در
کتابخانه
بازدید : 502671تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand آزادی معنوی (1) آزادی معنوی (1)
Expand آزادی معنوی (2) آزادی معنوی (2)
Expand عبادت و دعا (1) عبادت و دعا (1)
Expand عبادت و دعا (2) عبادت و دعا (2)
Expand عبادت و دعا (3) عبادت و دعا (3)
Expand عبادت و دعا (4) عبادت و دعا (4)
Collapse توبه (1) توبه (1)
Expand توبه (2) توبه (2)
Expand هجرت و جهاد (1) هجرت و جهاد (1)
Expand هجرت و جهاد (2) هجرت و جهاد (2)
Expand هجرت و جهاد (3) هجرت و جهاد (3)
Expand بزرگی و بزرگواری روح بزرگی و بزرگواری روح
Expand ایمان به غیب ایمان به غیب
Expand معیار انسانیت چیست؟ معیار انسانیت چیست؟
Expand مكتب انسانیت مكتب انسانیت
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
یك مرد بسیار بسیار بزرگ از نظر معنویت كه من سال گذشته هم در ماه مبارك
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 544
رمضان از این استاد بزرگ خودم یاد كردم، مرحوم حاج میرزا علی آقای شیرازی اصفهانی رضوان اللّه علیه است كه یكی از بزرگترین اهل معنایی است كه من در عمر خودم دیده ام. یك شب ایشان در قم مهمان ما بودند و ما هم به تبع به منزل یكی از فضلای قم دعوت شدیم. بعضی از اهل ذوق و ادب و شعر نیز در آنجا بودند. در آن شب فهمیدم كه این مرد چقدر اهل شعر و ادب است و چقدر بهترین شعرها را در عربی و فارسی می شناسد! دیگران شعرهایی می خواندند البته شعرهای خیلی عادی؛ شعرهای سعدی، حافظ و. . . ایشان هم می خواند و می گفت این شعر از آن شعر بهتر است، این مضمون را این بهتر گفته است، كی چنین گفته و. . . شعر خواندن آنهم اینجور شعرها كه گناه نیست، امّا در شب شعر خواندن مكروه است. خدا می داند وقتی آمدیم بیرون، این آدم به شدّت داشت می لرزید. گفت من اینقدر تصمیم می گیرم كه شب شعر نخوانم آخرش جلوی خودم را نمی توانم بگیرم. مرتب اَسْتَغْفِرُاللّهَ رَبِّی وَ اَتوبُ اِلَیْه می گفت، مثل كسی كه معصیت بسیار بزرگی مرتكب شده است. العیاذباللّه اگر ما شراب خورده بودیم، اینقدر مضطرب نمی شدیم كه این مرد به واسطه ی یك عمل مكروه مضطرب شده بود.

این جور اشخاص چون محبوب خدا هستند از ناحیه ی خدا یك نوع مجازاتهایی دارند كه ما و شما ارزش و لیاقت آن جور مجازاتها را نداریم. هر شب این مرد اقلاً از دو ساعت به طلوع صبح بیدار بود و من معنی شب زنده داری را آنجا فهمیدم، معنی «شب مردان خدا روز جهان افروز است» را آنجا فهمیدم، معنی عبادت و خداشناسی را آنجا فهمیدم، معنی استغفار را آنجا فهمیدم، معنی حال و مجذوب شدن به خدا را آنجا فهمیدم. آن شب این مرد وقتی بیدار شد كه اذان صبح بود. خدا مجازاتش كرد.

تا بیدار شد ما را بیدار كرد، گفت: فلانی! اثر شعرهای دیشب بود! روحی كه چنین ایمان مستحكمی دارد، یك چنین ضربه ی كوچكی هم كه بر آن وارد می شود یعنی یك چنین حمله ی كوچكی هم كه از مقامات دانی آن بر مقامات عالی اش وارد می شود، آن مقامات عالی عكس العمل نشان می دهند، ناراحتی نشان می دهند، حتی مجازات نشان می دهند كه ببین! بی مجازات نمی ماند! آدمی كه در شب مرتب شعر بخواند، دو ساعت وقت خودش را صرف شعرخواندن كند، لایق دو ساعت مناجات كردن با خدای متعال نیست.

مثال دیگری برایتان عرض كنم: اگر شما آینه ی بسیار صافی را بعد از پاكیزه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 545
كردن، در فضای بسیار صافی كه خوشتان می آید در آن تنفس كنید، روی یك میز بگذارید، بعد از مدتی می بینید روی آن گرد نشسته است. این گرد را شما قبلاً احساس نمی كردید، روی میز هم احساس نمی كنید، روی دیوار هم احساس نمی كنید. هرچه دیوار كثیفتر بشود، اثر و لكّه ی سیاهی را كمتر نشان می دهد تا جایی كه اگر سیاه و قیراندود باشد دود چراغ موشی هم به آن برسد اثرش ظاهر نمی شود.

