در
کتابخانه
بازدید : 502556تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand آزادی معنوی (1) آزادی معنوی (1)
Expand آزادی معنوی (2) آزادی معنوی (2)
Expand عبادت و دعا (1) عبادت و دعا (1)
Expand عبادت و دعا (2) عبادت و دعا (2)
Expand عبادت و دعا (3) عبادت و دعا (3)
Expand عبادت و دعا (4) عبادت و دعا (4)
Expand توبه (1) توبه (1)
Collapse توبه (2) توبه (2)
Expand هجرت و جهاد (1) هجرت و جهاد (1)
Expand هجرت و جهاد (2) هجرت و جهاد (2)
Expand هجرت و جهاد (3) هجرت و جهاد (3)
Expand بزرگی و بزرگواری روح بزرگی و بزرگواری روح
Expand ایمان به غیب ایمان به غیب
Expand معیار انسانیت چیست؟ معیار انسانیت چیست؟
Expand مكتب انسانیت مكتب انسانیت
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
شرط اول این است كه حقوق مردم، حق الناس را باید برگردانی. خدا عادل است، از حقوق بندگانش نمی گذرد. یعنی چه؟ مال مردم را خورده ای؟ باید یا آن مال را به صاحبش برگردانی یا لااقل او را راضی كنی. از مردم غیبت كرده ای؟ باید استرضاء كنی؛ بروی خودت را بشكنی بگویی آقا من از تو غیبت كرده ام، خواهش می كنم از من راضی باش.

جریانی من خودم دارم كه نمی دانم گفتنش درست است یا نه. طلبه بودم. در ایام طلبگی هم البته كمتر از جاهای دیگر، ولی اتفاق می افتد كه انسان در یك مجلسی می نشیند، عده ای از این آقا و آن آقا غیبت می كنند. یك وقت هم می بینی خود انسان گرفتار می شود. خدا رحمت كند مرحوم آیة اللّه العظمی آقای حجت (رضوان اللّه علیه) را. من یك دفعه در شرایطی قرار گرفتم و با اشخاصی محشور بودم كه این مرد- كه حق استادی به گردن من داشت و من سالها خدمت ایشان درس خوانده بودم و حتی در درس ایشان در یك مسابقه ی عمومی از ایشان جایزه گرفته بودم- مورد غیبت واقع شد. یك وقت احساس كردم كه این درست نیست؛ من چرا در چنین شرایطی قرار گرفتم؟ ایشان در یك تابستانی به حضرت عبدالعظیم تشریف آورده بودند. یك روز بعدازظهری بود. رفتم درب خانه ی ایشان را زدم، گفتم بگویید فلانی است. ایشان در اندرون بودند. اجازه دادند. یادم هست كه رفتم داخل. كلاهی به سر ایشان بود و بر بالشتی تكیه كرده بودند (پیرمرد و مریض بود، دو سه سال قبل از فوت ایشان بود) . گفتم: آقا آمده ام مطلبی را به شما عرض كنم. فرمود: چیست؟ گفتم: من از شما غیبت كرده ام ولی البته كم، اما غیبت نسبتاً زیادی شنیده ام، و من از این كار پشیمانم كه چرا در جلسه ای كه از شما غیبت می كردند حاضر شدم و شنیدم و چرا احیاناً به دهان خودم هم غیبت شما آمد، و من چون تصمیم دارم كه دیگر هرگز از شما غیبت نكنم و هرگز هم غیبت شما را از كسی استماع نكنم، آمده ام به خود شما عرض كنم كه مرا ببخشید، از من بگذرید. این مرد با بزرگواری ای كه داشت، به من گفت: غیبت كردن از امثال ما دو جور است: یك وقت به شكلی است كه اهانت به اسلام است و یك وقت به شخص ما مربوط می شود. من دانستم مقصود ایشان چیست. [گفتم ] نه، من چیزی نگفتم و جسارتی نكردم كه به اسلام توهین بشود؛ هرچه بوده مربوط به شخص خودتان است. گفت:
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 565
من گذشتم.

انسان اگر می خواهد توبه كند باید حقوق و دیون مردم را بپردازد. آن كسی كه زكات به او تعلق گرفته و نداده، حق الناس به گردنش است و باید بپردازد. آن كسی كه خمس به گردنش است و نداده، حق الناس به گردنش است و باید بپردازد. آن كسی كه رشوه خورده است باید به صاحبش برگرداند. هر كسی از هر راه حرامی مال به دست آورده باید برگرداند. اگر جنایتی بر كسی وارد كرده است، باید او را استرضاء كند. همین طوری كه نمی توان گفت: توبه! علی علیه السلام فرمود: شرط توبه این است كه حقوق مردم را بپردازی. مثلاً مال مردم را خورده ای و حالا هیچ چیز نداری كه بدهی و در یك شرایطی هم هستی كه به او دسترسی نداری (مثلاً او مرده است) ، در اینجا استغفار كن، برایش طلب مغفرت كن. خدا ان شاء اللّه او را راضی می كند.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است