در
کتابخانه
بازدید : 502576تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand آزادی معنوی (1) آزادی معنوی (1)
Expand آزادی معنوی (2) آزادی معنوی (2)
Expand عبادت و دعا (1) عبادت و دعا (1)
Expand عبادت و دعا (2) عبادت و دعا (2)
Expand عبادت و دعا (3) عبادت و دعا (3)
Expand عبادت و دعا (4) عبادت و دعا (4)
Expand توبه (1) توبه (1)
Expand توبه (2) توبه (2)
Expand هجرت و جهاد (1) هجرت و جهاد (1)
Expand هجرت و جهاد (2) هجرت و جهاد (2)
Expand هجرت و جهاد (3) هجرت و جهاد (3)
Collapse بزرگی و بزرگواری روح بزرگی و بزرگواری روح
Expand ایمان به غیب ایمان به غیب
Expand معیار انسانیت چیست؟ معیار انسانیت چیست؟
Expand مكتب انسانیت مكتب انسانیت
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
علی علیه السلام به فرزندش امام مجتبی علیه السلام می فرماید: اَكْرِمْ نَفْسَكَ عَنْ كُلِّ دَنِیَّةٍ وَ اِنْ ساقَتْكَ اِلَی الرَّغائِبِ، فَاِنَّكَ لَنْ تَعْتاضَ بِما تَبْذُلُ مِنْ نَفْسِكَ عِوَضاً [1]پسر جانم! روح خودت را گرامی بدار، بزرگوار بدار، برتر بدار از هر كار پستی. در مقابل هر پستی فكر كن كه روح من بالاتر از این است كه به این پستی آلوده بشود. درست مثل آدمی كه یك تابلوی نقاشی خیلی عالی دارد كه وقتی لكه ی سیاهی در آن پیدا می شود، گردی، غباری روی آن می بیند، خودبه خود فوراً دستمال را برمی دارد و آن
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 629
را تمیز می كند. اگر به او بگویی چرا این كار را می كنی، می گوید حیفِ چنین تابلوی نقاشی نیست كه چنین لكه ی سیاهی در آن باشد؟ ! حس می كند كه این تابلوی نقاشی آنقدر زیبا و عالی است كه حیف است یك لكه ی سیاه در آن باشد. علی علیه السلام می گوید در روح خودت این گونه احساس زیبایی كن، احساس عظمت كن، احساس شخصیت كن كه قطع نظر از هر مطمعی، قطع نظر از هر خیالی، قطع نظر از هر حاجت مادی، اصلاً خودت را بزرگتر از این بدانی كه تن به پستی بدهی. دروغ پیش می آید؟ دروغ پستی است، دئانت است. تو كریمی، تو بزرگواری، تو عالی هستی، تو زیبا هستی. خودت را برتر از این بدان كه با دروغ خود را پست و كوچك كنی. از مردم چیزی مخواه. خواستن از مردم دنائت است؛ تو بزرگی، بزرگواری، زیبایی. تو انسانی؛ مقام انسانیت بالاتر از این است كه انسان حاجت خودش را از دیگری به صورت التماس بخواهد. فرمود: اَلتَّقَلُّلُ وَ لاَالتَّوَسُّلُ [2]به كم بساز و دست پیش دیگری دراز مكن.

مخصوصاً در كلمات علی علیه السلام در این زمینه زیاد است. علی علیه السلام جمله ی عجیبی دارد، می گوید: ما زَنی غَیورٌ قَطُّ [3]یعنی هرگز یك آدم با شرف و غیرتمند زنا نمی كند؛ این امر قطع نظر از این است كه زنا شرعاً حرام است یا حرام نیست، قطع نظر از این است كه آیا خدا در قیامت یك آدم زناكار را معاقب می كند یا نمی كند.

می فرماید یك آدم شریف، یك آدم غیور، آدمی كه احساس عظمت می كند، احساس شرافت در روح خودش می كند، هرگز زنا نمی كند.