پیغمبر اكرم در هیچ مجلسی نمی نشست مگر آنكه بیست و پنج بار استغفار می كرد.

می فرمود: اِنّهُ لَیُغانُ عَلی قَلْبی وَ اِنّی لاسْتَغْفِرُ اللّهَ كُلَّ یَوْمٍ سَبْعینَ مَرَّةً [1]. (اینها چیست؟ ! اصلاً ما چه می گوییم و چه می فهمیم؟ ! ) می گفت: بر روی دلم آثار كدورت احساس می كنم و روزی هفتاد بار برای رفع این كدورتها استغفار می كنم. آن كدورتها چیست؟ آن كدورتها برای ما آینه است، برای ما نورانیت است، برای او كدورت است. او وقتی كه با ما حرف می زند ولو حرفش را برای خدا می زند، ولو خدا را در آینه ی وجود ما می بیند، باز از نظر او این كدورت است.

امّ سلمه و دیگران گفته اند كه در یكی دو ماه مانده به وفات حضرت، دیدیم كه هیچ جا برنمی خاست و نمی نشست و عملی انجام نمی داد مگر اینكه می گفت:

سُبْحانَ اللّهِ وَ اَسْتَغْفِرُ اللّهَ رَبّی وَ اَتوبُ اِلَیْه. این دیگر یك ذكر جدید بود. امّ سلمه می گوید عرض كردم: یا رسول اللّه! چرا اینقدر اخیراً زیاد استغفار می كنید؟ فرمود:

این طور به من امر شده است، نُعِیَتْ اِلی نَفْسی. بعد فهمیدیم كه آخرین سوره ای كه بر وجود مقدسش نازل شده سوره ی «نصر» است. این سوره كه نازل شد پیغمبر اكرم احساس كرد كه اعلام مردن است یعنی تو دیگر وقتت تمام شده است، باید بروی.

سوره ی مباركه این است: إِذا جاءَ نَصْرُ اَللّهِ وَ اَلْفَتْحُ. `وَ رَأَیْتَ اَلنّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اَللّهِ أَفْواجاً.

`فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اِسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كانَ تَوّاباً [2]
(این قرآن چقدر لذیذ است! چقدر زیباست! آدم حظ می كند كه اینها را به زبان خودش جاری كند) ای پیغمبر! آنجا كه یاری پروردگار بیاید، آنجا كه دیگر یاری اش آمد و تو را بر مخالفین پیروز كرد، آنجا كه فتح شهر یعنی فتح مكه نصیب تو شد، پس از اینكه دیدی مردم فوج فوج به دین اسلام وارد می شوندفَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ پروردگار خودت را تسبیح و تحمید كن و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 546
استغفار نما كه او توبه پذیر است. چه رابطه ای است میان آن مقدمه و این مؤخره؟ چرا پس از پیروزی و فتح و پس از اینكه مردم فوج فوج داخل اسلام می شوند، تسبیح كن؟ یعنی مأموریتت پایان یافت، تمام شد. (این آخرین سوره ای است كه بر پیغمبر اكرم نازل شده است؛ حتی از آیه یاَلْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ [3]و آیه ییا أَیُّهَا اَلرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ [4]كه درباره ی امیرالمؤمنین علی علیه السلام است هم دیرتر نازل شده است. ) تو دیگر وظیفه ات را انجام داده ای، پس تسبیح كن. پیغمبر احساس كرد كه یعنی دیگر تمام شد، بعد از این در فكر خود باش. این بود كه آناً فآناً تسبیح و استغفار می كرد.

ولی ما بدبختها دلمان حكم همان دیوار قیراندود را دارد؛ مرتب گناه پشت سر گناه، معصیت پشت سر معصیت، و هیچ گونه عكس العملی در روح ما ایجاد نمی شود. من نمی دانم این فرشته های روح ما كجا و چقدر حبس شده اند؛ چه زنجیرهایی به دست و پای اینها بسته شده است كه دل ما تكان نمی خورد، نمی لرزد؟ ! .

اولین منزل عبودیت، توبه است. اگر در روح خودتان تكانی دیدید، اگر ندامتی دیدید، اگر احساس پشیمانی دیدید، اگر گذشته ی خودتان را سیاه و تیره دیدید، اگر احساس كردید راهی كه تاكنون می رفته اید خطا بوده است، سراشیبی بوده است، و با خود گفتید باید برگردم رو به سر بالایی، رو به خدا، شما به اولین منزل عبودیت و عبادت و اولین منزل سلوك رسیده اید و می توانید از آنجا شروع كنید، و اگر نه، نه.
[1] سفینة البحار ، ج /2ص 322.
[2] نصر/1- 3.
[3] مائده/3.
[4] مائده/67.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است