در
کتابخانه
بازدید : 502494تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand آزادی معنوی (1) آزادی معنوی (1)
Expand آزادی معنوی (2) آزادی معنوی (2)
Expand عبادت و دعا (1) عبادت و دعا (1)
Expand عبادت و دعا (2) عبادت و دعا (2)
Expand عبادت و دعا (3) عبادت و دعا (3)
Expand عبادت و دعا (4) عبادت و دعا (4)
Expand توبه (1) توبه (1)
Collapse توبه (2) توبه (2)
Expand هجرت و جهاد (1) هجرت و جهاد (1)
Expand هجرت و جهاد (2) هجرت و جهاد (2)
Expand هجرت و جهاد (3) هجرت و جهاد (3)
Expand بزرگی و بزرگواری روح بزرگی و بزرگواری روح
Expand ایمان به غیب ایمان به غیب
Expand معیار انسانیت چیست؟ معیار انسانیت چیست؟
Expand مكتب انسانیت مكتب انسانیت
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
وقتی آن شخص در حضور مبارك علی علیه السلام استغفار كرد و علی علیه السلام احساس كرد كه او معنی و حقیقت و اوج استغفار را نمی داند، با تعرّض به او فرمود: ثَكِلَتْكَ اُمُّكَ اَتَدْری مَا الْاِسْتِغْفارُ؟ اَلْاِسْتِغْفارُ دَرَجَةُ الْعِلّیّینَ [1]ای خدا مرگت بدهد! ای مادرت به عزای تو بنشیند و بگرید! تو لفظ استغفار را می گویی؟ ! اصلاً می دانی كه حقیقت استغفار چیست؟ استغفار درجه ی علّیین است. علّیین یعنی مردمی كه در آن درجات بالا از مقامات قرب قرار گرفته اند. بعد فرمود: استغفار و توبه یك كلمه است براساس شش پایه. این شش پایه را كه علی علیه السلام بیان كرده است، علما این طور درك كرده اند كه دو تا از اینها ركن و اساس توبه است، دوتای دیگر شرط قبول توبه (یعنی دو تا ماهیت توبه را تشكیل می دهند و دو تای دیگر شرط قبول توبه ی ماهیت دار را) و دوتای آخر شرط كامل شدن توبه. حالا این شش پایه چیست؟ .

فرمود: اَوَّلُهَا النَّدْمُ عَلی مامَضی اولین شرط (ركن) توبه پشیمانی و حسرت و تأسف و آتش درونی و ناراحتی است بر آنچه كه گذشته است. یعنی توبه آن وقت واقعاً توبه است كه شما نگاهی به صفحه ی سیاه اعمال گذشته ی خودتان بكیند، یكمرتبه یك ندامتی، یك پشیمانی زیادی، یك تأسف و حسرت فوق العاده ای در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 560
شما ایجاد شود و دلتان آتش بگیرد كه این چه كاری بود كه من كردم؟ ! دیده اید گاهی انسان یك كاری می كند به خیال اینكه برایش سود دارد. بعد از اینكه آن را انجام می دهد، یك وقت می بیند كه این كار برایش مثلاً ده هزارتومان ضرر داشته است. وقتی كه می فهمد این كارش اشتباه بوده است، می گوید: آخ! و انگشت سبابه اش را می گزد: ای وای! چرا من این كار را كردم؟ ! این را «پشیمانی» می نامند كه گاهی می گویند: آقا! یك كاری كردم و الآن به قدری پشیمانم كه اگر پشیمانی شاخ می داشت من شاخ درآورده بودم! شرط اول توبه كردن چنین پشیمانی و ندامتی است.

خدای ناخواسته لب به یك حرام مثلاً شراب آلوده ای، یكدفعه فكر می كنی كه آخر قرآن درباره ی شرابخواری چه گفته است؟ قرآن گفته است: یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا اَلْخَمْرُ وَ اَلْمَیْسِرُ وَ اَلْأَنْصابُ وَ اَلْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ اَلشَّیْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ [2] شراب، قمار و آن كارهای بت پرستی، پلیدی است. اگر صلاح و سعادت و رستگاری می خواهید، از اینها دوری بجویید. شرابخواری با سعادت و رستگاری جور درنمی آید. قمار در اسلام حرام است، از گناهان كبیره است، به هر شكلی كه می خواهد باشد. مسلمان قمار نمی كند.

این چه مسلمانی ای است كه من و شما داریم و كبائر محرّمات اسلامی را هم مرتكب می شویم؟ قرآن دیگر چقدر در مورد همین معصیت رایج میان ما، یعنی غیبت كردن و تهمت زدن داد بكشد؟ ! به خدا قسم انسان از اینهمه تهمتهایی كه میان مردم است تعجب می كند. می دانید تهمت یعنی چه؟ ما دو گناه كبیره ی درجه ی یك داریم: یكی از آنها دروغ گفتن است و دیگری غیبت كردن. گناه كبیره یعنی گناهی كه انسان به وسیله ی آن استحقاق جهنم رفتن را پیدا می كند. لا یَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ یَأْكُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً [3]مردم! غیبت یكدیگر را نكنید. آیا هیچیك از شما دوست دارد كه گوشت برادر مسلمانش را در حالی كه مرده است بخورد؟ ! گوشت مرده چقدر تنفّرآور است، خصوصاً اگر انسانْ مرده را بشناسد و دوستش بوده باشد.

