در
کتابخانه
بازدید : 502609تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand آزادی معنوی (1) آزادی معنوی (1)
Expand آزادی معنوی (2) آزادی معنوی (2)
Expand عبادت و دعا (1) عبادت و دعا (1)
Expand عبادت و دعا (2) عبادت و دعا (2)
Expand عبادت و دعا (3) عبادت و دعا (3)
Expand عبادت و دعا (4) عبادت و دعا (4)
Collapse توبه (1) توبه (1)
Expand توبه (2) توبه (2)
Expand هجرت و جهاد (1) هجرت و جهاد (1)
Expand هجرت و جهاد (2) هجرت و جهاد (2)
Expand هجرت و جهاد (3) هجرت و جهاد (3)
Expand بزرگی و بزرگواری روح بزرگی و بزرگواری روح
Expand ایمان به غیب ایمان به غیب
Expand معیار انسانیت چیست؟ معیار انسانیت چیست؟
Expand مكتب انسانیت مكتب انسانیت
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
شخصی آمد خدمت مولای متقیان علی علیه السلام و گفت: یا امیرالمؤمنین! مرا نصیحت كن. علی علیه السلام نصایح زیادی كرد. دو جمله ی اولش را برایتان عرض می كنم، فرمود:

لا تَكُنْ مِمَّنْ یَرْجُو الْاخِرَةَ بِغَیْرِ عَمَلٍ وَ یُرَجِّی التَّوْبَةَ بِطولِ الْاَمَلِ، یَقولُ فِی الدُّنْیا بِقَوْلِ الزّاهِدینَ وَ یَعْمَلُ فیها بِعَمَلِ الرّاغِبینَ [1]. همین دو جمله فعلاً ما را بس. فرمود:

نصیحت من به تو اینكه از آن كسان مباش كه امید به آخرت دارد اما می خواهد بدون عمل به
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 547
آخرت برسد؛ مثل همه ی ما. ما می گوییم حبّ علی بن ابی طالب كافی است. تازه حبّ ما حبّ حقیقی نیست؛ اگر حبّ حقیقی بود عمل هم پشت سرش بود. می گوییم همین وابستگی ظاهری كافی است! خیال می كنیم علی علیه السلام از كسانی است كه احتیاج دارد، و اگر افرادی انتساب دروغین هم داشته باشند دیگر بسیار خوب، ما عجالتاً سیاهی لشكر می خواهیم، سیاهی لشكر هم كافی است! ما خیال می كنیم یك گریه ی دروغین بر امام حسین كافی است. ولی امیرالمؤمنین فرمود اینها دروغ است. اگر حبّ علی بن ابی طالب تو را به عمل كشاند، بدان حبّ تو صادق و راستین است. اگر گریه بر حسین بن علی تو را به سوی عمل كشاند، بدان كه تو بر حسین بن علی گریه كرده ای و گریه ی تو راستین است. اگر نه، فریب شیطان است.

جمله ی دوم: وَ یُرَجِّی التَّوْبَةَ بِطولِ الْاَمَلِ ای مرد! از آن كسان مباش كه احساس نیاز به توبه را در وجود خود دارند اما همیشه می گویند دیر نمی شود، وقت باقی است.

برادر! اگر علی بیاید و من و تو هم برویم خدمتش و بگوییم آقاجان! ما را نصیحت كن، چنین جمله ای به ما می گوید: لا تَكُنْ مِمَّنْ یَرْجُو الْاخِرَةَ بِغَیْرِ عَمَلٍ وَ یُرجِّی التَّوْبَةَ بِطولِ الْاَمَلِ. تا كی بگوییم آقا دیر نمی شود، حالا وقت باقی است؟ ! تا هنوز جوان هستیم می گوییم ای آقا! جوان بیست ساله كه دیگر وقت توبه كردنش نیست.

عجیب این است كه بعضی افراد پیر و كهنسال وقتی یك جوان را می بینند كه متوجه عبادت است و به گناه خودش توجه دارد و در حال توبه و ندامت است، می گویند:

ای آقا! تو جوانی، هنوز وقت این حرفها برای تو نرسیده. اتفاقاً جوانی بهترین وقتش است. یك شاخه تا وقتی كه هنوز تازه است، آمادگی بیشتری برای راست شدن دارد؛ هرچه بزرگتر و خشكتر بشود، آمادگی اش كمتر می شود. بعلاوه، چه كسی به این جوان قول داده كه او پا به سن بگذارد، میانه مرد بشود، از میانه مردی بگذرد و پیر بشود؟ تا جوانیم می گوییم جوانیم. در میانه مردی هم كه می گوییم حالا خیلی وقت داریم، توبه وقتش پیری است، وقتی كه پیر شدیم، از همه ی كارها افتادیم و همه ی قدرتها از ما گرفته شد، آن وقت توبه می كنیم. نمی دانیم كه اشتباه كرده ایم؛ آن وقت اتفاقاً هیچ توبه نمی كنیم، آن وقت دیگر حال توبه برایمان نمی ماند، آنقدر در زیر بار معاصی كمر ما خم شده است كه دل ما دیگر حاضر برای توبه كردن نیست. دل یك جوان آماده تر است برای توبه كردن تا دل یك پیر. چه خوب می گوید مولوی:
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 548
خاربن در قوّت و برخاستن
خاركن در سستی و در كاستن
مثلی می آورد، می گوید شخصی خاری را در سر راه مردم كاشته بود. این خار بزرگ شد. گفتند: آقا بیا این خار را بكَن. گفت: دیر نمی شود، بوته ی خاری است كنده می شود. دوباره گفتند. باز گفت: دیر نمی شود، حالا می كَنیم، یك سال دیگر می كَنیم! سال بعد بوته ی خار بزرگتر شد ولی خاركن چطور؟ پیرتر شده. گفتند: بیا بكن. گفت: دیر نمی شود، بعد می كَنیم. سال به سال بوته ی خار بیشتر رشد می كرد، بیشتر ریشه می دوانید، تنه اش كلفت تر، خارهایش تیزتر و خطرش بیشتر می شد اما خاركن پیرتر و از نیرویش كاسته می شد:

