در
کتابخانه
بازدید : 108433تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اكنون این نكته را باید توضیح دهیم كه تقوا محدودیت نیست، مصونیت است. فرق است بین محدودیت و مصونیت. اگر هم نام آن را محدودیت بگذاریم محدودیتی است كه عین مصونیت است.

مثالهایی عرض می كنم: بشر خانه می سازد، اتاق می سازد با در و پنجره های محكم، به دور خانه اش دیوار می كشد. چرا این كارها را می كند؟ برای اینكه خود را در زمستان از گزند سرما و در تابستان از آسیب گرما حفظ كند، برای آنكه لوازم زندگی خود را در محیط امنی كه فقط در اختیار شخص خود اوست بگذارد. زندگی خود را محدود می كند به اینكه غالباً در میان یك چهار دیواری معین بگذرد. حالا نام این را چه باید گذاشت؟ آیا خانه و مسكن برای انسان محدودیت است و منافی آزادی اوست یا مصونیت است؟ و همچنین است لباس. انسان پای خود را در كفش و سر خود را در كلاه و تن خود را به انواع جامه ها محصور می كند و می پیچد و البته به وسیله ی همین كفش و كلاه و جامه است كه نظافت خود را حفظ می كند، جلو سرما و گرما را می گیرد. حالا نام این را چه باید گذاشت؟ آیا می توان نام همه ی اینها را زندان گذاشت و اظهار تأسف كرد كه پا در كفش و سر در كلاه و تن در پیراهن زندانی شده و آرزوی آزاد شدن اینها را از این زندانها كرد؟ ! آیا می توان گفت خانه و مسكن داشتن محدودیت است و منافی آزادی است؟ ! .

تقوا هم برای روح مانند خانه است برای زندگی و مانند جامه است برای تن.

اتفاقاً در قرآن مجید از تقوا به جامه تعبیر شده. در سوره ی مباركه ی اعراف، آیه ی 26 بعد از آنكه نامی از جامه های تن می برد می فرماید: وَ لِباسُ اَلتَّقْوی ذلِكَ خَیْرٌیعنی تقوا كه جامه ی روح است بهتر و لازمتر است.

آنوقت می توان نام محدودیت را روی چیزی گذاشت كه انسان را از موهبت و سعادتی محروم كند. اما چیزی كه خطر را از انسان دفع می كند و انسان را از مخاطرات صیانت می كند، او مصونیت است نه محدودیت، و تقوا چنین چیزی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 699
است. تعبیر به مصونیت، یكی از تعبیرات امیرالمؤمنین است. در یكی از كلماتش می فرماید:

اَلا فَصونوها وَ تَصَوَّنوا بِها [1].

یعنی تقوا را حفظ كنید و به وسیله ی تقوا برای خود مصونیت درست كنید.

امیرالمؤمنین تعبیری بالاتر از این هم دارد كه نه تنها تقوا را محدودیت و مانع آزادی نمی داند، بلكه علت و موجب بزرگ آزادی را تقوای الهی می شمارد. در خطبه ی 228 می فرماید: .

فَاِنَّ تَقْوَی اللّهِ مِفْتاحُ سَدادٍ وَ ذَخیرَةُ مَعادٍ وَ عِتْقٌ مِنْ كُلِّ مَلَكَةٍ وَ نَجاةٌ مِنْ كُلِّ هَلَكَةٍ، بِها یَنْجَحُ الطّالِبُ وَ یَنْجُوا الْهارِبُ وَ تُنالُ الرَّغائِبُ. .

یعنی تقوا كلید درستی و اندوخته ی روز قیامت است، آزادی است از قید هر رقّیت، نجات است از هر بدبختی. به وسیله ی تقوا انسان به هدف خویش می رسد و از دشمن نجات پیدا می كند و به آرزوهای خویش نائل می گردد.

تقوا در درجه ی اول و به طور مستقیم از ناحیه ی اخلاقی و معنوی به انسان آزادی می دهد و او را از قید رقّیت و بندگی هوا و هوس آزاد می كند، رشته ی حرص و طمع و حسد و شهوت و خشم را از گردنش برمی دارد، ولی به طور غیر مستقیم در زندگی اجتماعی هم آزادیبخش انسان است. رقّیتها و بندگیهای اجتماعی نتیجه ی رقّیت معنوی است. آن كس كه بنده و مطیع پول یا مقام است نمی تواند از جنبه ی اجتماعی آزاد زندگی كند. لهذا درست است كه بگوییم: «عِتْقٌ مِنْ كُلِّ مَلَكَةٍ» یعنی تقوا همه گونه آزادی به انسان می دهد. پس تقوا تنها نه این است كه قید و محدودیت نیست، بلكه عین حرّیت و آزادی است.


[1] نهج البلاغه ، خطبه ی 189
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است