در
کتابخانه
بازدید : 502528تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand آزادی معنوی (1) آزادی معنوی (1)
Expand آزادی معنوی (2) آزادی معنوی (2)
Expand عبادت و دعا (1) عبادت و دعا (1)
Expand عبادت و دعا (2) عبادت و دعا (2)
Expand عبادت و دعا (3) عبادت و دعا (3)
Expand عبادت و دعا (4) عبادت و دعا (4)
Expand توبه (1) توبه (1)
Expand توبه (2) توبه (2)
Expand هجرت و جهاد (1) هجرت و جهاد (1)
Expand هجرت و جهاد (2) هجرت و جهاد (2)
Expand هجرت و جهاد (3) هجرت و جهاد (3)
Expand بزرگی و بزرگواری روح بزرگی و بزرگواری روح
Collapse ایمان به غیب ایمان به غیب
Expand معیار انسانیت چیست؟ معیار انسانیت چیست؟
Expand مكتب انسانیت مكتب انسانیت
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
غیب یعنی چه كه فرق آدم مؤمن و غیرمؤمن در ایمان به غیب است؟ عرض كردم غیب یعنی نهان، مخفی، پنهان. باز مطلب حل نشد. پنهان از چه؟ الآن كه ما در این محوطه هستیم، پشت این دیوار از ما پنهان است. پس اگر ما ایمان داشته باشیم كه در پشت این دیوار چه می گذرد، ایمان به غیب است؟ اگر الآن از ما بپرسند در فاصله ی پانصد متری زیر این زمین كه ما روی آن نشسته ایم چیست؟ [می گوییم ] نهان است، نمی دانیم. آیا اگر بدانیم، این ایمان به غیب است؟ نه. فردا از ما نهان است؛ آیا اگر ما به قضایایی كه فردا واقع می شوند ایمان داشته باشیم، اگر از حالا پیشگویی كنیم و اعتقاد داشته باشیم كه فردا چه حوادثی اتفاق می افتد، این ایمان به غیب است؟ نه. حتی گذشته از ما پنهان است. ایمان به گذشته غیب است؟ نه. پس مقصود از ایمان به غیب چیست؟ ایمان به نهان چیست؟ نهان از چه؟ اینجا باید توجه بفرمایید.

یك چیزهایی در این عالم هست كه با حواس ما (حس باصره، حس سامعه، حس لامسه، حس ذائقه و حس شامه) قابل ادراكند. (به قول بعضی، ما بیش از اینها حواس داریم ولی از همین نوع است. ) پشت این دیوار الآن از ما مخفی است ولی برای ما این امكان هست كه با چشم خودمان آنچه را كه در پشت این دیوار می گذرد ببینیم؛ یعنی از چشم ما نمی تواند پنهان باشد، چشم ما قادر است آن را ببیند. گوش ما قادر است بشنود. یا چیزهایی كه ذائقه ی ما قادر است آنها را بچشد، لامسه ی ما قادر است ببوید. اینها را می گویند «شهادت» یعنی چیزهایی كه انسان با ظاهر بدنش می تواند آنها را درك كند. ما یك ادراكات پوسته ای داریم كه [ابزار آن ] در ظاهر بدن ما تعبیه شده است و در این حدود، حیوانات هم دارند؛ یعنی حواسی كه ما داریم حیوانات هم دارند و احیاناً در بعضی از این حواس، حیوانات از ما
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 642
قویتر و نیرومندتر هستند. چشم بسیاری از حیوانات از چشم انسان تیزتر است.

گوش بسیاری از حیوانات و از آن جمله سگ، از گوش انسان بسیار حساستر است.

شامّه ی بسیاری از حیوانات و از جمله مورچه، همین مورچه ی ضعیف، از انسان فوق العاده حساستر است. شما اگر یك ظرف گوشت را روی طاقچه ی اتاق بگذارید، اگر چشمتان نبیند به صرف اینكه وارد اتاق بشوید از روی شامه نمی توانید بفهمید كه الآن مقداری گوشت در این اتاق موجود است. ولی مورچه با شامه ی خودش بسیار دقیقتر از اینها را می فهمد و درك می كند. اینها را می گویند حواس.

