در
کتابخانه
بازدید : 108425تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
موضوع دیگر، ارزش و آثار تقواست. گذشته از آثار مسلّمی كه تقوا در زندگی اخروی بشر دارد و یگانه راه نجات از شقاوت ابدی است، در زندگی دنیوی انسان هم ارزش و آثار زیادی دارد. امیرالمؤمنین (سلام اللّه علیه) كه بیش از هركس دیگر در تعلیمات خود روی معنای تقوا تكیه كرده و به آن ترغیب فرموده آثار زیادی برای آن ذكر می كند و گاهی یك عمومیت عجیبی به فواید تقوا می دهد، مثل اینكه می فرماید:

عِتْقٌ مِنْ كُلِّ مَلَكَةٍ، نَجاةٌ مِنْ كُلِّ هَلَكَةٍ. .

یعنی آزادی است از هر رقّیتی و نجات است از هرگونه بدبختی.

یا اینكه می فرماید:

دَواءُ داءِ قُلوبِكُمْ وَ شِفاءُ مَرَضِ اَجْسادِكُمْ وَ صَلاحُ فَسادِ صُدورِكُمْ وَ طَهورُ دَنَسِ اَنْفُسِكُمْ [1].

تقوا دوای بیماری دلهای شما و شفای مرض بدنهای شما، درستی خرابی سینه های شما و مایه ی پاك شدن نفوس شماست.

علی علیه السلام همه ی دردها و ابتلائات بشر را یك كاسه می كند و تقوا را برای همه ی آنها مفید می داند. حقاً هم اگر به تقوا صرفاً جنبه ی منفی و اجتناب و پهلو تهی كردن ندهیم و آن طور بشناسیم كه علی شناخته، باید اعتراف كنیم كه یكی از اركان زندگی بشر است (چه در زندگی فردی و چه در زندگی اجتماعی) ، اگر نباشد اساس زندگی متزلزل است.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 703
ارزش یك چیز آنوقت معلوم می شود كه ببینیم آیا چیز دیگر می تواند جای او را بگیرد یا نه. تقوا یكی از حقایق زندگی است، به دلیل اینكه چیزی دیگر نمی تواند جای آن را بگیرد، نه زور و نه پول و نه تكثیر قانون و نه هیچ چیز دیگر.

از ابتلائات روز ما موضوع زیادیِ قوانین و مقررات و تغییر و تبدیل های پشت سر هم است. برای موضوعات بالخصوص هی قانون وضع می شود، مقررات معین می گردد، آئین نامه می سازند، باز می بینند منظور حاصل نشد. قوانین را تغییر و تبدیل می دهند، بر مقررات و آئین نامه ها افزوده می شود و باز مطلوب حاصل نمی گردد. البته شك نیست كه قانون نیز به نوبه ی خود یكی از حقایق زندگی است.

گذشته از قوانین كلی الهی، مردم احتیاج دارند به یك سلسله قوانین و مقررات مدنی، ولی آیا می توان تنها با وضع و تكثیر قانون جامعه را اصلاح كرد؟ قانون حد و مرز معین می كند، پس باید قوّه و نیرویی در خود مردم باشد كه این حدود و مرزها را محترم بشمارد و آن همان است كه به آن نام «تقوا» داده اند. می گویند باید قانون محترم باشد. این صحیح است ولی آیا تا اصول تقوا محترم نباشد می توان نام احترام قانون را برد.

به عنوان نمونه دو سه مثال از موضوعات روز می آورم: .

همان طوری كه می دانید این روزها در زندگی ما چندین مشكل است كه رسماً مطرح است و در روزنامه ها از مردم تقاضا می كنند كه اظهار نظر كنند و راه چاره را نشان بدهند. از جمله ی آن مسائل كه الآن مطرح است یكی افزایش روزافزون طلاق است. مسئله ی دیگر مسئله ی اصلاح انتخابات است. مسئله ی دیگر مسئله ی رانندگی است.