جمله ای در نهج البلاغه است كه حماسه است و یك مسلمان با شنیدن آن باید در روح خودش احساس حماسه كند. جریان معروف است و لابد شنیده اید. در اولین رویارویی علی علیه السلام در صفّین با لشكر معاویه، امیرالمؤمنین در نظرش این بود كه ابتدا جنگ نكند، نامه ها مبادله بشود، سفیرها مبادله بشوند بلكه این اختلاف حل بشود و مسلمین به روی یكدیگر شمشیر نكشند. معاویه و اصحابش وقتی كه آمدند، به خیال خودشان پیشدستی كردند، محل برداشتن آب از كنار فرات را اشغال نمودند تا لشكر امیرالمؤمنین كه می رسد دسترسی به آب نداشته باشد و در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 630
مضیقه ی بی آبی قرار بگیرد و از این راه شكست بخورد. امیرالمؤمنین وقتی وارد شد دید اینها دست به چنین كاری زده اند. نامه ای نوشت، كسی را فرستاد كه این كار را نكنید؛ ما كه هنوز با یكدیگر جنگ نداریم، ما آمده ایم با هم صحبت كنیم، سفیر بفرستیم، ملاقات كنیم بلكه خداوند میان مسلمین اصلاح كند و جنگ صورت نگیرد. معاویه به هیچ شكل حاضر نشد، گفت ما این فرصتی را كه داریم هرگز از دست نمی دهیم. چند بار حضرت این كار را كردند. هرچه گفتند كه- به اصطلاح ما- از خر شیطان پایین بیا، ما كه نمی توانیم با بی آبی صبر كنیم، اگر یك یا دو روز طول بكشد و آبمان تمام بشود مجبور خواهیم شد شمشیر بكشیم ولی من می خواهم فرصتی باشد تا مذاكره كنیم، گفت نمی شود كه نمی شود. علی علیه السلام دید كه چاره ای جز جنگ نیست. آمد برای اصحاب خودش خطابه ی مختصری خواند. ببینید این علی زاهد، این علی عابد، این علی متّقی و پرهیزكار، این علی اهل آخرت، در روحش چقدر حماسه و عظمت وجود دارد و چقدر شرافت انسانیت را حفظ می كند! (برخلاف زاهدمآبان ما) . فرمود: قَدِ اسْتَطْعَموكُمُ الْقِتال (خطابه حماسی است) لشكریانم، سپاهیانم! اینها جنگ را مانند یك خوراك از شما می خواهند، شمشیرها را مثل یك خوراك از شما می خواهند، جنگ طلب شده اند. بعد فرمود: رَوُّوا السُّیوفَ مِنَ الدِّماءِ، تَرْوَوْا مِنَ الْماءِحالا كه اینها چنین كردند، می دانید چه باید كرد؟ لشكریان من! تشنه مانده اید؟ یك راه بیشتر وجود ندارد: این شمشیرهای خودتان را از خون این پلیدها سیراب كنید تا خودتان سیراب شوید. بعد فرمود: فَالْمَوْتُ فی حَیاتِكُمْ مَقْهورینَ وَ الْحَیاةُ فی مَوْتِكُمْ قاهِرینَ [4](من خیال نمی كنم در همه ی خطابه های حماسی، جمله ای كوتاه به این رسایی و مهیّجی وجود داشته باشد. ) معنی زندگی چیست؟ زندگی كه نان خوردن و آب نوشیدن نیست، زندگی كه خوابیدن نیست، زندگی كه راه رفتن نیست. اگر بمیرید و پیروز باشید، آن وقت زنده هستید ولی اگر مغلوب دشمن باشید و زنده باشید، بدانید كه مرده اید.

این طور علی علیه السلام روح عزّت و كرامت را در اصحاب خود دمید.

در این زمینه ها جمله های دیگری از امیرالمؤمنین هست كه قسمتهایی از آنها را برای شما عرض می كنم. به طوركلی امیرالمؤمنین تمام اخلاق دنیّه را به حساب
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 631
پستی نفس می گذارد، یعنی ریشه ی همه ی اخلاق رذیله را دنائت می داند. مثلاً در باب غیبت می گوید: اَلْغیبَةُ جُهْدُ الْعاجِزِ [5]بیچاره ها، ناتوانها، ضعیف همت ها، پستها غیبت می كنند. یك مرد، یك شجاع، یك آدمی كه احساس كرامت و شرافت در روح خودش می كند، اگر از كسی انتقادی دارد جلوی رویش می گوید یا حداقل جلوی رویش سكوت می كند. حالا اینكه بعضی مداحی و تملّق می كنند مطلب دیگری است. پشت سر كه می شود، شروع می كنند به بدگویی و غیبت كردن.

می گوید این منتهای همت عاجزان و اراده ی ناتوانان است، از پستی و دنائت است.

