در
کتابخانه
بازدید : 502585تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand آزادی معنوی (1) آزادی معنوی (1)
Expand آزادی معنوی (2) آزادی معنوی (2)
Expand عبادت و دعا (1) عبادت و دعا (1)
Expand عبادت و دعا (2) عبادت و دعا (2)
Expand عبادت و دعا (3) عبادت و دعا (3)
Collapse عبادت و دعا (4) عبادت و دعا (4)
Expand توبه (1) توبه (1)
Expand توبه (2) توبه (2)
Expand هجرت و جهاد (1) هجرت و جهاد (1)
Expand هجرت و جهاد (2) هجرت و جهاد (2)
Expand هجرت و جهاد (3) هجرت و جهاد (3)
Expand بزرگی و بزرگواری روح بزرگی و بزرگواری روح
Expand ایمان به غیب ایمان به غیب
Expand معیار انسانیت چیست؟ معیار انسانیت چیست؟
Expand مكتب انسانیت مكتب انسانیت
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
شنیده اید كه پیغمبران و ائمّه معصومند. از شما می پرسند اینكه پیغمبران یا ائمّه معصومند یعنی چه؟ می گویید اینها هرگز گناه نمی كنند. درست است، معنایش همین است. ولی بعد، از شما می پرسند چرا گناه نمی كنند؟ این چرا را دو جور ممكن است جواب بدهید. یكی اینكه پیغمبران و ائمّه از آن جهت معصومند و گناه نمی كنند كه خداوند به قهر و قصد مانع گناه كردنشان است، یعنی هر وقت می خواهند گناه كنند خداوند مانع می شود و جلویشان را می گیرد. اگر معنی عصمت این باشد، فضیلت و كمالی نیست. بنده و شما هم اگر این جور باشد كه هر وقت بخواهیم معصیت كنیم یك قوّه ای از خارج جلوی ما را بگیرد، مانع و مزاحم بشود و حائل میان ما و گناه گردد، قهراً معصیت نمی كنیم. پس آنها چه فضیلتی بر ما دارند؟ ! در چنین صورتی فرقشان با ما فقط این خواهد بود كه آنها بندگانی هستند كه خدا نسبت به آنان تبعیض قائل شده است؛ وقتی كه آنها می خواهند معصیت كنند جلویشان را می گیرد، ولی ما كه می خواهیم معصیت كنیم جلوی ما را نمی گیرد. نه، اشتباه است. اینكه آنها معصومند به این معنی نیست كه آنها می خواهند معصیت كنند ولی خدا مانع می شود!
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 520
پس قضیه چیست؟ .

معنی عصمت، آن نهایت درجه ی ایمان است. ایمان به هر اندازه كه زیادتر باشد، خدا بیشتر به یاد انسان است. مثلاً فرد بی ایمان یك روز تمام می گذرد، یك هفته می گذرد، یك ماه می گذرد، چیزی كه به یادش نمی افتد خداست. این شخص، غافل مطلق است. بعضی از افراد این جور هستند كه گاهی از اوقات به یاد خدا می افتند، فكر می كنند كه ما خدایی داریم، این خدا بالای سر ماست، خدا می بیند، ولی همین یك لحظه خدا در ذهنش می آید، بعد دو مرتبه فراموش می كند، گویی اساساً خدایی نیست. ولی بعضی از افراد كه ایمانشان بیشتر است، گاهی در حال غفلتند و گاهی در حال حضور. وقتی كه در حال غفلتند، معصیت از آنها صادر می شود اما وقتی كه در حال حضور هستند قهراً معصیت از آنها صادر نمی شود، چون در حالی كه توجه به خدا دارند امكان ندارد معصیت كنند (لا یَزْنِی الزّانی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ) [1]. در حالی كه ایمان واقعاً در روح انسان هست و حضور دارد، انسان معصیت نمی كند. حال اگر ایمان انسان به حد كمال رسید به طوری كه انسان دائم الحضور شد یعنی همیشه خدا در دل او حاضر بود، اصلاً غفلت به او دست نمی دهد، هر كاری را كه می كند در عین حال به یاد خداست. قرآن می گوید: رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِكْرِ اَللّهِ [2]مردانی كه معامله، خرید و فروش، تجارت، آنها را از یاد خدا هرگز بازنمی دارد. نمی گوید مردانی كه تجارت نمی كنند. اسلام نیامده است كه به مردم بگوید معامله نكنید، تجارت نكنید؛ برعكس تشویق كرده است كه كار كنید، كسب كنید، معامله كنید، تجارت كنید. می فرماید مردانی كه خرید و فروش می كنند، تجارت می كنند، كسب می كنند، مشاغل زندگی دارند ولی در حالی كه همه ی اینها را دارند، آنی هم از خدا غافل نیستند؛ پشت ترازوی عطّاری و بقّالی خودش است و دائماً هم مشغول حرف زدن و مكالمه و جنس تحویل دادن و پول گرفتن است، اما چیزی را كه هرگز فراموش نمی كند خداست، خدا همیشه در ذهنش هست. اگر كسی دائم الحضور باشد، همیشه خدا در نظرش باشد، طبعاً هیچ وقت گناه نمی كند. البته ما یك چنین دائم الحضوری غیر از معصومین علیهم السلام نداریم. معصومین یعنی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 521
كسانی كه هیچ وقت فراموش نمی كنند كه خدایی دارند.

مثالی برایتان عرض كنم: آیا هیچ برای شما اتفاق افتاده است كه دستتان را در آتش ببرید یا بروید در آتش؟ حالا اگر تشخیص ندهید، مسئله ی دیگری است. در تمام عمر یك بار هم اتفاق نمی افتد كه ما و شما اراده كنیم كه خودمان را در آتش بیندازیم مگر وقتی كه بخواهیم خودكشی كنیم. چرا؟ برای اینكه علم ما به سوزندگی آتش، علم ما به اینكه اگر در آتش بیفتیم قطعاً خواهیم مرد، یك علم قطعی یقینی است و تا آتش را می بینیم، آن علم در ذهن ما حاضر می شود و لحظه ای غفلت نمی كنیم. لهذا ما از اینكه خودمان را در آتش بیندازیم معصومیم؛ یعنی آن علم و یقین و ایمانی كه ما به سوزندگی آتش داریم، همیشه جلوی ما را از اینكه خودمان را در آتش بیندازیم می گیرد. اولیای حق به همان اندازه كه ما به سوزندگی آتش ایمان داریم، به سوزندگی گناه ایمان دارند و لهذا آنها معصومند.

حالا كه این مطلب معلوم شد كه معنی معصوم چیست، مقصود از این جمله كه عبادت جزء برنامه ی تربیتی اسلام است روشن می شود. عبادت برای این است كه انسان زود به زود به یاد خدا بیفتد و هرچه كه انسان بیشتر به یاد خدا باشد، بیشتر پایبند به اخلاق و عدالت و حقوق می شود، و این یك حساب بسیار بسیار روشنی است.

حال كاملاً به این موضوع توجه بفرمایید كه در اسلام چگونه دنیا و آخرت به هم آمیخته است. اسلام غیر از مسیحیت است. در مسیحیت حساب دنیا از حساب آخرت جداست. مسیحیت می گوید هر یك از دنیا و آخرت به دنیای جداگانه ای تعلق دارد؛ یا این یا آن، اما در اسلام این طور نیست. اسلام آخرت را در متن دنیا و دنیا را در متن آخرت قرار داده است.
[1] وسائل ، ج /1ص 24، ص 14.
[2] نور/37.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است