در
کتابخانه
بازدید : 502588تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand آزادی معنوی (1) آزادی معنوی (1)
Expand آزادی معنوی (2) آزادی معنوی (2)
Expand عبادت و دعا (1) عبادت و دعا (1)
Expand عبادت و دعا (2) عبادت و دعا (2)
Expand عبادت و دعا (3) عبادت و دعا (3)
Expand عبادت و دعا (4) عبادت و دعا (4)
Expand توبه (1) توبه (1)
Collapse توبه (2) توبه (2)
Expand هجرت و جهاد (1) هجرت و جهاد (1)
Expand هجرت و جهاد (2) هجرت و جهاد (2)
Expand هجرت و جهاد (3) هجرت و جهاد (3)
Expand بزرگی و بزرگواری روح بزرگی و بزرگواری روح
Expand ایمان به غیب ایمان به غیب
Expand معیار انسانیت چیست؟ معیار انسانیت چیست؟
Expand مكتب انسانیت مكتب انسانیت
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
انسان تا در این دنیا هست و رشته ی حیاتش باقی است و تا وقتی كه مرگ مستقیماً به او روی نیاورده است، مهلت برای توبه كردن دارد. تنها در وقتی كه انسان در چنگال مرگ گرفتار است و هیچ امیدی به نجات ندارد، توبه مورد قبول واقع نمی شود. قبل از آن ساعات و لحظات آخر كه در تعبیرات حدیثی «ساعت معاینه» نامیده شده است (یعنی لحظه ای كه انسان مرگ را و جهان دیگر را معاینه می كند، به چشم می بیند؛ در عین اینكه هنوز زنده است، دنیای دیگر را در مقابل خود حاضر می بیند) توبه ی انسان قبول است ولی در آن لحظات توبه مقبول نیست. همچنان كه در عالم آخرت هم توبه معنی ندارد. نه انسان در آنجا حال توبه پیدا می كند و نه فرضاً اگر بخواهد توبه كند- كه قطعاً توبه ی واقعی نخواهد بود و فقط یك عمل ظاهری است- توبه ی او پذیرفته است. اما چرا در این مورد این طور است؟ چون جواب دادن به این سؤال مكمّل عرایض دیشب من است، از این جهت این بحث را امشب مطرح كردم.

اما اینكه چرا توبه در لحظه ی معاینه قبول نیست؟ قرآن تصریح می كند كه: فَلَمّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنّا بِاللّهِ وَحْدَهُ وَ كَفَرْنا بِما كُنّا بِهِ مُشْرِكِینَ [1]یعنی همینكه انتقام ما را دیدند می خواهند توبه كنند و توبه شان را نمی پذیریم. در ساعتی كه آن انتقام ما رسید، اظهار ایمان كردن و اظهار توبه كردن فایده ندارد، چرا؟ برای اینكه توبه تنها پشیمانی و بازگشت نیست؛ یعنی اگر انسان تحت هر عاملی فقط از راه كج خود بازگردد، این توبه شمرده نمی شود. توبه آن وقت است كه یك انقلاب درونی در وجود انسان پیدا می شود، یعنی نیروهای مقدسی كه در درون انسان نهفته است علیه نیروهای شهوانی و غضبی و شیطانی وجود انسان و تبهكاریهای او قیام كنند و زمام مملكت وجود انسان را در دست بگیرند. این معنای توبه است. توبه یعنی انقلاب درونی در انسان.

انسان وقتی به مرحله ای می رسد كه احساس می كند در چنگال مرگ گرفتار است و عذاب الهی را می بیند، بدیهی است كه در آنجا اظهار ایمان می كند. اما این اظهار ایمان، انقلاب مقدس درونی نیست. قرآن در مورد فرعون می گوید: حَتّی إِذا
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 556
أَدْرَكَهُ اَلْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ اَلَّذِی آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِیلَ [2]. فرعون تا در دنیاست و باد دنیا به تنش می خورد، فرعونی می كند؛ با هیچ استدلالی قانع نمی شود، هیچ نصیحت و موعظه ای را نمی پذیرد؛ بین سَحَره و موسی معارضه درست می كند، خود سحره ایمان می آورند و او بیشتر طغیان می كند؛ درصدد كشتن موسی و قومش برمی آید، آنها را تعقیب می كند. هنگامی كه در دریا غرق می شود، آب او را فرا می گیرد و خود را در لحظات آخر عمر می بیند و یقین می كند كه دیگر راه نجات ندارد می گوید: آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ اَلَّذِی آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِیلَ من به خدای موسی ایمان آوردم. اینجا دیگر قبول نمی شود. خدا چرا قبول نمی كند؟ مگر خدا بخل می ورزد؟ نه، توبه باشد قبول می كند. این، توبه نیست. توبه یعنی انقلاب مقدس درونی. این، انقلاب مقدس درونی نیست. آدمی كه در قعر دریا آب تمام اطرافش را گرفته و به هر طرف كه نگاه می كند آب می بیند و در این حال اظهار توبه می كند، وجدانش منقلب نشده است، فطرتش زنده نشده است، خودش علیه خودش قیام نكرده است، بلكه حالا كه خودش را مضطر و بیچاره می بیند، از روی اضطرار اظهار تسلیم می كند. لهذا به او می گویند: آلْآنَ وَ قَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ [3]. چرا یك ساعت پیش كه آزاد بودی این حرف را نزدی؟ اگر یك ساعت پیش در حالی كه آزاد بودی این حرف را می گفتی، معلوم بود كه در درون تو انقلاب مقدس پیدا شده. اما حالا كه این حرف را می زنی حاكی از انقلاب مقدس نیست، ناشی از اضطرار و بیچارگی است.

