در
کتابخانه
بازدید : 502522تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand آزادی معنوی (1) آزادی معنوی (1)
Expand آزادی معنوی (2) آزادی معنوی (2)
Expand عبادت و دعا (1) عبادت و دعا (1)
Expand عبادت و دعا (2) عبادت و دعا (2)
Expand عبادت و دعا (3) عبادت و دعا (3)
Collapse عبادت و دعا (4) عبادت و دعا (4)
Expand توبه (1) توبه (1)
Expand توبه (2) توبه (2)
Expand هجرت و جهاد (1) هجرت و جهاد (1)
Expand هجرت و جهاد (2) هجرت و جهاد (2)
Expand هجرت و جهاد (3) هجرت و جهاد (3)
Expand بزرگی و بزرگواری روح بزرگی و بزرگواری روح
Expand ایمان به غیب ایمان به غیب
Expand معیار انسانیت چیست؟ معیار انسانیت چیست؟
Expand مكتب انسانیت مكتب انسانیت
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مثلاً شما كلمه ی اللّه اكبر را درنظر بگیرید. مگر انسان كیست كه در مقابل یك جریانهایی قرار بگیرد و مرعوب نشود؟ انسان ترس دارد. انسان در مقابل یك كوه عظیم كه قرار می گیرد یا بالای آن می رود و پایین را نگاه می كند، ترس او را می گیرد. در مقابل دریا كه خودش را می بیند، می ترسد. وقتی یك صاحب قدرت و هیبتی را می بیند، صاحب دبدبه و كبكبه ای را می بیند یا به حضور او می رود ممكن است خودش را ببازد، زبانش به لكنت بیفتد، چرا؟ چون مرعوب عظمت او می شود.

این برای بشر، طبیعی است. اما گوینده ی اللّه اكبر، آن كسی كه اللّه اكبر را به خودش تلقین كرده است، هرگز عظمت هیچ كس و هیچ چیز او را مرعوب نمی كند، چرا؟ [چون ] اللّه اكبر [یعنی ] بزرگتر از هر چیز و بلكه بزرگتر از هر توصیف، ذات اقدس الهی است؛ یعنی من خدا را به عظمت می شناسم. دیگر وقتی من خدا را به عظمت می شناسم، همه چیز در مقابل من حقیر است. این كلمه ی اللّه اكبر به انسان شخصیت می دهد، روح انسان را بزرگ می كند.

علی علیه السلام می فرماید: عَظُمَ الْخالِقُ فی اَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ ما دونَهُ فی اَعْیُنِهِمْ [1]یعنی خدا به عظمت در روح اهل حق جلوه كرده است و لهذا غیر خدا هرچه هست، در نظرشان كوچك است.

اینجا یك توضیحی برایتان عرض بكنم: كوچكی و بزرگی یك امر نسبی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 527
است.

مثلاً شما كه در فضای این حسینیه [2]قرار گرفته اید، اگر قبل از آنكه به اینجا بیایید در یك تالار كوچكتر از اینجا مثلاً ثلث اینجا می بودید، این تالار به نظرتان خیلی بزرگ می آمد. ولی اگر برعكس، اول شما در تالاری باشید كه سه برابر اینجا باشد، از آنجا كه به اینجا می آیید، این تالار به نظرتان خیلی كوچك می آید. همیشه انسان وقتی موجودی را در كنار موجود دیگر می بیند، اگر آن موجود دیگر بزرگتر از آن باشد، آن را كوچك می بیند و اگر كوچكتر از آن باشد، آن را بزرگ می بیند. لهذا افرادی كه با عظمت پروردگارشان آشنا هستند و عظمت پروردگار را حس می كنند، اصلاً هر چیز دیگری در نظرشان حقیر و كوچك است، نمی تواند بزرگ باشد. سعدی در بوستان خیلی عالی می گوید:

برِ عارفان جز خدا هیچ نیست
ره عقل جز پیچ در پیچ نیست
می گوید عارفان غیر از خدا برای هیچ چیز شیئیّت قائل نیستند و می گویند اصلاً وجود ندارد. یكی از معانی «وحدت وجود» همین است كه عارف وقتی خدا را به عظمت می شناسد، دیگر اصلاً نمی تواند بگوید غیر از او موجود دیگری هست؛ می گوید اگر وجود، «او» است غیر «او» هرچه هست عدم است. سعدی هم وحدت وجود را به همین معنی می گوید. بعد می گوید:

