در
کتابخانه
بازدید : 502488تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand آزادی معنوی (1) آزادی معنوی (1)
Expand آزادی معنوی (2) آزادی معنوی (2)
Expand عبادت و دعا (1) عبادت و دعا (1)
Expand عبادت و دعا (2) عبادت و دعا (2)
Expand عبادت و دعا (3) عبادت و دعا (3)
Expand عبادت و دعا (4) عبادت و دعا (4)
Expand توبه (1) توبه (1)
Expand توبه (2) توبه (2)
Expand هجرت و جهاد (1) هجرت و جهاد (1)
Expand هجرت و جهاد (2) هجرت و جهاد (2)
Expand هجرت و جهاد (3) هجرت و جهاد (3)
Expand بزرگی و بزرگواری روح بزرگی و بزرگواری روح
Collapse ایمان به غیب ایمان به غیب
Expand معیار انسانیت چیست؟ معیار انسانیت چیست؟
Expand مكتب انسانیت مكتب انسانیت
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
هیچ می دانید الآن چگونه بدبینی ای در روشنفكران جهان نسبت به آینده ی بشریت پیدا شده است و هیچ می دانید این بدبینی با مقیاس علل و عوامل ظاهری، بجاست؟ ما مسلمانها قدر این نعمت را نمی دانیم كه الآن مثل مردم صد سال پیش می گوییم زندگی بشر مثلاً پانصد سال دیگر، هزار سال دیگر هم هست و شاید صدهزار سال دیگر هم باشد. پیش خودمان می گوییم دلیلی ندارد كه نباشد، دلیلی ندارد كه بشریت منقرض بشود. اما امروز عده ای از به اصطلاح روشنفكران دنیا (از جمله راسل در كتاب امیدهای نو ) معتقدند كه بشریت، دوران خودش را تمام كرده و وقت انقراضش فرا رسیده است. یكی از كسانی كه چنین بدبینی ای نسبت به آینده ی بشر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 650
دارد اینشتین است. او می گوید: به احتمال قوی، بشر با یك مهارت شگرفی خودش را بكلی نابود می كند، چون از نظر تولید نیروهای مخرب به جایی رسیده كه قدرت از میان بردن بشریت را پیدا كرده است. در گذشته چنین چیزی نبود. در گذشته خطرناكترین مردم، محبوبترین افراد اگر بزرگترین قدرتهای وقت را هم داشت، چكار می توانست بكند؟ مثلاً صدهزار یا پنجاه هزار نفر آدم را می كشت.

می گفتند: سبحان اللّه! ببینید حَجّاج بن یوسف سی هزار آدم را كشت! بیش از این نمی توانست بكشد. تمدن آن عصر بیش از این اجازه نمی داد. مگر با شمشیر و با نیروی جلاّد كه آی گردن این را بزن، آی شكم آن را سفره كن، چقدر آدم را می شود كشت؟ آدم بیست سال هم كه حكومت كند، روزی سه چهار نفر را هم بكشد از سی هزار تا كه دیگر بیشتر نمی شود. یا آن سزار، امپراتور خونخوار روم، حداكثری كه می توانست جنایت كند چه بود؟ جانی بالفطره هم باشد، می رود روی بلندی می ایستد و می گوید این شهر را آتش بزنید. شهر را آتش می زنند. شهر گُر می گیرد و او لذت می برد. ولی آیا می تواند دنیا را آتش بزند؟ ابداً. تازه شهری كه آن وقت آتش می زدند اصلاً مگر می شد به اندازه ی تهران باشد؟ ابداً. وسایل آن روز اجازه نمی داد.

شهری به این وسعت و عظمت مثل تهران و شهرهای بزرگتر، مولود تمدن جدید هستند. ولی امروز تمدن بشریت به جایی رسیده كه اگر یك سزار پیدا بشود، یك قدرت درجه ی اول دنیا پیدا بشود كه یك جنون آنی به كلّه اش بزند، تمام بشریت از بین رفته است. صدر اعظم آلمان گفت: اگر جنگ سوم جهانی رخ بدهد، دیگر غالب و مغلوبی وجود نخواهد داشت. تا حالا در جنگ یكی غالب بود و دیگری مغلوب، ولی اگر جنگ جهانی دیگری میان قدرتهای درجه ی اول جهان صورت بگیرد غالب و مغلوبی وجود نخواهد داشت، یعنی غالب و مغلوب هر دو از میان می روند.

واقعاً بر اساس شرایط ظاهری، حق با كیست؟ حق با بدبین هاست. اگر حساب كنیم كه دنیا براستی روی انبار باروت است، از انبار باروت هم خطرناكتر (دیگر باروت یعنی چه؟ صدر درجه بالاتر از انبار باروت) و از میان رفتنش با فشاردادن چند دكمه میسر است، حق با آنهایی است كه به آینده ی دنیا بدبین اند. راستی هم روی علل ظاهری هیچ دلیل ندارد كه بدبین نباشیم، باید هم بدبین باشیم. نباید امیدوار باشیم كه بچه های ما یك عمر طبیعی و عادی بكنند و بچه های خودشان را ببینند.

امروز می بینیم بشر به كره ی ماه می رود. با خود فكر می كنیم كه كم كم آنجا
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 651
سكونت می كند و اگر جنونی به كلّه اش بزند، از آنجا زمین را منهدم می كند. تنها یك چیز است و آن الهامی است كه ما از دین می گیریم(اَلَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ) ، می گوییم البته در گذشته برای بشریت به مقیاسهای كوچك قبیله ای و كشوری و مقیاسهای كمی بزرگتر (اقلیمی) از این خطرات پیش آمده ولی جهان را صاحبی باشد خدا نام؛ خداوند به یك وسیله آن را حفظ كرده است. وقتی هم كه خطر به مقیاس جهانی به وجود آید، باز لطف الهی از عالم گرفته نمی شود. چه حرف خوبی می زند گاندی، می گوید: اروپا آكنده است از جنون و نبوغ با هم؛ نوابغشان هم مجنونند، نبوغهای توأم با جنون دارند.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است