من نمی خواهم ادعا كنم به علل افزایش طلاق احاطه دارم و می توانم همه را بیان كنم؛ بدون شك عوامل اجتماعی گوناگونی دخالت دارد. ولی اینقدر می دانم كه عامل اصلی افزایش طلاقها از بین رفتن عنصر تقواست. اگر تقوا از میان مردم كم نشده بود و مردان و زنان، بی بند و بار نشده بودند اینقدر طلاق زیاد نمی شد. در زندگی قدیم نواقص و مشكلات بیشتری وجود داشت. حتماً مشكلاتی كه در زندگی خانوادگی امروزی است در گذشته زیادتر بود، ولی در عین حال عنصر ایمان و تقوا بسیاری از آن مشكلات را حل می كرد. ولی ما امروز این عنصر را از دست داده ایم و با اینكه وسایل زندگی بهتر است با مشكلات بیشتری مواجه هستیم و حالا می خواهیم در همین مسئله ی افزایش طلاق مثلاً، به زورِ افزودن قید و بند
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 704
قانون برای مردان و یا زنان، به زور مقررات، به زور دادگستری، به زور قوّه ی مجریه، با تغییر قوانین و مقررات، از عدد طلاقها بكاهیم و این شدنی نیست.

در موضوع انتخابات می بینیم كه بعضی ها اصرار دارند كه علت خرابی انتخابات نقص قانون انتخابات است كه در نیم قرن پیش وضع شده و با مقتضیات امروز وفق نمی دهد. نمی خواهم از قانون فعلی انتخابات دفاع كنم، حتماً نواقصی دارد، ولی آیا مردم طبق همان قانون رفتار می كنند و فساد پیدا می شود؟ و یا علت فساد این است كه حتی به همان قانون هم عمل نمی شود، كسی برای خود حدی و برای دیگران حقی قائل نیست. آیا قانون فعلی اجازه می دهد كه یك نفر وارد شهری بشود كه مردم آن شهر نه او را دیده اند و نه می شناسند و نه قبل از آن وقت نامش را شنیده اند و به اتكاء زور و قدرت بگوید من نماینده ی شما هستم چه بخواهید و چه نخواهید؟ ! این گونه مفاسد را با تكثیر یا تبدیل قانون نمی توان از بین برد؛ راهش منحصر است به اینكه در خود مردم آگاهی ای و ایمانی و تقوایی وجود داشته باشد.

آیا واقعاً در امر رانندگی و موضوع سرعت و سبقت و رعایت نكردن مقررات عبور و مرور، عیب در كمبود مقررات است یا در جای دیگر؟ .

امروز ما مسائل اجتماعی زیادی داریم كه افكار كم و بیش متوجه آنهاست.

دائماً گفته می شود كه مثلاً چرا طلاق رو به افزایش است؟ چرا قتل و جنایت و دزدی زیاد است؟ چرا غشّ و تقلّب در اجناس عمومیت پیدا كرده؟ چرا فحشا زیاد شده؟ و امثال اینها.

بدون تردید ضعف نیروی ایمان و خرابی حصار تقوا را یك عامل مهم این مفاسد باید شمرد.

عجب تر اینكه بعضی ها مرتباً این چراها را می گویند و می نویسند؛ از طرف دیگر چون خود آنها به عنصر تقوا ایمان ندارند، با اسباب و عوامل مختلف ریشه ی این چراها را از روح مردم می كَنند و مردم را به طرف هرج و مرج اخلاقی و منهدم كردن بنیان تقوا و از بین بردن مصونیت تقوایی سوق می دهند. اگر ایمانی نباشد و تقوای الهی- نعوذ باللّه- حقیقت نداشته باشد، ممكن است طرف بگوید چرا دزدی نكنم؟ ! چرا جنایت نكنم؟ ! چرا تقلّب نكنم؟ ! چرا؟ چرا؟ چرا؟
[1] نهج البلاغه ، خطبه ی 196
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است