در
کتابخانه
بازدید : 502667تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand آزادی معنوی (1) آزادی معنوی (1)
Expand آزادی معنوی (2) آزادی معنوی (2)
Collapse عبادت و دعا (1) عبادت و دعا (1)
Expand عبادت و دعا (2) عبادت و دعا (2)
Expand عبادت و دعا (3) عبادت و دعا (3)
Expand عبادت و دعا (4) عبادت و دعا (4)
Expand توبه (1) توبه (1)
Expand توبه (2) توبه (2)
Expand هجرت و جهاد (1) هجرت و جهاد (1)
Expand هجرت و جهاد (2) هجرت و جهاد (2)
Expand هجرت و جهاد (3) هجرت و جهاد (3)
Expand بزرگی و بزرگواری روح بزرگی و بزرگواری روح
Expand ایمان به غیب ایمان به غیب
Expand معیار انسانیت چیست؟ معیار انسانیت چیست؟
Expand مكتب انسانیت مكتب انسانیت
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
من بحث خودم را از همین كلمه ی «احیاء» شروع می كنم كه عرض كردم احیاء یعنی زنده كردن، نقطه ی مقابل «اماته» كه به معنی میراندن است. این كلمه چنین می رساند كه شب- كه قسمتی از وقت انسان است- دو حالت دارد: ممكن است شبِ كسی زنده باشد و ممكن است شبِ او مرده باشد. شبِ زنده آن شبی است كه انسان تمام یا لااقل پاسی از آن شب را با یاد خدا و با مناجات و راز و نیاز با ذات پروردگار به سر ببرد، و شب مُرده آن شبی است كه انسان تمام آن شب را با غفلت و فراموشی ذات مقدس پروردگار بسر ببرد. ممكن است كسی خیال كند كه این تعبیر یك تعبیر مجازی است، یك نوع تعارف است: شب كه زنده و مرده ندارد، شب بالاخره شب است، زمان است. مقداری از زمان كه این نیمكره ی زمین كه ما در روی آن زندگی می كنیم مواجه با خورشید نیست و نور خورشید نمی تابد، به آن می گویند «شب» .

شب به هر حال شب است؛ شب نه زندگی دارد و نه مردگی.

این سخن راست است ولی آن كسی كه می گوید احیاء، شب را زنده نگه داشتن، مقصودش این نیست كه این قطعه زمان را شما زنده نگه دارید؛ مقصود زنده نگه داشتن خود شماست در این قطعه از زمان.

به عبارت دقیق تر، برخلاف آنچه كه ابتدائاً تصور می شود، ما خیال می كنیم زمان یك چیز است كه همه ی ما در داخل آن قرار گرفته ایم؛ درصورتی كه این جور نیست. آن زمانی كه فكر می كنیم همه در داخل آن قرار گرفته ایم آن زمانِ ما نیست.

زمانی كه ما روی آن حساب می كنیم، ساعات و دقایق و هفته ها و ماهها و سالها را حساب می كنیم، آن، زمان ما نیست، زمان این زمین است. زمان ما یك حقیقتی است متحد با وجود خود ما، جزء وجود ماست. زمانِ ما، زمان وجود ما از خود ما منفك و جدا نیست؛ چیزی كه هست ما این زمان را كه مقدار و اندازه دارد با زمان زمین حساب می كنیم، با آن تطبیق می كنیم، بعد خیال می كنیم زمان یك چیز است و همه ی ما در آن قرار گرفته ایم. نه، زمان من یك چیز است، زمان شما یك چیز دیگر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 465
است یعنی مخصوص خودتان است؛ همین طور كه قد شما كه مثلاً صد و شصت سانتیمتر است، این كمّیت و مقدار مال شماست و قد من كه صد و هشتاد سانتیمتر است، كمّیت و مقداری است مخصوصِ من. شما یك قد و یك اندازه دارید، من هم یك قد و یك اندازه ی مخصوص به خود. (حالا اینها برابر با یكدیگر باشند یا نباشند مطلب جداگانه ای است. ) شما چون وجودتان یك وجود متحرك و سیال و متغیّر است، یك زمان در درون خودتان دارید، من هم یك زمان در درون خودم دارم، آن گل هم یك زمان در درون خودش دارد، آن درخت هم یك زمان در درون خودش دارد، این سنگ هم یك زمان در درون خودش دارد؛ و زمانی كه در درون هر چیزی هست عین وجود آن چیز است.

حال كه این مطلب را دانستیم معنی احیاء شب قدر را می دانیم. زمان را زنده نگه داریم یعنی زمان خودمان را زنده نگه داریم، هر كداممان آن زمانی را كه در درون ماست زنده نگه داریم. آن زمانی كه در درون ماست چیست؟ آن همان خود ما هستیم، از حقیقتِ ما جدا نیست. پس زمان خودمان را، شب خودمان را زنده نگه داریم یعنی خودمان یك شب واقعاً زنده باشیم، واقعاً زنده زندگی كنیم نه اینكه مرده زندگی كنیم. در اخبار و احادیث وارد شده است كه در روز قیامت، گذشته ی انسان و زمان گذشته ی انسان را به انسان ارائه می دهند و انسانها مختلف می بینند؛ وقتی نگاه می كنند یك موجودی را می بینند كه قطعاتی از آن سیاه و تیره است و قطعاتی از آن سفید و درخشان، به اختلاف. یك نفر می بیند بیشترِ این قطعات تیره است، دیگری می بیند بیشتر این قطعات سفید و برّاق است. یكی ممكن است در تمام اینها چند نقطه ی سیاه ببیند، همه را سفید ببیند، و دیگری برعكس چند نقطه ی سفید ببیند و همه را سیاه ببیند. تعجب می كند: این چیست كه به او ارائه داده اند؟ ! می گویند این زمانِ توست، این عمر توست. آن ساعاتی كه این زمان را، این عمر را روشن و نورانی نگه داشته ای، آن ساعاتی كه پروازی داشته ای، شوری داشته ای، عشقی داشته ای، دلت به یاد خدایت زنده بوده است، آن ساعات همان ساعات درخشان نورانی است. آن ساعاتی كه در آن ساعات خدمتی كرده ای، كار مفیدی انجام داده ای، ساعات نورانی توست. و اما آن ساعاتی كه در آن ساعات غافل بوده ای، غرق در شهوات بوده ای، برخلاف رضای خدا قدم برداشته ای، آنها دوران تیرگی و تاریكی عمر توست. این زمانِ توست، این عمر توست.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است