چیزهایی را كه انسان به وسیله ی حواس خودش بتواند درك كند، می گویند جزء غیب نیست، آشكار است. حوادث را من با همین حواس خودم درك می كنم؛ یعنی شكلی را كه فردا می خواهد پیدا شود فردا با چشم خودم می توانم ببینم، آوازی را كه فردا می خواهد بلند شود با گوش خودم می توانم بشنوم، غذایی را كه فردا می خواهد تهیه شود با ذائقه ی خودم می توانم بچشم. پس این، غیب نیست، به اصطلاح قرآن شهادت است. پس غیب چیست؟ .

غیب عبارت است از اینكه انسان اقرار و اعتراف داشته باشد كه در عالم هستی حقایق و واقعیتهایی هست كه من با پوسته ی بدن خودم یعنی با حواس خودم نمی توانم آنها را درك كنم ولو اینكه اینجا حضور داشته باشند؛ چشم من، گوش من، ذائقه ی من، لامسه و شامه ی من قادر به ادراك آنها نیستند. یعنی من درباره ی خودم این طور قضاوت كنم كه این حواسی كه من دارم، وسایل بسیاربسیار محدودی است كه برای تماس پیداكردن من با دنیای خارج به من داده شده است. اصلاً چشم را برای چه به من داده اند؟ برای اینكه وقتی می خواهم با این دنیا از راه رنگها و شكلها ارتباط پیدا كنم، بتوانم و راه خودم را به دست آورم، همین. گوش را برای چه به من داده اند؟ برای اینكه امواج دیگری است به نام اصوات كه به وسیله ی گوش ادراك می شوند. لذا وقتی می خواهم در این دنیا كارهای زندگی ام را انجام دهم، باید گوش داشته باشم. همچنین سایر حواس. اما آیا این حواسی كه من دارم ابزاری است برای من كه هرچه را در عالم هستی است با آنها درك كنم به طوری كه اگر چیزی را با حواس خودم درك نكنم، قبول نداشته باشم؟ نه، این اشتباه است. بلكه بزرگترین اشتباهی كه بشر در زندگی خودش مرتكب می شود و شكل علمی هم به آن می دهد، همین است كه خیال كند حواسی كه به او در دنیا و در این طبیعت داده
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 643
شده است برای این است كه هرچه را در این دنیا هست با همین حواس كشف كند به طوری كه اگر چیزی را با حواس خودش درك نكرد، آن را نفی كند و بگوید وجود ندارد، چرا كه اگر می بود من با دست خودم آن را لمس می كردم، با چشم خودم آن را می دیدم یا با گوش خودم آن را می شنیدم یا با ذائقه ی خودم آن را می چشیدم.

تمام چیزهایی را كه انسان باید به آنها ایمان داشته باشد، قرآن با كلمه ی «غیب» بیان كرده است؛ ایمان به اینكه حقایق و واقعیتهایی هست كه از حدود حواس من بیرون است. پس با چه چیزی من وجود آنها را قبول كنم؟ راه دیگری به انسان نشان داده شده است؛ دلایلی به انسان داده شده كه از راه آنها می تواند غیب را قبول كند.

البته این هم معلوم است كه معنای اینكه قرآن می گوید «مؤمنین كسانی هستند كه ایمان به غیب می آورند» این نیست كه هر چیزی را كه به شكل امر نهانی به ما گفتند، بگوییم ما مؤمنیم پس آن را قبول داریم. مثلاً فلان جن گیر می آید و می گوید من لشكری از جن دارم كه چنین و چنان می كند، بگوییم: اَلَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ ، به ما گفته شده است كه به غیب ایمان داشته باشید، پس ما باید به ادعای این جن گیر هم ایمان داشته باشیم! اینكه آن غیب چیست، در جاهای دیگر قرآن و در غیر قرآن توضیح داده شده است. نگفتم به هر ادعایی كه به صورت غیب باشد باید ایمان آورد، بلكه نباید منكر غیب بود. منكر حقایق نهانی نباید بود.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است