كدام جانی از جانیهای دنیاست كه در آن لحظه ای كه گرفتار عدالت می شود اظهار پشیمانی نكند؟ ولی این پشیمانی نیست، علامت به صلاح آمدن نیست. اگر جانی قبل از گرفتارشدن، خودش از درون منقلب شد و درحالی كه امكان جنایت برایش بود دست از جنایت برداشت، این اسمش توبه و بازگشت واقعی است. پس علت اینكه در لحظات آخر، در حال معاینه ی آن دنیا توبه ی انسان مقبول نیست، این است كه توبه نیست نه اینكه توبه هست و مقبول نیست، اصلاً توبه نیست.

اما اینكه چرا توبه ی انسان در دنیای دیگر قبول نیست؟ جواب این سؤال اولاً از همان جواب اول روشن شد، چون در آن دنیا هم انسان همه چیز را معاینه كرده و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 557
می بیند. در آنجا هم وقتی كه ادعای توبه می كند و می گوید خدایا پشیمانم، آن اظهار پشیمانی انقلاب مقدس درونی نیست، انقلاب آزاد نیست. ثانیاً انسان همینكه از این دنیا رفت، در حكم میوه ای است كه روی یك درخت بوده و پس از آنكه رسیده است یا به صورت كال و نیم رس (به هر شكلی) ، از درخت جدا شده و افتاده است. میوه تا روی درخت است تابع نظام درخت است؛ اگر رشد می كند از طریق درخت رشد می كند، اگر آب به آن می رسد از طریق ریشه های درخت است، اگر ماده ی غذایی به آن می رسد از طریق درخت می رسد، اگر از هوا استفاده می كند از طریق درخت استفاده می كند، اگر طعمش شیرین می شود به دلیل فعل و انفعالی است كه در درخت صورت می گیرد، اگر رنگش تغییر می كند باز به وسیله ی درخت است. همینكه میوه از درخت افتاد، تمام امكاناتی كه برای آن موجود بود از بین می رود. تا ساعتی قبل كه مثلاً سیبی كه روی زمین افتاده است روی درخت به صورت نیم رس و كال بود، این امكان وجود داشت كه رسیده شود، یك مرحله جلو بیاید، رنگش تغییر كند، حجمش بیشتر شود، طعمش مطبوع تر شود، شیرین تر شود، معطرتر شود. ولی همینكه از درخت افتاد، تمام امكانات از بین می رود؛ یعنی آخرین فعلیتش، آخرین حالتش، در همان لحظه ای است كه از درخت می افتد.

انسان میوه ی درخت طبیعت است، میوه ی درخت دنیاست. تمام امكاناتی كه برای ما انسانها موجود است، در طبیعت و در دنیا موجود است. برای ما خوب شدن در دنیا امكان دارد، وسایل بد شدن و بدتر شدن هم باز در دنیا موجود است. ما كه در این دنیا هستیم، روی درخت طبیعت و دنیا هستیم، میوه ی این درخت هستیم.

