در
کتابخانه
بازدید : 502495تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand آزادی معنوی (1) آزادی معنوی (1)
Expand آزادی معنوی (2) آزادی معنوی (2)
Expand عبادت و دعا (1) عبادت و دعا (1)
Expand عبادت و دعا (2) عبادت و دعا (2)
Expand عبادت و دعا (3) عبادت و دعا (3)
Collapse عبادت و دعا (4) عبادت و دعا (4)
Expand توبه (1) توبه (1)
Expand توبه (2) توبه (2)
Expand هجرت و جهاد (1) هجرت و جهاد (1)
Expand هجرت و جهاد (2) هجرت و جهاد (2)
Expand هجرت و جهاد (3) هجرت و جهاد (3)
Expand بزرگی و بزرگواری روح بزرگی و بزرگواری روح
Expand ایمان به غیب ایمان به غیب
Expand معیار انسانیت چیست؟ معیار انسانیت چیست؟
Expand مكتب انسانیت مكتب انسانیت
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
می دانید كه در روز عاشورا كشتارها اغلب بعدازظهر صورت گرفت، یعنی تا ظهر عاشورا غالب صحابه ی اباعبداللّه و تمام بنی هاشم و خود اباعبداللّه كه بعد از همه شهید شدند، زنده بودند. فقط در حدود سی نفر از اصحاب اباعبداللّه در یك جریان تیراندازی كه به وسیله ی دشمن انجام شد، قبل از ظهر به خاك افتادند و شهید شدند و الاّ باقی افراد تا ظهر عاشورا در قید حیات بودند.

مردی از اصحاب اباعبداللّه یك وقت متوجه شد كه الآن اول ظهر است. آمد عرض كرد: یا اباعبداللّه! وقت نماز است و ما دلمان می خواهد برای آخرین بار نماز جماعتی با شما بخوانیم. اباعبداللّه نگاهی كرد، تصدیق كرد كه وقت نماز است.

می گویند این جمله را فرمود: ذَكَرْتَ الصَّلوةَ (یاذَكَّرْتَ الصَّلوةَ. اگر ذَكَرْتَ باشد یعنی نماز به یادت افتاد، اگر ذَكَّرْتَ باشد یعنی نماز را به یاد ما آوردی) جَعَلَكَ اللّهُ مِنَ الْمُصَلّین نماز را یاد كردی، خدا تو را از نمازگزاران قرار بدهد. (مردی كه سر بر كف دست گذاشته است، یك چنین مجاهدی را امام دعا می كند كه خدا تو را از نمازگزاران قرار بدهد. ببینید نمازگزار واقعی چه مقامی دارد! ) فرمود: بله نماز می خوانیم. همان جا در میدان جنگ نماز خواندند، نمازی كه در اصطلاح فقه اسلامی «نماز خوف» نامیده می شود. نماز خوف مثل نماز مسافر دو ركعت است نه چهار ركعت، یعنی انسان اگر در وطن هم باشد باز باید دو ركعت بخواند برای اینكه مجال نیست. و در آنجا باید مخفّف خواند. چون اگر همه به نماز بایستند وضع دفاعی شان بهم می خورد، سربازان موظف هستند در حال نماز، نیمی در مقابل دشمن بایستند و نیمی به امام جماعت اقتدا كنند. امام جماعت یك ركعت را كه خواند صبر می كند تا آنها ركعت دیگرشان را بخوانند. بعد آنها می روند پست را از
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 532
رفقای خودشان می گیرند درحالی كه امام همین طور منتظر نشسته یا ایستاده است. سربازان دیگر می آیند و نماز خودشان را با ركعت دوم امام می خوانند.

اباعبداللّه چنین نماز خوفی خواند ولی وضع ابا عبداللّه یك وضع خاصی بود زیرا چندان از دشمن دور نبودند. لهذا آن عده ای كه می خواستند دفاع كنند نزدیك ابا عبداللّه ایستاده بودند و دشمن بی حیای بی شرم حتی در این لحظه هم آنها را راحت نگذاشت. در حالی كه اباعبداللّه مشغول نماز بود، دشمن شروع به تیراندازی كرد، دو نوع تیراندازی؛ هم تیر زبان كه یكی فریاد كرد: حسین! نماز نخوان، نماز تو فایده ای ندارد، تو بر پیشوای زمان خودت یزید یاغی هستی، لذا نماز تو قبول نیست! و هم تیرهایی كه از كمانهای معمولی شان پرتاب می كردند. یكی دو نفر از صحابه ی ابا عبداللّه كه خودشان را برای ایشان سپر قرار داده بودند، روی خاك افتادند. یكی از آنها سعیدبن عبداللّه حنفی به حالی افتاد كه وقتی نماز ابا عبداللّه تمام شد، دیگر نزدیك جان دادنش بود. آقا خودشان را به بالین او رساندند. وقتی به بالین او رسیدند، او جمله ی عجیبی گفت. عرض كرد: «یا اَباعَبْدِاللّه! اَوَفَیْتُ؟ » آیا من حق وفا را بجا آوردم؟ مثل اینكه هنوز هم فكر می كرد كه حق حسین آنقدر بزرگ و بالاست كه این مقدار فداكاری هم شاید كافی نباشد. این بود نماز اباعبداللّه در صحرای كربلا.

اباعبداللّه در این نماز تكبیر گفت، ذكر گفت، سُبْحانَ اللّه گفت، بَحَوْلِ اللّهِ وَ قُوَّتِهِ اَقومُ وَ اَقْعُدُ گفت، ركوع و سجود كرد. دو سه ساعت بعد از این نماز برای حسین علیه السلام نماز دیگری پیش آمد، ركوع دیگری پیش آمد، سجود دیگری پیش آمد، به شكل دیگری ذكر گفت. اما ركوع اباعبداللّه آن وقتی بود كه تیری به سینه ی مقدسش وارد شد و اباعبداللّه مجبور شد تیر را از پشت سر بیرون بیاورد. آیا می دانید سجود اباعبداللّه به چه شكلی بود؟ سجود بر پیشانی نشد، چون اباعبداللّه قهراً از روی اسب بر زمین افتاد؛ طرف راست صورتش را روی خاكهای گرم كربلا گذاشت. ذكر اباعبداللّه این بود: بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ وَ عَلی مِلَّةِ رَسولِ اللّه.

ولا حول ولا قوّة الاّ باللّه العلیّ العظیم و صلّی اللّه علی محمّد و آله الطّاهرین.

باسمك العظیم الاعظم. . . .

خدایا! عاقبت امر همه ی ما را ختم به خیر بفرما، توفیق عبادت و عبودیت و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 533
بندگی خودت را به همه ی ما كرامت كن.

خدایا! ما را از نمازگزاران واقعی قرار بده، نیتهای همه ی ما را خالص بگردان، ما را از شر شیاطین جن و انس محفوظ بدار.

خدایا! اموات همه ی ما را ببخش و بیامرز.

رحم اللّه من قرأ الفاتحة مع الصّلوات
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است