در
کتابخانه
بازدید : 502669تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand آزادی معنوی (1) آزادی معنوی (1)
Expand آزادی معنوی (2) آزادی معنوی (2)
Expand عبادت و دعا (1) عبادت و دعا (1)
Expand عبادت و دعا (2) عبادت و دعا (2)
Expand عبادت و دعا (3) عبادت و دعا (3)
Expand عبادت و دعا (4) عبادت و دعا (4)
Expand توبه (1) توبه (1)
Expand توبه (2) توبه (2)
Expand هجرت و جهاد (1) هجرت و جهاد (1)
Expand هجرت و جهاد (2) هجرت و جهاد (2)
Expand هجرت و جهاد (3) هجرت و جهاد (3)
Collapse بزرگی و بزرگواری روح بزرگی و بزرگواری روح
Expand ایمان به غیب ایمان به غیب
Expand معیار انسانیت چیست؟ معیار انسانیت چیست؟
Expand مكتب انسانیت مكتب انسانیت
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مسئله ای است كه از جنبه ی روانی و فلسفی بسیار قابل توجه است و آن اینكه انسان در ضمیر و روح و روان خودش و به تعبیر قرآن در فطرت خودش غیر از این گونه بزرگیها- كه بازگشتش به خودپرستی های بزرگ است- یك نوع احساس بزرگی دیگری در وجود خود می كند كه از این نوعها نیست؛ آن را باید گفت انسانیت بزرگ. و من هنوز نتوانسته ام بفهمم كه این آقایان مادیین، ماتریالیستها، اینها را چگونه می توانند توجیه كنند؟ آخر این چه احساسی است در بشر یا لااقل در بعضی از افراد بشر (البته در عموم افراد بشر هست ولی در بعضی این چراغ یا خاموش است یا خیلی ضعیف و در بعضی دیگر كاملاً روشن است) كه گاهی در روح خودش احساس شرافت می كند یعنی بزرگی را به صورت شرافت احساس می كند؟ این یك انسان بزرگ است نه یك خودپرست بزرگ. بالاتر از خودپرستی است. به خاطر احساس یك شرافت و بزرگواری پا روی خودپرستی می گذارد، چطور؟ این آدم می خواهد بزرگ باشد اما دنبال این نیست كه بزرگتر از فلان آدم باشم؛ فلان آدم فلان مقدار ثروت دارد من از او بیشتر داشته باشم، فلان آدم فقط محكوم حكم من
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 627
باشد، من امر كنم و او اطاعت كند، من باید آمر باشم و او مطیع. در مقابل پلیدیها، برای نفس و روح خودش احساس بزرگی می كند. مثلاً انسانی اساساً روحش به او اجازه نمی دهد كه دروغ بگوید، اصلاً دروغ را پستی می داند، در روح خودش احساس علوّ می كند.

آن بزرگی در مقابل كوچكی و كمی است. این بزرگی كه به آن «بزرگواری» می گوییم در مقابل دنائت و پستی است. انسان در روح خود احساس بزرگواری می كند، یعنی یك شرافتی را در خودش درك می كند كه به موجب آن از دنائتها احتراز دارد. آن آدم جاه پرست برای جاه پرستی آنقدر اهمیت قائل است كه می گوید زندگی اگر هست این است كه آدم مثل شیر زندگی كند نه مثل گوسفند، یعنی بدرد نه اینكه دیگری او را بدرد.

موسولینی، دیكتاتور معروف ایتالیا، به یكی از دوستانش گفته بود من ترجیح می دهم كه یك سال شیر زندگی كنم تا اینكه صد سال گوسفند زندگی كنم؛ اینكه یك سال شیر باشم، دیگران را بخورم و طعمه ی خودم كنم بهتر از این است كه صد سال گوسفند باشم و آماده ی خورده شدن در كام یك شیر باشم. این را گفت و مرتب به دوستش یك پولی می داد و می گفت خواهش می كنم كه این جمله را تا من زنده هستم در جایی نقل نكن، چرا؟ چون من با این شرط می توانم شیر باشم كه مردم گوسفند باشند اما اگر مردم این جمله را بفهمند آنها هم می خواهند مثل موسولینی شیر باشند. اگر آنها هم بخواهند مثل من شیر باشند، دیگر من نمی توانم شیر باشم.

آنها باید گوسفند باشند كه من شیر باشم. در این شخص، بزرگی هست اما بزرگواری نیست.

اما بزرگوار چگونه است؟ بزرگوار می خواهد همه ی مردم شیر باشند، یعنی گوسفندی نباشد كه دیگری طعمه اش كند. اصلاً می خواهد درندگی در دنیا وجود نداشته باشد. این معنایش احساس بزرگواری است، احساس انسانیت است، به تعبیر قرآن احساس عزّت است، احساس كرامت نفس است. كلمه ی «كرامت» در آثار اسلامی زیاد آمده و همان مفهوم بزرگواری را دارد.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است