در
کتابخانه
بازدید : 502666تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand آزادی معنوی (1) آزادی معنوی (1)
Expand آزادی معنوی (2) آزادی معنوی (2)
Expand عبادت و دعا (1) عبادت و دعا (1)
Expand عبادت و دعا (2) عبادت و دعا (2)
Collapse عبادت و دعا (3) عبادت و دعا (3)
Expand عبادت و دعا (4) عبادت و دعا (4)
Expand توبه (1) توبه (1)
Expand توبه (2) توبه (2)
Expand هجرت و جهاد (1) هجرت و جهاد (1)
Expand هجرت و جهاد (2) هجرت و جهاد (2)
Expand هجرت و جهاد (3) هجرت و جهاد (3)
Expand بزرگی و بزرگواری روح بزرگی و بزرگواری روح
Expand ایمان به غیب ایمان به غیب
Expand معیار انسانیت چیست؟ معیار انسانیت چیست؟
Expand مكتب انسانیت مكتب انسانیت
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
ما ادّعا می كنیم كه شیعه ی علی هستیم. شیعه ی علی كه با اسم نمی شود برادر! آن كسی كه وضوی علی را شرح داده است می گوید: علی بن ابی طالب آمد وضو بگیرد. تا دست به آب برد (آن استحباب اوّلی كه انسان دستش را می شوید) گفت: بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ، اَللّهُمَّ اجْعَلْنی مِنَ التَّوّابینَ وَاجْعَلْنی مِنَ الْمُتَطَهِّرینَ به نام تو و به تو، خدایا مرا از توبه كاران قرار بده، مرا از پاكیزگان قرار بده! توبه یعنی پاكیزه كردن خود. علی علیه السلام وقتی سراغ آب می رود، چون آب رمز طهارت است به یاد توبه می افتد. دستش را كه تمیز می كند، به یاد پاكیزه كردن روح خودش می افتد. به ما می گوید وقتی با این آب، با این طَهور، با این ماده ای كه خدا آن را وسیله ی پاكیزگی قرار داده است مواجه می شوی، وقتی سراغ این ماده می روی، چشمت به آن می افتد و دستت را با آن می شویی و پاكیزه می كنی، بفهم كه یك پاكیزگی دیگری هم هست و یك آب دیگری هم هست كه آن پاكیزگی، پاكیزگی روح است و آن آب، آب توبه است. آن شخص می گوید علی علیه السلام دستهایش را كه شست، روی صورتش آب ریخت و گفت: اَللّهُمَّ بَیِّضْ وَجْهی یَوْمَ تَسْوَدُّ فیهِ الْوُجوهُ وَ لاتُسَوِّدْ وَجْهی یَوْمَ تَبْیَضُّ فیهِ الْوُجوهُ.

صورت را دارد می شوید و برحسب ظاهر نورانی می كند. وقتی كه صورتش را با آب می شوید برّاق می شود ولی علی كه به این قناعت نمی كند، اسلام هم به این قناعت نمی كند. این خوب است و باید هم باشد اما باید توأم با یك پاكیزگی دیگر، با یك نورانیت دیگر، با یك سفیدی چهره ی دیگر باشد. فرمود: خدایا! چهره ی مرا سفید گردان آنجا كه چهره ها تیره و سیاه می شود (قیامت) . خدایا! آنجا كه چهره هایی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 512
سفید می شود چهره ی مرا سیاه مكن، مرا روسفید گردان. آنجا كه افراد، روسیاه و یا روسفید می شوند، مرا روسیاه مكن. بعد روی دست راستش آب ریخت و گفت:

اَللّهُمَّ اَعْطِنی كِتابی بِیَمینی وَ الْخُلْدَ فِی الْجَنانِ بِیَساری وَ حاسِبْنی حِساباً یُسْراًپروردگارا! در قیامت نامه ی عمل مرا به دست راستم بده (چون نامه ی عمل سعادتمندها به دست راستشان داده می شود) . خدایا! در آنجا از من آسان حساب بكش (به یاد حساب آخرت می افتد) . بعد روی دست چپش آب ریخت و گفت: اَللّهُمَّ لا تُعْطِنی كِتابی بِشِمالی وَ لا مِنْ وَراءِ ظَهْری وَ لا تَجْعَلْها مَغْلولَةً اِلی عُنُقی وَ اَعوذُ بِكَ مِنْ مُقَطَّعاتِ النّیرانِ پروردگارا! نامه ی عمل مرا به دست چپم مده و نیز آن را از پشت سر به من مده (نامه ی عمل عده ای را از پشت سر به آنها می دهند نه از پیش رو كه آن هم رمزی دارد) .

خدایا! این دست مرا مغلول و غُل شده در گردنم قرار مده. خدایا! از قطعات آتش جهنم به تو پناه می برم. می گوید بعد دیدم مسح سر كشید و گفت: اَللّهُمَّ غَشِّنی بِرَحْمَتِكَ وَ بَرَكاتِكَ خدایا! مرا به رحمت و بركات خودت غرق كن. مسح پا را كشید و گفت:

اَللّهُمَّ ثَبِّتْ قَدَمَیَّ عَلَی الصِّراطِ یَوْمَ تَزِلُّ فیهِ الْاَقْدامُ خدایا! این دو پای مرا بر صراط ثابت بدار و ملغزان، آن روزی كه قدمها می لغزند وَاجْعَلْ سَعْیی فیما یُرْضیكَ عَنّی [1] خدایا! عمل و سعی مرا، روش و حركت مرا در راهی قرار بده كه رضای تو در آن است.

وضویی كه اینقدر با خواست و خواهش و توجه توأم باشد، یك جور قبول می شود و وضویی كه ما می گیریم جور دیگر.

پس نماز را نباید استخفاف كرد و سبك شمرد. نباید انسان كوشش كند كه در نماز فقط به واجباتش قناعت كند و بگوید برویم ببینیم فتوای مرجع تقلید چیست؛ آیا می گوید سه تا سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ للّهِ ِ وَ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ اَكْبَرباید گفت یا یكی هم كافی است؟ مجتهد باید فتوایش را بگوید. مجتهد می گوید یكی هم كافی است، احتیاط مستحبی این است كه سه تا گفته شود. دیگر ما نباید بگوییم حالا كه گفته اند یكی كافی است، ما هم یكی بیشتر نمی خوانیم. این، فرار از نماز است. ما باید طوری باشیم كه وقتی هم مجتهد به ما می گوید یكی واجب است و دو تای دیگر مستحب، بگوییم ما مغتنم می شماریم و آن دو تای دیگر را هم می گوییم.


[1] وسائل ، ج /1ص 282، ح 1؛ اربعین شیخ بهایی، حدیث 5.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است