اینها خیلی عقبتر است مصالح زندگی را بهتر و روشن تر می بینند. لهذا این فكر پیش آمده كه در انسان دو چیز است: یكی هوش و یكی عقل، بعضی باهوشترند و بعضی عاقلتر.

ولی حقیقت این است كه ما دو قوّه نداریم یكی به نام عقل و دیگری به نام هوش. افراد باهوشی كه در مسائل عملی گیج و مبهوت و متحیرند، علتش همان است كه عرض شد: در اثر طغیان دشمنان عقل، اثر عقلشان خنثی شده، پارازیتها نمی گذارند كه فرمان عقل خود را بشنوند. این گونه اشخاص پارازیت وجودشان زیاد است، نه اینكه در عقل خود كم و كسری داشته باشند.

در اول سخن اشاره كردم كه تقوا و مجاهده ی اخلاقی و طهارت روح، در آنچه مربوط به حوزه ی عقل نظری است هیچ گونه تأثیری ندارد. حتی فلسفه ی الهی نیز وابستگی به این معانی اخلاقی ندارد. و اشاره كردم كه در عین حال به نحو دیگری تقوا و مجاهده ی اخلاقی در تحصیل معارف الهی مؤثر است. این مطلب احتیاج به بحث مستقل دارد و چون آنچه فعلاً گفتم خیلی مجمل بود یك اشاره ی مختصری می كنم.

از قدیم بسیاری از دانایان به این نكته رسیده اند كه در انسان علاوه بر همه ی قوای عقلانی و ادراكی یك حس مرموز دیگر نیز وجود دارد كه می توان نام آن را حس الهام گیری گذاشت. علم امروز هم تدریجاً این نظر را تأیید می كند، می گوید یك حس اصیلی در انسان وجود دارد كه از هر قوّه و حس دیگر مستقل است. این حس نیز به نوبه ی خود كم و بیش در همه ی افراد با اختلاف و شدت و ضعف موجود
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 720
است و مانند سایر احساسهای آدمی قابل رشد و نموّ و تربیت است. حالا باید دید چه چیز این حس را در انسان رشد و نموّ و پرورش می دهد؟ .

چیزی كه این حس را رشد می دهد تقوا و طهارت و مجاهدت اخلاقی و مبارزه با هواهای نفسانی است. از نظر منطق دین، این خود امری است غیرقابل انكار. در اینجا فقط چند جمله از نهج البلاغه در این زمینه نقل می كنم. می فرماید:

قَدْ اَحْیا عَقْلَهُ وَ اَماتَ نَفْسَهُ حَتّی دَقَّ جَلیلُهُ وَ لَطُفَ غَلیظُهُ وَ بَرِقَ لَهُ لامِعٌ كَثیرُ الْبَرْقِ، فَاَبانَ لَهُ الطَّریقَ وَ سَلَكَ بِهِ السَّبیلَ، فَتَدافَعَتْهُ الْاَبْوابُ اِلی بابِ السَّلامَةِ [1].

عقل خویش را زنده كرده و نفس امّاره را میرانده است تا آنجا كه اثر این مجاهدت در بدن وی ظاهر شده و استخوان وی را نازك و غلظت وجود وی را تبدیل به لطافت كرده. در این موقع برقی شدید برای وی می جهد و راه را به او نشان می دهد و او را در راه می اندازد و پیوسته از این در به آن در و از این مرحله به آن مرحله او را حركت می دهد تا می رسد به آنجا كه باب سلامت مطلق است.

یَهْدِی بِهِ اَللّهُ مَنِ اِتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ اَلسَّلامِ وَ یُخْرِجُهُمْ مِنَ اَلظُّلُماتِ إِلَی اَلنُّورِ بِإِذْنِهِ وَ یَهْدِیهِمْ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ [2].
[1] نهج البلاغه ، خطبه ی 218
[2] مائده/16: [خداوند به سبب آن (قرآن) كسانی را كه خشنودی او را می جویند به راههای سلامتی هدایت می كند و به اذن خویش ایشان را از تاریكیها به سوی نور بیرون می برد و به راه راست هدایت می نماید. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است