توان گفتن این با حقایق شناس
ولی خرده گیرند اهل قیاس
حقیقت شناسان می فهمند كه من چه می گویم اما افرادی كه به قول او اهل قیاسند عیب می گیرند كه وحدت وجود یعنی چه؟ !
كه پس آسمان و زمین چیستند
بنی آدم و دیو و دد كیستند
اگر غیر خدا چیزی نیست، پس زمین چیست؟ آسمان چیست؟ بنی آدم چیست؟ دیو و دد چیست؟
پسندیده پرسیدی ای هوشمند
جوابت بگویم درایت پسند
كه خورشید و دریا و كوه و فلك
پری و آدمیزاد و دیو و مَلَك
همه هرچه هستند از آن كمترند
كه با هستی اش نام هستی برند
می گوید: من نمی گویم آسمان و زمین و انسان و فرشته وجود ندارد كه وقتی می گویم خدا هست و غیر خدا نیست، تو بگویی من منكر اشیاء دیگر شده ام؛ نه،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 528
وقتی او را به عظمت شناختم، غیر او هرچه را می بینم كوچكتر از این می بینم كه بگویم هست.

كه جایی كه دریاست من چیستم
گر او هست حقّا كه من نیستم
وقتی شما می گویید الله اكبر، اگر از عمق روح و دل بگویید، عظمت الهی در نظرتان تجسم پیدا می كند. وقتی كه عظمت الهی در دل شما پیدا شد، محال است كسی به نظرتان بزرگ بیاید، محال است از كسی بترسید، در مقابل كسی خضوع و خشوع كنید. این است كه بندگی خدا آزادی آور است. اگر انسان خدا را به عظمت بشناسد، بنده ی او می شود و لازمه ی بندگی خدا آزادی از غیر خداست. گفت:

نشوی بنده تا نگردی حر
نتوان كرد ظرف پر را پر
چند گویی كه بندگی چه بود
بندگی جز شكندگی نبود
بندگی خدا همیشه مساوی است با آزادشدن از غیر خدا؛ چون ادراك عظمت الهی همیشه ملازم است با ادراك حقارت غیر خدا، و وقتی انسان غیر خدا را هرچه بود حقیر و كوچك دید، محال است حقیر را از آن جهت كه حقیر است بندگی كند.

حقیر را انسان به غلط عظیم می بیند كه بندگی می كند.

اذكار دیگر نماز مثل سُبْحانَ اللّه، اَلْحَمْدُ للّهِ، سُبْحانَ رَبِّیَ الْعَظیمِ وَ بِحَمْدِه، سُبْحانَ رَبِّیَ الْاَعْلی وَ بِحَمْدِه و «شهادت» ها هر كدام رمزی دارند.

شخصی از حضرت علی علیه السلام سؤال كرد: چرا ما در هر ركعت نماز دو بار سجده می كنیم؟ همین طور كه یك بار ركوع می كنیم یك بار هم سجده كنیم. چه خصوصیتی در خاك است؟ (البته می دانید كه سجده یك خضوع بالاتر و خشوع بیشتری از ركوع است؛ چون سجده این است كه انسان آن عزیزترین عضوش را- عزیزترین عضو انسان سر است، آنجا كه مغز انسان قرار گرفته است و در سر هم عزیزترین نقطه پیشانی است- به علامت عبودیت روی پست ترین چیز یعنی خاك می گذارد، جبین بر خاك می ساید، این طور در مقابل پروردگار اظهار كوچكی می كند. ) .

امیرالمؤمنین این آیه را خواند: مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فِیها نُعِیدُكُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُكُمْ تارَةً أُخْری [3]. اول كه سر بر سجده می گذاری و برمی داری یعنیمِنْها خَلَقْناكُمْ. همه ی ما از
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 529
خاك آفریده شده ایم، تمام این پیكر ما ریشه اش خاك است، هرچه هستیم از خاك به وجود آمده ایم. دومرتبه سرت را به خاك بگذار، یادت بیاید كه می میری و باز به خاك برمی گردی. دوباره سرت را از خاك بردار و یادت بیفتد كه یك بار دیگر از همین خاك محشور و مبعوث خواهی شد.
[1] نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه ی 184.
[2] [حسینیه ی ارشاد]
[3] طه/55.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است