این جهان همچون درخت است ای گرام
ما بر آن چون میوه های نیم خام
تا ما روی درخت طبیعت هستیم، همه ی امكانات برایمان هست؛ اگر عبادت كنیم، مثل میوه ای كه می رسد رسیده می شویم؛ اگر گناه كنیم، مانند میوه ای كه آفت زده می شود آفت زده می شویم مثل اینكه كرمی یا شته ای از راه درخت به این میوه برسد. توبه هم یكی از امكانات است، مثل آب و غذایی است كه از راه درخت طبیعت باید به ما برسد. لذا وقتی مردیم دیگر به ما نمی رسد، چرا؟ چون عرض كردم توبه یك انقلاب مقدس است و همه ی تغییرها و انقلابها و حركتها مال این دنیاست، همه ی تغییر مسیردادن ها و تغییر جهت دادن ها مال این دنیاست، بالا رفتن و پایین
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 558
رفتن در این دنیاست. همینكه پا به آن دنیا گذاشتیم، در هر حد و درجه ای كه هستیم، در هر مسیری كه هستیم، به سوی هر چیزی كه هستیم، در همان جا متوقف می شویم. آخرین حد فعلیت تمام شده است.

یك مثال دیگر: یك طفل تا در رحم مادر است وابسته به وجود مادر است؛ غذایش از ناحیه ی مادر است، مایع و آب بدنش از وجود مادر است، سلامت و بیماری اش از ناحیه ی مادر است. اما همینكه از مادر متولد شد، دیگر وابستگی اش به او تمام می شود، یك نظام دیگر بر زندگی او حكومت می كند و دیگر یك لحظه نمی تواند با نظام پیشین كه نظام رحم است زندگی كند. انسان پس از آنكه از این دنیا رفت، نظام زندگی اش بكلی تغییر می كند و عوض می شود و امكان ندارد كوچكترین استفاده ای از نظاماتی كه در این دنیا هست بكند. عمل و توبه، پیشروی و پسروی، بالا رفتن و پایین رفتن و تغییر مسیر و جهت دادن، همه مال این دنیاست.

این كلام علی علیه السلام است: اَلْیَوْمَ عَمَلٌ وَ لا حِسابٌ وَ غَداً حِسابٌ وَ لا عَمَلٌ [4].

می گوید: ایّهاالناس! امروز روز عمل است و روز حساب نیست، دنیا محل مجازات و رسیدن به حساب نیست. نه اینكه بخواهد بگوید هیچ مكافاتی در دنیا نیست.

بعضی از احوال در دنیا مكافات است، و بعضی از بدبختیهایی كه در دنیا به انسان می رسد نتیجه ی عمل انسان است. اما نه خیال كنید كه حساب هر عمل بدی را خدا در این دنیا می رسد، و نه خیال كنید كه هر حالت بدی كه انسان پیدا می كند درنتیجه ی یك عمل گذشته ی اوست، این جور نیست. بنابراین آیا اگر انسانی در این دنیا هیچ گونه مجازاتی نشد، دلیل بر این نیست كه حسابش پاك بوده است؟ نه. آیا اگر كسی در دنیا سختی ای دید، دلیل بر بدی عمل اوست؟ مثلاً اینكه سیلی آمد و پاكستانیها را از بین برد [5]، دلیل بر بدی عمل آنهاست؟ یعنی خدا به حساب آنها در این دنیا رسیده است؟ نه، این جور نیست. درس اسلام به ما این است: اَلْیَوْمَ عَمَلٌ وَ لا حِسابٌ وَ غَداً حِسابٌ وَ لا عَمَلٌ. دنیادار عمل است، دار رسیدگی و حساب كردن نیست. برعكس، آخرت دار عمل نیست، منحصراًدار حساب است و بس.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 559
پس سرّ اینكه توبه ی انسان محدود است به قبل از معاینه ی موت و آثار آن، و پس از آنكه انسان موت را معاینه كرد نظیر فرعون، دیگر توبه ی او قبول نیست، و همچنین سرّ اینكه در عالم آخرت توبه ای نیست، همینها بود كه برای شما عرض كردم.

از اینها چه نتیجه ای باید بگیریم؟ سخن علی را (اَلْیَوْمَ عَمَلٌ) . از فرصت باید استفاده كنیم، از آن كسانی نباشیم كه توبه را تأخیر می اندازند به حساب اینكه وقت باقی است. خدا می گوید: یَعِدُهُمْ وَ یُمَنِّیهِمْ وَ ما یَعِدُهُمُ اَلشَّیْطانُ إِلاّ غُرُوراً [6]. این وعده ها كه: دیر نمی شود، هنوز از عمر ما خیلی باقی است، هنوز یك گل از صد گل ما باز نشده است، وعده های شیطانی است، فریبهای نفس امّاره است. انسان نباید توبه را تأخیر بیندازد. مقدمه ی من تمام شد. حالا وارد سخن علی علیه السلام بشویم:
[1] مؤمن/84.
[2] یونس/90.
[3] یونس/91.
[4] نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه ی 42.
[5] [اشاره به سیلی كه در آن زمان در پاكستان جاری شد. ]
[6] نساء/120.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است