در
کتابخانه
بازدید : 502612تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand آزادی معنوی (1) آزادی معنوی (1)
Expand آزادی معنوی (2) آزادی معنوی (2)
Expand عبادت و دعا (1) عبادت و دعا (1)
Expand عبادت و دعا (2) عبادت و دعا (2)
Expand عبادت و دعا (3) عبادت و دعا (3)
Expand عبادت و دعا (4) عبادت و دعا (4)
Expand توبه (1) توبه (1)
Expand توبه (2) توبه (2)
Expand هجرت و جهاد (1) هجرت و جهاد (1)
Expand هجرت و جهاد (2) هجرت و جهاد (2)
Expand هجرت و جهاد (3) هجرت و جهاد (3)
Collapse بزرگی و بزرگواری روح بزرگی و بزرگواری روح
Expand ایمان به غیب ایمان به غیب
Expand معیار انسانیت چیست؟ معیار انسانیت چیست؟
Expand مكتب انسانیت مكتب انسانیت
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مثلاً در مسیر علم همتها فرق می كند. یكی قانع است كه دیپلمی بگیرد و در حد یك دیپلمه معلومات داشته باشد كه بی سواد نباشد. ولی دیگری را می بینید كه اساساً به هیچ حدی از علم قانع نیست، همتش این است كه حداكثر استفاده را از عمر خودش بكند و تا آخرین لحظه ی عمرش از جذب و جلب و كشف مسائل علمی كوتاهی نكند. داستان معروف ابوریحان بیرونی را شنیده اید، مردی كه محققین اعتراف دارند كه هنوز مجهول القدر است. این مرد حكیم، ریاضیدان، جامعه شناس و مورّخ، مرد فوق العاده ای است كه بعضی او را بر بوعلی سینا ترجیح می دهند. البته اگر بعضی از قسمتها و نواحی را درنظر بگیریم مسلّم ابوریحان بر ابوعلی سینا ترجیح دارد، همین طور كه در بعضی قسمتهای دیگر بوعلی بر ابوریحان ترجیح دارد. ایندو معاصر یكدیگر هم هستند. این مرد شیفته ی دانش و تحقیق و كشف جدید است.

سلطان محمود بالاجبار او را احضار می كند. می رود ولی مانند هر مرد باهمتی از هر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 623
فرصتی استفاده می كند. سلطان محمود هندوستان را فتح می كند. به همراه سلطان محمود به هند می رود. می بیند در آنجا گنجینه ای از اطلاعات و علوم است ولی زبان سانسكریت را نمی داند. این زبان را در پیری به حدّ اعلی یاد می گیرد. سالهای زیادی در آنجا مطالعه می كند، اثری به وجود می آورد به نام تحقیق ما للهند من مقولة مرذولة فی العقل او مقبولة كه این كتاب امروز یكی از منابع بسیار باارزش هندشناسان دنیاست.

در وقتی كه این آدم در مرض موت و در حال احتضار بود، یكی از فقها- كه همسایه اش بود- اطلاع پیدا كرد كه ابوریحان در چنین حالی است. رفت به عیادتش. هوشش بجا بود. تا چشمش به فقیه افتاد یك مسئله ی فقهی [1]از باب ارث یا جای دیگری از او سؤال كرد. فقیه تعجب كرد و اعتراض نمود كه تو در این وقت كه داری می میری، از من مسئله می پرسی؟ ! ابوریحان جواب داد من از تو سؤالی می كنم: آیا اگر من بمیرم و بدانم بهتر است یا بمیرم و ندانم؟ [2]گفت: بمیری و بدانی. گفت: به همین دلیل می پرسم. فقیه می گوید بعد از اینكه من به خانه ام رسیدم، طولی نكشید كه فریاد بلند شد كه ابوریحان مرد! صدای گریه ی بچه هایش را شنیدم. این را می گویند یك مرد بزرگ كه دارای یك همت بزرگ در راه دانش است.
[1] ابوریحان آثارش نشان می دهد و در شرح حالش هم كه محققین نوشته اند آمده است كه یك مسلمان بسیار بسیار مؤمن و معتقدی بوده است. در كتابهایی كه در فنون دینی هم ننوشته مثل الآثار الباقیة ، مانند بوعلی سینا هر جا كه اسمی از اسلام، قرآن و مقررات اسلامی می آید به قدری خاضعانه و مؤمنانه و از روی اعتقاد اظهارنظر می كند كه انسان در اخلاص او شك نمی كند.
[2] نه اینكه من خودم می دانم عن قریب می میرم، [پس چرا سؤال كنم؟ ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است