خاربن در قوّت و برخاستن
خاركن در سستی و در كاستن
می خواهد بگوید این ملكات رذیله، اخلاق فاسد، روزبه روز در وجود تو مثل آن بوته ی خار بیشتر رشد می كند، بیشتر ریشه می دواند، تنه اش كلفت تر، خارهایش تیزتر و خطرش بزرگتر می شود، ولی تو خودت روزبه روز پیرتر می شوی و از نیرویت، از آن نیروهای مقدس تو كاسته می شود. وقتی كه جوان هستی، مثل یك آدم قوی و نیرومندی هستی كه می خواهد یك نهال را بكَند؛ به سرعت می كنی، ریشه اش را هم می كنی می اندازی دور. اما وقتی كه پیر شدی، مثل یك آدم سست قوّه ای هستی كه می خواهد یك درخت قوی را با دست خودش بكَند، هرچه زور می زند درخت از ریشه در نمی آید.

به خدا قسم یك روزش یك روز است، یك ساعتش یك ساعت است، یك شب را اگر به تأخیر بیندازیم اشتباه می كنیم! نگویید فردا شب شب بیست و سوم ماه رمضان است، یكی از لیالی قدر است و برای توبه بهتر است؛ نه، همین امشب از فردا شب بهتر است، همین ساعت از یك ساعت بعد بهتر است، هر لحظه از لحظه ی بعدش بهتر است. عبادت بدون توبه قبول نیست، اول باید توبه كرد. گفت: «شستشویی كن و آنگه به خرابات خرام» اول باید شستشو كرد، بعد وارد آن محل پاك و پاكیزه شد.

ما تا توبه نكنیم، چه عبادتی می كنیم؟ ! ما توبه نمی كنیم و روزه می گیریم! توبه نمی كنیم و نماز می خوانیم! توبه نمی كنیم و به حج می رویم! توبه نمی كنیم و قرآن می خوانیم! توبه نمی كنیم و ذكر می گوییم! توبه نمی كنیم و در مجالس ذكر شركت می كنیم! به خدا قسم اگر شما یك توبه بكنید تا پاك بشوید و بعد یك شبانه روز با حالت توبه و پاكی نماز بخوانید، همان یك شبانه روز به اندازه ی ده سال شما را جلو
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 549
می برد و به مقام قرب پروردگار می رساند. سوراخ دعا را گم كرده ایم، راهش را بلد نیستیم.

شخصی آمد خدمت امیرالمؤمنین علی علیه السلام استغفار كرد. او هم مثل ما خیال می كرد توبه كردن، گفتن اَسْتَغْفِرُاللّهَ رَبّی وَ اَتوبُ اِلَیْه است و اگر غین اش را هم خیلی غلیظ بگوییم دیگر توبه ی ما خیلی بهتر است! علی علیه السلام فهمید این بدبخت چقدر گمراه است. كم اتفاق می افتد كه او این جور حدّت به خرج بدهد و با لحن تندی سخن بگوید ولی اینجا با لحن تندی سخن گفت، فرمود: ثَكِلَتْكَ اُمُّكَ، اَتَدْری مَا الْاِسْتِغْفارُ؟ اَلْاِسْتِغْفارُ دَرَجَةُ الْعِلّیّینَ ای خدا مرگت بدهد، ای مادرت به عزایت بنشیند! آیا تو می دانی استغفار چیست؟ استغفار درجه ی مردمان بلندمرتبه است. استغفار، حالت توبه و یك حالت مقدس است، یك جوّ مقدس و پاك است. شما حالت توبه را پیدا بكنید، واقعاً توبه بكنید، بعد خودتان را در یك جوّ و فضای مقدس می بینید، احساس می كنید كه لطف و عنایت الهی بر روح شما سایه افكنده است، احساس می كنید گروهی از فرشتگان دور شما را گرفته اند، پاك می شوید، چون در حالت توبه انسان خودبینی را از دست می دهد، خود را ملامت می كند و گناهان خویش را در نظر می گیرد.

در اسلام گفته اند اگر می خواهی توبه كنی لازم نیست بروی پیش كشیش، پیش آخوند و گناه را به او بگویی؛ گناه را به خدای خودت بگو، چرا گناه را نزد یك بشر اقرار و اعتراف می كنی؟ نزد خدای غفّارالذّنوب خودت اقرار كن. قُلْ یا عِبادِیَ اَلَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اَللّهِ إِنَّ اَللّهَ یَغْفِرُ اَلذُّنُوبَ جَمِیعاً [2]. این ندای خداست: ای بندگان اسرافكار من، ای بندگان گنهكار من، ای بندگان معصیتكار من، ای بندگان من كه بر خودتان ظلم كرده اید! از رحمت من ناامید مباشید، بیایید به سوی من، من می پذیرم، قبول می كنم، در جوّ و فضای توبه وارد بشوید.
[1] نهج البلاغه فیض الاسلام، حكمت 142.
[2] زمر/53.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است