آدمی كه احساس شرافت می كند، غیبت نمی كند.

همچنین می فرماید: اَزْری بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ وَ رَضِیَ بِالذُّلِّ مَنْ كَشَفَ ضُرَّهُ وَ هانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ مَنْ اَمَّرَ عَلَیْها لِسانَهُ [6]آن كسی كه طمع به دیگران را شعار خود قرار داده، خودش را كوچك و حقیر كرده است، خودش را پست تر كرده است؛ یعنی آدمی كه احساس عظمت می كند، محال است كه به دیگران طمع ببندد. آن كسی كه رنج و ناراحتی خود را برای دیگران بازگو می كند، باید بداند كه تن به خواری داده است. یك آدم شریف، آدمی كه احساس انسانیت و عزّت می كند حتی حاضر نیست رنج خود را به دیگران بگوید. رنجش را تحمل می كند و برای دیگران بیان نمی كند.

شخصی آمد خدمت امام صادق علیه السلام و شروع كرد از تنگدستی خودش گفتن كه خیلی فقیر شده ام، خیلی ناچارم و درآمدم كفاف خرجم را نمی دهد، چنین می كنم و چنان. حضرت به یكی از كسانشان فرمود: برو فلان مقدار دینار تهیه كن و به او بده.

تا رفت بیاورد، آن شخص گفت: آقا! من واللّه مقصودم این نبود كه از شما چیزی بخواهم. فرمود: من هم نگفتم كه مقصود تو از این حرفها این بود كه از من چیزی می خواهی ولی من یك نصیحت به تو می كنم؛ این نصیحت از من به تو باشد كه هر بیچارگی و سختی و گرفتاری كه داری برای مردم نقل نكن زیرا كوچك می شوی.

اسلام دوست ندارد مؤمن در نظر دیگران كوچك باشد؛ یعنی صورت خودت را با سیلی هم كه شده سرخ نگه دار، عزّت خودت را حفظ كن. علی هم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 632
می گوید: وَ رَضِیَ بِالذُّلِّ مَنْ كَشَفَ ضُرَّهُ آن كسی كه درد خودش را، بیچارگی خودش را برای دیگران می گوید آبرو و عزّت خود را از بین می برد. همه جا می گوید: آقا! ما خیلی بیچاره هستیم، اوضاع ما خیلی بد است، اوضاعمان به قول امروزیها خیلی درام است، چنین و چنان. اینها را نگو، آبرو از هر چیزی عزیزتر است، عزّت مؤمن از هر چیز دیگری گرامی تر است.

وَ هانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ مَنْ اَمَّرَ عَلَیْها لِسانَهُ آن كسی كه هوای نفس خودش را بر خودش غلبه می دهد، آن كسی كه تابع شهوت خودش و هواپرست است باید بداند كه اولین اهانت را به خودش كرده، خودش را پست كرده است. شهوت پرستی نوعی پستی است. اصلاً در منطق علی تمام رذایل اخلاقی در یك كلمه جمع می شود و آن پستی روح و بزرگوار نبودن است، و تمام فضایل اخلاقی را علی در یك كلمه جمع می كند و آن بزرگواری روح است. در روح خودتان احساس بزرگواری كنید، می بینید راستگو هستید، می بینید امین هستید، می بینید بااستقامت هستید. در روح خودتان احساس بزرگواری كنید، می بینید خویشتندار هستید، منیع الطبع هستید، غیبت نمی كنید، هیچ كار پستی نمی كنید مثلاً شراب نمی خورید چون شراب خوردن مستی می آورد و مستی (ولو موقت باشد) عقل را از انسان می گیرد و درنتیجه وزن و سنگینی را از انسان می گیرد. در یك مدت موقت هم اگر انسانیت از انسان سلب شود، تبدیل به یك حیوان لایَشْعُر می شود.

در جمله ی دیگر فرمود: اَلْمَنِیَّةُ وَ لاَالدَّنِیَّةُ [7]من بنایم بر افراط نیست: [مرگ و نه پستی؛ انسان بمیرد و تن به پستی ندهد. ]
[1] نهج البلاغه فیض الاسلام، نامه ی 31.
[2] همان، حكمت 390.
[3] همان، حكمت 297.
[4] همان، خطبه ی 51.
[5] همان، حكمت 453.
[6] همان، حكمت 2.
[7] نهج البلاغه فیض الاسلام، حكمت 390.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است