دیگر بالاتر از این تعبیر هم هست؟ تهمت یعنی دروغ به علاوه ی غیبت؛ یعنی دو گناه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 561
كه با همدیگر توأم شوند اسمش می شود تهمت، و چقدر در میان ما تهمت زدن رایج است! و بعضی از ما كه می خواهیم مقدسی كنیم، یك «می گویند» اول حرفمان می آوریم. مثلاً شخصی به یك نفر تهمتی زده، می خواهیم از گردن خودمان رد كنیم، خیال می كنیم كه سر خدا را هم می شود كلاه گذاشت! می گوییم: می گویند فلانی چنین است، می گویند فلان جا چنین است. دیگری از ما می شنود و در جای دیگر می گوید: می گویند چنین، و بعد می گوید: خوب، من كه نگفتم، من می گویم دیگران گفته اند كه این طور است. قرآن جلوی این را هم گرفته است، این را هم یك گناه بزرگ شمرده است، می گوید: إِنَّ اَلَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ اَلْفاحِشَةُ فِی اَلَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ [4]آنان كه دوست دارند در میان مردم حرف زشتی درباره ی فرد مؤمنی، افراد مؤمنی، یك مؤسسه ی ایمانی شیوع پیدا كند [برایشان عذاب دردناكی است. ] اگر از یك احمقی یا مغرضی یا كسی كه معلوم است كه ریشه ی حرفش در كجاست درباره ی كسی حرفی شنیدید، حق ندارید بگویید «شنیده ام» ، «می گویند» . خود این «می گویند» ها اشاعه دادن فحشاست.

و گناهان دیگر هم همین طور. آن كه چشم چرانی می كند، به ناموس مردم خیانت می كند، باید بداند كه پیغمبر فرمود: زِنَی الْعَیْنِ النَّظَرُ [5]زنای چشم، چشم چرانی كردن است. همین طور آن كه نماز را ترك كرده، آن كه روزه را ترك كرده است. من نمی دانم ما چه جور مسلمانهایی هستیم؟ ! انسان خجالت می كشد در ماه رمضان در این خیابانها راه برود؛ علنی سیگارها را گوشه ی لبشان گذاشته اند و راه می روند! یكی را می بینی كه در ماشین نشسته و سیگار هم گوشه ی لبش است. هر سال هم شهربانی اعلام می كند كه كسی حق ندارد متعرّض روزه خوارها بشود، خود شهربانی اقدام می كند. ما هم ندیده ایم كه پاسبانی به یك روزه خوار تذكر بدهد. روزه خواری علنی، هتك حرمت اسلام است. این عمل یعنی فحش دادن به قرآن، یعنی فحش دادن به پیغمبر اسلام. اگر می خواهی روزه بخوری برو در خانه ات بخور. اگر روزه را در خانه ات بخوری یك گناه كبیره كرده ای ولی وقتی روزه را علنی در خیابانها می خوری، علاوه بر اینكه روزه خواری، فحش هم به اسلام داده ای.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 562
برای توبه كردن، اول باید یك توجهی به غیبتهای خودمان بكنیم، توجهی به شراب خواری های خودمان بكنیم، توجهی به تهمت زدن های خودمان بكنیم، توجهی به قمارهای خودمان بكنیم، توجهی به چشم چرانی های خودمان بكنیم، خانمها توجهی به لخت بودن هایشان بكنند. پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله فرمود: من در معراج زنهایی را دیدم كه آنها را از موهایشان آویخته بودند و با تازیانه های آتشین می زدند. متحیّر از جبرئیل پرسیدم: اینها چه كسانی هستند؟ ! جبرئیل گفت: زنانی از امت تو كه مویشان را از نامحرم نمی پوشانند. آن وقت كه بی حجابی نبود ولی پیغمبر به چشم باطن دید. (اینها از هزار و چهارصد سال پیش در كتابها هست. ) فرمود:

زنانی را دیدم كه از پستانهایشان آویخته بودند، پستانشان را شلاّق می زدند. به من گفتند اینها زنانی از امت تو هستند كه بدنشان را به مردم ارائه می دهند. آخر این چهار روز دنیا چقدر برای انسان ارزش دارد كه انسان خود را تا ابد به عذاب الهی گرفتار كند؟ ! به خدا قسم راست است، به اصطلاح مو لای درزش نمی رود. آخر پرده دری تا كی؟ علیه خدا قیام كردن تا كی؟ به پیغمبر اسلام فحش دادن تا كی؟ حالا فحش لفظی باشد یا كتبی. آدم چه بگوید كه در این مملكت كتاب منتشر می شود كه سر تا پایش فحش صریح به پیغمبر اسلام است و شماره ی رسمی هم پشتش خورده است، اجازه ی نشر هم به آن داده اند! به خود بیایید، یك ذره فكر كنید، غفلت تا كی؟ أَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اَللّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ اَلْحَقِّ [6]آیا نرسیده آن وقتی كه این دلهای ما خشوع پیدا كنند، خاشع شوند، نرم شوند برای یاد خدا و به این قرآن حقی كه از جانب خدا نازل شده است اعتنایی بكنیم، به تعلیماتش توجهی بكنیم؟ ! پی در پی محرم بیاید، دلمان حداكثر به این خوش باشد كه می رویم در جلسه ای شركت می كنیم و قطره ی اشكی می ریزیم. واللّه اینها كافی نیست. باید یك فكر اساسی به حال خودمان و اسلاممان بكنیم. بچه هایمان از دست رفتند، پسرهایمان از دست رفتند، دخترهایمان از دست رفتند، جامعه مان از دست رفت، یك فكری بكنیم، توبه كنیم.


[1] نهج البلاغه فیض الاسلام، حكمت 409.
[2] مائده/90.
[3] حجرات/12.
[4] نور/19.
[5] بحارالانوار ، ج 14.
[6] حدید/16.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است